پول این خسارت‌ها از جیب کشور و مردم پرداخت می‌شود

هم اکنون «دانشگاه‌ها» در بحران «مدرک‌گرایی» و البته افت کارآمدی علمی گرفتارند. خسارت‌های آن را کشور، مردم و کیان ملی ایران می‌پردازد.
تصویر پول این خسارت‌ها از جیب کشور و مردم پرداخت می‌شود

به گزارش سایت خبری پرسون، ابوالقاسم قاسم زاده در یادداشتی نوشت: عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصاحبه اخیر با مطبوعات گفته است:«... یکی از شاخص‌های کیفی تولیدات علمی، حل مسائل کشور است که متأسفانه گزارش 1401 مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد رتبه کشور از 81 جهان به 121 جهان در زیر شاخص ارتباط دانشگاه با صنعت و نیز در شاخص جهانی نوآوری بین سال 1390 تا 1400 تنزل پیدا کرده است. در این بررسی مشخص شده که تنها دو درصد رساله‌های دوره دکتری تقاضا محور هستند. در حالی که در کشور 126 هزار دانشجوی دکتری و 400 هزار دانشجوی دوره کارشناسی ارشد وجود دارد.»

در تعریف از جایگاه دانشگاه‌ دو ساحت، شاخص اصلی است. سطوح دانش و دستاوردهای علمی و آن دیگر فن فناوری (کار) در انواع و اقسام آن در جهت برآوردن نیازهای جامعه و کشور است.

اکنون این هر دو شاخص، البته با نسبت‌های متفاوت دچار بحران شده است. در شاخص دستاوردهای علمی(دانش) اگر چه در مواردی موفق بوده است، اما همین دستاوردها در رشد منحنی کارآفرینی و به کارگیری ارتقای سطوح تولیدات مورد نیاز کشور و جامعه آنچنان که باید نه تنها رشد مطلوب ندارد که همچنان منحنی نزولی و رکود را طی می‌کند.

تا آنجا که اغلب کارشناسان در نقد آن با ارائه آمار و ارقام نشان می‌دهند که اغلب در ارزیابی ارتقای سطح علمی دانشگاه‌ها، «مدرک گرایی» روال تعریف برای دانشجویان شده است و استادان دانشگاه‌ها نیز، انگیزه تحقیقات علمی برای ارتقای سطح دانش ندارند.

تکرار آموخته‌های مسکوت مانده در کلاس‌های دانشگاه‌ها از یکسو و انگیزه اصلی دانشجو به دریافت نمره قبولی برای واحدهای درسی، همچنان «تکرار مکرر» از رابطه استاد و دانشجو شده است.

از این مسیر کسب مدرک تحصیلی با عناوین آن رویه دانشگاه‌ها، (اصلی‌ترین ارگان‌های علمی کشور) هم از سوی دانشجویان و هم از سوی مدرسین و اساتید دانشگاه و مراکز علمی شده است که زیان‌های آن مسیر «توسعه همه جانبه» درکشور را مسدود می‌سازد و برنامه‌ریزی دولت‌ها، برای آینده‌ای بهتر را با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌سازد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌گوید: «برای اینکه دانشگاه‌ها در مسیر حل مسئله گام بردارند، باید با جامعه و صنعت ارتباط داشته باشند و رساله‌ها و پایان نامه‌های دانشجویان مسأله محور و در واقع دانشگاه بخش تحقیق و توسعه صنعت و بازار باشد... متأسفانه یکی از دلایل افت رشد علمی ما عدم تأمین بودجه‌های لازم برای رشته های مختلف به ویژه رشته‌هایی است که نیازمند داده‌های آزمایشگاهی هستند. این در حالی است که در برنامه ششم توسعه سهم بودجه پروهشی باید به 4درصد تولید ناخالص ملی می‌رسید، اما به نیم درصد رسیده است.»

زیان شرح این واقعیت تأسف‌بار را امروز با عناوین «فرار مغزها» به کشورهای اروپایی و امریکا در گزارش‌های رسانه‌ای و مطبوعاتی می‌خوانیم و شاهد هستیم.

در بستر ادامه چنین واقعیت‌هایی تلخ است که در گزارش عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده است: «10 سال است که مطالعات اجتماعی روی ارزش‌های فرهنگی جامعه به صورت جامع انجام نشده است. وقتی با شوک‌های اجتماعی روبرو می‌شویم چون تحقیق لازم نداریم، غافلگیر می‌شویم. فناوری جدید، دانش جدید ایجاد کرده است. اما از دانش جدید عقب افتادیم چون بودجه آینده‌نگری و حتی «حال اندیشی» در حوزه علم ضعیف است.»

دانشگاه‌ها و مدارس علمی را مرکز آموزش عالی برای ارتقای مداوم‌ «دانش» دانسته‌اند و همزمان ایجاد بستر کار برای به کارگیری دانش‌ها در جامعه تعریف کرده‌اند. اکنون هم در نوآوری دانش‌ها و هم در برنامه‌‌ریزی برای «کارآفرینی» اصحاب دانش که محصول دانشگاه‌ها و مدارس علمی ما باید باشند، دچار کاستی‌های زیان‌آور شده‌ایم.

نقد این شرایط در گفته‌ها و نوشته‌ها اگر چه مفید است، اما کافی نیست. همتی می‌طلبد که هم دولت و هم صاحبان تولیدات چه در بخش های دولتی و علی‌الخصوص در بخش خصوصی در اجرا اقدام کنند. هم اکنون «دانشگاه‌ها» در بحران «مدرک‌گرایی» و البته افت کارآمدی علمی گرفتارند. خسارت‌های آن را کشور، مردم و کیان ملی ایران می‌پردازد.

منبع: اطلاعات

547513

سازمان آگهی های پرسون