به گزارش سایت خبری پرسون، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت:
روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشت: «چندی پیش خبری منتشر شد که یکی از مناطق شهرداری تهران قراردادی را منعقد کرده که چند صد واحد مسکونی ۲۵ تا ۳۵ متری را بسازد. هنوز خبر منتشر نشده بود که وا اسلامای عدهای بلند شد که این مغایر فلان سیاستهاست، باید خانههای بزرگتر دراختیار مردم قرار دهیم، فرزندآوری چه میشود؟ مهمان و صِلِه رحِم و... چه خواهد شد و هنوز صبح شام نشده بود که خبر را تکذیب کردند تا مبادا عرش آرزوهای برخی به لرزه درآید و خوشبختانه با تکذیب خبر، ساخت واحدهای آپارتمانی و ویلایی هزار متری در دستور کار آقایان قرار گرفت. همان ویلاهایی که متناسب با فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی است و چیزی هم که زیاد داریم، زمین است که خداوند عطا فرموده.
نتیجه این رفتار چه خواهد شد؟ طبعا بیمسکنی و بدمسکنی و چند درد بیدرمان دیگر. درنهایت هم کار به آنجا خواهد رسید که مثل برخی کشورهای جنوب شرق آسیا، به جای واحدهای ۲۵ تا ۳۵ متری واحدهای ۲/۵ متری با ارتفاع یک متر و به صورت کشویی که شبیه قبر است را وارد کنیم تا حداقل مردم بدون محل خواب نباشند. همان نتیجهای که در جریان جنگهای اول و دوم ایران و روسیه رخ داد، چراکه همچنان آن نقایص فرهنگی وجود دارد.
... ما در هر لحظه در حال انتخاب هستیم. انتخاب میان موقعیتها و امکانات گوناگون. این الزامات است که ما را از فکر داشتن واحدهای مسکونی مستقل، حیاطدار، باغچهدار و بزرگ دور میکند و به سوی آپارتمانی با اندازه کوچک سوق میدهد. امروز خرید خانه در تهران یک رویای دستنیافتنی است. با حداقل حقوق میتوان سالانه شاید فقط ۲ متر خانه خرید که اگر یکسوم آن را پسانداز کند که نمیتواند، بیش از ۱۳۰ سال طول میکشد که خانه ۸۰ متری بخرد. بنابراین فرصت را برای ساخت واحدهای آپارتمانی کوچک از دست ندهید. داشتن یک سرپناه ۲۵ متری هزار بار بهتر از نداشتن آن است. بهتر از ناامیدی از داشتن یک سرپناه است. برای آمارسازی ساخت یک میلیون واحد مسکونی هم بهتر است. وظیفه اصلی خود را باید در بهبود اقتصاد گذاشت.
تا هنگامی که رشد اقتصادی طولانیمدت و پایدار و در اندازههای ۷ تا ۸درصد و حتی دو رقمی ایجاد نشود، وضع مسکن روزبهروز بدتر خواهد شد که بهتر نمیشود. همه میدانیم که زندگی در چنین واحد مسکونی سخت است، ولی سختتر از آن نداشتن سرپناه است. تصمیمات را براساس وضعیت و مطلوبیت سیاستمداران نمیگیرند، بلکه باید محدودیتهای اقشار نیازمند و محروم را رعایت کرد. آنان که میگفتند ما میتوانیم و جنگ ایران و روس را راهانداختند، هیچکدام در جنگ کشته نشدند و متحمل هزینهای نیز نشدند. اگر در ساخت مسکن ارزان و کوچک دیر جنبیده شود، زمان از دست خواهد رفت. آنان که در ویلاهای مصادرهای و ساختمانهای بزرگ دولتی یا اجارهای که مجلس اجاره آن را میپردازد، نمیتوانند درکی از بیسرپناهی نسل جوان داشته باشند... هیچ کمبودی بدتر از بیخردی و بیمسئولیتی نیست».
درباره این یادداشت روزنامه اعتماد گفتنی است: نویسنده این روزنامه در حالی ژست مخالفت با زندگیهای اشرافی و ویلایی مسئولان گرفته، که هرگز حاضر نشد حتی یک بار به زندگی ویلایی رئیسدولت سابق در ولنجک یا وزیر اشرافی راه و شهرسازی در لواسان بپردازد. فراتر از این، روزنامه مذکور این قدرت هم صداقت ندارد که بگوید وضعیت تورمی حاکم بر بازار مسکن، محصول مدیریت سیاستزده و ناکارآمدی است که مسکن مهر را مزخرف میخواند و ضمنا افتخارش این بود که در طول مدیریتش حتی یک خانه هم نساخته است. طبیعی است که غلبه سیاست «نساخت»، موجب انباشت تقاضا شود و دنیا را به کام دلالان و محتکران مسکن کند.
روزنامهای که حالا مسکن ۲۵ متری را محترم میشمارد تا بهانهای برای سوژهپردازی قرار دهد، زمانی که مسکنهای مهر (بعضا ویلایی و اغلب بالای ۷۰-۸۰ متر مساحت) مزخرف خوانده میشد، حاضر نبود بر دهان وزیر اشرافی زیادهگو بزند بلکه حتی پس از استعفای وی در چند سال اخیر، تریبون را به دست وی سپرد تا از موضع فیلسوف و نظریهپرداز و سیاستشناس، سخنرانی یا قلمفرسایی کند؛ تیترها و عناوینی مثل:
- «رابطه اعتماد و حکمروایی خوب
- اصالت مواضع، صداقت با مردم و مسئولیتپذیری از سوی نیروهای سیاسی، لازمه خارج شدن از بحران کنونی است.
- ایستادن در برابر سوداگران شهر هزینه داشت.
- برنامه ارایه شده به شورای نهاد اجماعساز اصلاحطلبان: یک ملت، یک دولت.
- سیاستمداران رسمی و نزدیک به قدرت در ایران در چاهی افتادند که پیش از آن خودشان برای دیگران کنده بودند.
- باید روشن کنیم که میخواهیم قانون را اجرا کنیم یا احکام شرع را/ انتساب همه وقایع اخیر به خارج، خودفریبی است».
یادآور میشود در اصرار عجیب بر تحقیر پروژه مسکن مهر و نگذاشتن هیچ طرح جایگزینی به جای آن -در حالی که ۱۰ میلیون نفر را صاحب خانه کرد- و تاکید بر منطق «نساخت»، قیمت مسکن تورم بالای ۷۰۰ درصد را در دولت سابق تجربه کرد که عوارض آن همچنان ادامه دارد.
این نکته هم گفتنی است که بنابر اذعان نویسنده روزنامه اعتماد، در گفتوگو با نشریه صدا در اواخر خرداد ۹۵: «بخشی از اصلاحطلبان در عمل، توجه گذشته خود به طبقات ضعیف را فراموش کردند یا کنار گذاشتند. زندگی شخصی آنان به طور ملموسی با گذشته فاصله گرفته بود... اگر آدرس محل سکونت کسانی که در جریان رویدادهای پس از خرداد ۸۸ به زندان رفتهاند را بنویسی، معلوم میشود بخش قابل توجهی از آنان در مناطق شمالی شهر هستند. زندگی آنان نیز چون گذشته نیست».