به گزارش سایت خبری پرسون، محمود خاقانی در یادداشتی نوشت: آنچه همیشه تجربه شده این بوده که هرگونه افزایش بهای بنزین و گازوییل تاثیری مستقیم روی تورم کالاهای صنعتی، کشاورزی و غذایی داشته و اگر باز هم قیمتها تغییری داشته باشند باز هم شاهد این تورم خواهیم بود، از سوی دیگر ما در شرایطی هستیم که اگر قیمت بنزین افزایش پیدا کند، ممکن است مجددا حوادث آبان ماه 1398 رخ دهد، به همین دلیل مقامات امنیتی و نظامی با بهانههای مختلف سعی بر آن دارند تا ارتباطات اجتماعی مردم را کاهش دهند.
این در حالی است که در چند وقت اخیر سخنگوی دولت، معاون رییس جمهور و مقامات دیگر وزارت نفت همواره اعلام کردهاند که هیچ برنامهای برای افزایش قیمت بنزین ندارند اما در عمل با کم کردن عرضه بنزین به بازار میبینیم که صفهای کیلومتری در جایگاههای بنزین ایجاد شده است. این مساله نشان میدهد که بنزین هم مانند هر کالای دیگری که با افت عرضه روبهرو میشود رشد قیمتی پیدا میکند و برای این محصول هم همین اتفاق در حال رخ دادن است.
آنچه اتفاق افتاده این است که مجلس یازدهم و دولت سیزدهم حکمرانی یکدستی به وجود آوردهاند و قدرت اقتصادی مطلقی را هم دارند و اغلب سهام پالایشگاهها و پتروشیمیها هم دراختیار خصولتیهاست و این سهام به مردم واگذار نشد و تنها از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی خاص با قیمت بسیار ارزان سالها قبل خریداری شد. آنها به دنبال این هستند تا سودآوری خود را افزایش دهند و قدرت فشار آوردن روی هر دولتی و مجلسی را هم دارند. سرگذشت این اتفاق هم به آخرین لایحه بودجه دولت هشتم برمیگردد. زمانی که این لایحه تقدیم مجلس شد و افزایش تدریجی بهای بنزین در آن مطرح شده بود از سوی برخی نمایندگان بانفوذ آن دوره آقایان مصباحی مقدم و احمد توکلی به بهانه افزایش تورم رد شد و قیمت بنزین را در لیتری 80 تومان به تصویب رساندند.
ریاست مجلس هفتم هم به دلیل اینکه در روزهای پایانی سال بودیم آن را عیدی مجلس هفتم به مردم عنوان کرد. اما در دولت آقای احمدینژاد که با کسری بودجه مواجه شده بود و ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری هم مطرح شد موضوع یارانههای نقدی را عنوان کردند که از عواید حاصل از شوک قیمت بنزین انجام میشد. این درحالی است که اگر سهام پالایشگاهها را به جای یارانه نقدی آن زمان به مردم میدادند میتوانستند سود سهام مشارکت در صنعت پاییندستی انرژی را هم به مردم بدهند و همه مردم در صنایع نیروگاهی، پالایشگاهی و پتروشیمی و صنعت انرژی هم سهامدار میشدند و قاچاق هم کمتر میشد؛ چراکه قیمتها به تدریج یا یک درصد کمی به صورت سالانه رشد میکرد و مردم هم به جای خرید سکه و دلار سهام پالایشگاهها و پتروشیمیها را میخریدند.
متاسفانه باید گفت بیشترین بحرانهای کشور از برخی تصمیمات حوزه قانونگذاری است که بعضا دیده شده که در این راه، منافع جمعی نیز کمتر توجه شده است. هر چند در بودجه سال 1397 دولت آقای روحانی از مجلس خواست تا بهای فرآوردههای نفتی را با یک درصدی در سال افزایش دهند، چراکه پیشبینی میشد با این بحران امروز مواجه شویم اما باز هم مجلسیها در آن زمان هم با این روند افزایشی مخالفت کردند. کاسبان تحریمها که اغلب از قاچاقچیان بنزین هم هستند به موضوع قیمت بنزین در ایران اشراف دارند هر چند برخی درصدد افزایش قیمت بنزین هستند اما در این میان هم یک عده خاص از این موضوع سود میبرند.
هماکنون در بازارهای بینالمللی انرژی، قیمت نفت خام افت کرده و ارزش قدرت خرید دلار هم افزایش پیدا کرده است و آن هم به این دلیل است که امریکا از زمان دولت اوباما، انتشار دلار را کاهش داده و در کنار آن بهره بانکی در امریکا هم بالا رفته است. اما یکی از موضوعات مهم این است که نمیدانیم در بخش انرژی هستهای در ایران چه میزان باید سرمایهگذاری شود و ما با فقدان برنامه در بخش انرژی روبهرو هستیم؛ این در حالی است که اخیرا روسای سازمان انرژی هستهای و بورس اعلام کردهاند که سهام انرژی هسته ای را در بازار عرضه خواهند کرد اما مردم ایران به دلیل تجربه تلخی که در سالهای گذشته از بورس به خاطر دارند بعید است این سهام را خریداری کنند. پس ما چارهای نداریم جز اینکه قیمت فرآوردههای نفتی را در ایران افزایش دهیم و تجربه نشان داده افزایش قیمتها منجر به کاهش مصرف سوخت در کشور نخواهد شد و افرادی هم که در بخش حمل و نقل عمومی فعالیت دارند کرایههای خود را افزایش میدهند و حمل مرغ و گوشت و سایر کالاها هم به فروشگاهها و مغازهها افزایش پیدا میکند و میزان تورم هم رشد میکند.
این موضوع راهحل خوبی نیست. باید فکر اساسی دیگری شود تا منافع ملی را در آن لحاظ کنند؛ به عنوان نمونه اگر قیمت بنزین 3 هزار تومان باشد یا یک دلار و حدود 50 هزار تومان شود باز هم قاچاق مقرون به صرفه خواهد بود. قاچاقچیهای بزرگ سوخت در ایران، با روشهای مختلفی این کار را انجام میدهند و اصلا مشکلی هم برایشان پیش نمیآید اما در کنار آن با افرادی در مرزها روبهرو میشویم که ممکن است یک گالن پلاستیکی بنزین قاچاق کنند و دستگیر شوند و سوال این است که چرا شریان اصلی قاچاق را قطع نمیکنند؟ آنچه مسلم است افزایش قیمت سوخت موجب کاهش مصرف بنزین و گازوییل نخواهد شد و باید با یک برنامه کلان میان مدت و بلندمدت برای صنعت انرژی کشور پیش رفت و در آن برنامه هم تاثیرات زیست محیطی و اجتماعی کاملا مطالعه شود، متاسفانه ما شاهد آنیم که اساتید با تجربهای که به دنبال حل این مساله در دانشگاهها هستند و با دانشجویان خود در این مورد صحبت میکنند از دانشگاهها اخراج میشوند و اساتیدی جایگزین این افراد میشوند که حتی رساله دکترای خود را ننوشتهاند این درحالی است که کشور نیازمند نخبگان باتجربه در حوزه انرژی است.
منبع: اعتماد