لزوم تغییر در سیاست خارجی

سیاست خارجی در ایران قطعا دارای اشکالاتی است که اگر نبود منجر به این نمی شد که یکی از کشورهایی که ادعای دوستی با ایران می کند ادعاهای مخالف حاکمیت ایران را مورد تایید قرار دهد. این نشان می دهد که ایران در سیاست خارجی خود با اشکالاتی مواجه است و نیازمند تغییر است. اما اینکه این اشکال را در دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه متمرکز کنیم آدرس غلط دادن است.
تصویر لزوم تغییر در سیاست خارجی

به گزارش سایت خبری پرسون، سیدمهدی ذاکریان تحلیلگر مسائل بین الملل در یادداشتی نوشت: نشست هایی همچون نشست مشورتی شورای راهبردی وزارت امور خارجه چندان تاثیری ندارد و بیشتر حرف و گفتار درمانی است. چرا که تصمیم در سیاست خارجی در جای دیگری اتخاذ می شود. فلذا بعید است که در اینگونه نشست ها تصمیم سازی صورت بگیرد. البته شورای راهبردی وزارت امور خارجه شورایی بود که آقای دکتر ظریف در دوران وزارت خود آن را تاسیس کرد و جمعی برای هم اندیشی گرد هم می آمدند. آن زمان نیز اینگونه نبود که منجر به تصمیم شود. بلکه دیدگاه هایی بود که منجر به سیاستگذاری هم نمی شد. اکنون نیز همین طور است. ممکن است که تا اندازه ای ایده ها و دیدگاه ها در ذهن افراد مطرح شود، اما بعید است که منجر به سیاستگذاری شود.

از طرفی سیاست خارجی در ایران قطعا دارای اشکالاتی است که اگر نبود منجر به این نمی شد که یکی از کشورهایی که ادعای دوستی با ایران می کند ادعاهای مخالف حاکمیت ایران را مورد تایید قرار دهد. این نشان می دهد که ایران در سیاست خارجی خود با اشکالاتی مواجه است و نیازمند تغییر است. اما اینکه این اشکال را در دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه متمرکز کنیم آدرس غلط دادن است. آدرس درست این است که سیاست خارجی به لحاظ قانون اساسی در اختیار مراکز متعددی قرار گرفته و این مراکز متعدد بازگو کننده خواسته های ملت ایران و بازگو کننده نگاه های تخصصی علمی در مسائل سیاست خارجی ایران بعضا منافع ملی محور نیستند.

به هر جهت اگر نشست هایی مثل نشست مشورتی شورای راهبردی وزارت خارجه نهادینه سازی خواست ملت در قالب ارائه پالیسی یا سیاستگذاری به تصمیم گیرنده اصلی باشد و درباره پیگیری خواسته ملت اصرار باشد می تواند و همین طور خواسته ملت پیوند پیدا کند با شیوه های علمی پیشبرد آن خواسته در قالب سیاستگذاری در سیاست خارجی ایران آن زمان می تواند موثر و مفید واقع گردد. اما اگر نه صرفا گپ و گفتمانی باشد که عده ای جمع شوند، صحبت و درددلی باشد و بیان دیدگاه فردی و شخصی باشد این از مردم ایران دردی را دوا نمی کند. چرا که صرفا کسانی که از قدرت دور مانده اند دور هم جمع شده اند و بیان دیدگاه کرد ه اند در کنار شخصی که امروز مسئولیتی دارد و این مسئولیت هم صرفا یک عامل در کنار سایر عوامل است.

یعنی آقای امیرعبداللهیان به عنوان وزیر امور خارجه فرد تصمیم گیرنده اصلی که نیست بلکه یک نهاد است که آن هم سیاستگذار نیست بلکه مجری سیاست خارجی هست که توسط نهادهایی که در قانون اساسی پیش بینی شده عمل کند. همان طور که گفته شد این نشست ها باید بیانگر نهادینه سازی خواسته های ملت و پیوند زدن این خواسته ها با راهکارهای تخصصی پیشبرد آنها و تبدیل آن به سیاستگذاری و ارائه به مقام یا مقامات اصلی برای سیاستگذاری در امر سیاست خارجی باشد. لذا صرف نشستن آقای ظریف که چهره محبوبی میان بخشی از مردم ایران محسوب می شود نیز مشروع کننده یا موید چنین جلساتی نیست که بگوییم اتفاق بزرگی افتاده است. گرچه به نظر می رسد که به کارگیری همه افراد که وزیر خارجه بودند از آقای ولایتی، خرازی، متکی، صالحی و آقای دکتر ظریف می تواند به دستگاه دیپلماسی کمک کند در اجرا و پیشبرد سیاست خارجی که ادعا می شود ولی در عمل نمی توان به اینها سیاست خارجی گفت. چون سیاست خارجی معمولا پیشبرد آن چیزی است که معمولا ملت ها در مسائل بین المللی متقاضی آن هستند.

منبع: آرمان ملی

504093