به گزارش سایت خبری پرسون، کوروش احمدی در یادداشتی نوشت: تحرک رسانهای محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین طی دوره اخیر واکنشها و سوالاتی را در پی داشته است. بیشترین واکنشها و سوالها مربوط به انگیزه و دلیل انتخاب زمان کنونی است.
من بدون اینکه اطلاع خاصی داشته باشم، تنها میتوانم حدس بزنم که ترکیبی از دو عامل اصلی در این رابطه مهم بودهاند؛ دو عاملی که در عین حال تکمیل و تشدیدکننده یکدیگرند: عامل اول به شرایط عمومی کشور در این مقطع زمانی برمیگردد.
نزدیک به دو سال از روی کار آمدن دولت سیزدهم گذشته است و طی آن میزان تواناییهای مدیریتی و دانش حکمرانی حکومت روشن و مشخص شده که روند کنونی به سمتی نیست که از نظر اقتصادی، سیاست خارجی و بسیاری جهات دیگر امیدبخش باشد. عامل دوم انتقاد فزاینده از دولت قبل و تلاش برای مقصر جلوه دادن مقامات پیشین در ارتباط با مشکلات کنونی و دورنمای ناروشن موجود است. اگرچه دولت قبل به ویژه در دوره دوم از ضعف و خطا مصون نبود، اما این امر به هیچوجه نمیتواند توجیهگر سمت و سوی منفی روندهای موجود، ازجمله در سیاست خارجی و اقتصاد، باشد؛ روندی که در جهت تشدید مشکلات و نه رفع مشکلات است.
لذا، منشا عامل دوم یعنی افزایش حملات به مقامات دولت قبل را باید در عامل نخست و از این طریق تلاش برای منحرف کردن ذهنها از علل واقعی مشکلات دانست. در این میان، دکتر ظریف یکی از مقامات دولت سابق است که بیشترین سهم از حملات و اتهامات متوجه او شده است. در مورد عامل اول، طبیعی است که هر سیاستمداری یا سیاستورزی یا کنشگر سیاسی که از مختصری سرمایه اجتماعی برخوردار است و همزمان در قبال جامعه و مردم نیز احساس مسوولیت میکند، نمیتواند و نباید نسبت به رویهها و سیاستهای اشتباه که کشور را در مسیری نادرست قرار میدهد، بیتفاوت باشد.
میدانیم که سیاستورزی به معنی تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن امور جاری و اصلاح سیاستها و مسیرها و متوقف کردن روندهای نادرست در وقت مناسب تا قبل از وارد شدن خسارات جدی است. برخلاف توصیه برخی به سکوت و انتظار برای اثبات نادرستی مسیر کنونی و عیان شدن سقوط اقتصادی-اجتماعی ناشی از آن، سیاستورز و سیاستمدار مورخ نیست که منتظر نتیجه کار بماند و سپس اقدام به تاریخنگاری امور گذشته کند. تاریخنگاری و مرور گذشته میتواند ازجمله با هدف عبرتآموزی انجام شود، اما ربطی به سیاستورزی ندارد.
همزمان وجه مهم دیگر اظهارات ظریف دفاع از عملکرد خود و تیم مذاکرهکننده برجام بود. هیچگاه در اینکه انتقادات و حملات مخرب علیه او و تیمش منصفانه و عالمانه نبوده، تردیدی وجود نداشته است. تردیدی نیست که هر کاری که ظریف در جریان مذاکرات کرد در چارچوب مجوزها و دستورالعملها بود. به علاوه، بدیهی است پیشنویس توافق برجام بعد از نهایی شدن در وین باید در سلسله مراتب حکومتی مورد تایید و تصویب قرار میگرفت تا بتواند اجرایی شود و چنین شد. بالطبع در هر مرحله امکان توقف روند منتهی به برجام یا عدم تصویب آن در شورای امنیت ملی و مجلس و شورای نگهبان وجود داشت و اگر اقداماتی خسارتبار در حال شکل گرفتن بود به آسانی در هر مرحله میتوانست متوقف و منتفی شود.
در عین حال، به عنوان کسی که 25 سال در حوزه چند جانبه -بینالمللی کار کردهام، با تاکید میگویم که آنچه تیم ظریف در قالب برجام از تیم غربی گرفت، حداکثر ممکن بود با تاکید بر کلمه «ممکن». درحالی که با گذشت زمان امتیازات برجام برای کشور بیش از پیش مشخص شده و ازجمله رفع تحریمهای تسلیحاتی در اکتبر 2020 انجام شد و رفع تحریمهای موشکی در اکتبر 2023 و هستهای در اکتبر 2025 و همزمان خارج شدن برنامه هستهای ایران از دستور کار شورای امنیت در دستور کار است، متاسفانه حملات شخصی به ظریف نه تنها متوقف نشده، بلکه رو به افزایش نیز بوده است. نهایتا تقصیر کسی نیست که ترامپ به عنوان استثناییترین رییسجمهور تاریخ امریکا نه تنها از برجام بلکه از شمار دیگری از تعهدات امریکا خارج شد.
برخی مانند مکزیک و کانادا در مورد توافق نفتا ترامپ را با توجه به روانشناسی خاصش مدیریت کردند، اما ظریف دستش در این رابطه بسته ماند. البته دفاع ظریف از برجام را نباید صرفا به حساب دفاع از شخص خود گذاشت. این دفاع در واقع دفاع از یک مسیر اصولی و روند منطقی است که در نهایت کشور برای رفع مشکلات خود در داخل و خارج چارهای جز پیمودن آن ندارد. این دفاع همچنین در حکم رد نوعی از سیاستورزی غیراصولی است که نه به منافع ملی عنایت دارد و نه از دانش روابط بینالملل بهره برده است. به باور نگارنده اظهارات ظریف را باید در این دو قالب (دفاع از برجام و طرح مشغلههای ذهنی درباره اوضاع جاری) دید. برخلاف برخی حدس و گمانها، شرایط کشور و غیرقابل پیشبینی بودن امور، جایی برای برنامهریزیها و دوراندیشیهای شخصی و جاهطلبیهای فردی در ارتباط با انتخابات و مانند آن نگذاشته است.
منبع: اعتماد