به گزارش سایت خبری پرسون، جمیله کدیور در یادداشتی نوشت: بیش از ۱۲سال از شروع اعتراضات سوریه که در پی خیزشهای عربی آغاز شد، میگذرد و امروز تحولات به گونهای کاملا متفاوت از گذشته در این کشور در جریان است. سوریه منزوی آن سالها اکنون مرکز توجه و طرف گفتگوی کشورهایی است که قبلا توسط آنها طرد شده بود.
کشورهای حامی اپوزیسیون مسلح سوریه که پرچمدار مبارزه با دولت مستقر سوریه بودند و سقوط بشار اسد را حتمی و قریبالوقوع میدیدند، یا همچون محمد مرسی در مصر با کودتا سرنگون شدند، یا مانند امارات متحده عربی زودتر از بقیه چند سال است با سوریه تجدید رابطه کردهاند، یا مثل رئیسجمهوری ترکیه، جایگاه محکمی ندارند، یا همچون عربستان سعودی درصدد جبران مافات برآمدند و با احساس اطمینان نسبت به موقعیت فعلی اسد، میخواهند پس از نزدیک به ۱۲ سال به انزوای سوریه پایان دهند و در صدد دعوت او به اتحادیه عرب و مناسبات جدید هستند، یا مثل قطر و کویت و مراکش به تبع آمریکا و برخی کشورهای اروپایی همچنان مقاومت میکنند.
آنچه از سال ۲۰۱۱ بر سر سوریه آمده، از جهات متعددی عبرتآموز است. هم برای آنها که در مصدر قدرت هستند، هم برای گروههای اپوزیسیون، هم برای کشورهای حامی اپوزیسیونهای رنگ و وارنگ و هم برای ارباب رسانه. ماحصل میلیاردها دلار هزینه برای حمایت از اپوزیسیون مسلح توسط طیفی از کشورهای عربی و ترکیه و حمایت از اپوزیسیون به اصطلاح معتدل که متصل به تروریستهای طیف اول بود، توسط طیفی دیگر از کشورهای غربی جز جنگ و ویرانی، میلیونها آواره و پناهنده، صدها هزار کشته و زخمی و نیاز به دهها میلیارد دلار برای بازسازی کشور جنگزده سوریه دستاوردی نداشتهاست.
اگرچه نمیتوان دقیقا مشخص کرد که چه زمانی اعتراضات اولیه مردم در برخی شهرهای سوریه که در ابتدا برای دعوت به اصلاحات و نشاندادن همبستگی با معترضان تونس، مصر و لیبی بود و سپس تظاهرات ضد دولتی در درعا و سایر نقاط کشور، از خیزشهای عمدتاً مسالمتآمیز به شورشهای خشونتآمیز و نظامی تبدیل شد؛ ولی اخبار و فیلمهای ویدیویی کوتاه آن دوران حاکی از آن است که درگیریهای مسلحانه با گذشت چند ماه پس از اعتراضات ماه مارس ۲۰۱۱ درعا، به طور فزایندهای رواج و گسترش یافت و شبه نظامیان سازمانیافته شورشی مرتباً با نیروهای دولتی در شهرهای سوریه در حال درگیری بودند و بهتدریج در فضا و بستری فرقهگرایانه، اعتراضات به سمت جنگ داخلی پیش رفت. جنگی که فقط زمین نبرد آن سوریه بود ولی در آن سربازانی از دهها کشور خارجی با حمایتهای منطقهای و بینالمللی حضور داشتند.
در ماه می ۲۰۱۱، اتحادیه اروپا تحریم تسلیحاتی علیه سوریه و محدودیتهای سفر و مسدودشدن داراییها برای ۱۳ مقام ارشد سوری را اعمال کرد. تحریمها اگر چه در ابتدا شامل شخص بشار اسد نبود، ولی پس از دو هفته در مصوبهای جدید، اسد را هم شامل شد. آمریکا هم تحریمهای جدیدی را علیه مقامات سوریه از جمله مسدودکردن داراییها و ممنوعیت سفر برای آنها وضع کرد. این محدودیتها نیز شامل شخص اسد میشد.
به منظور انزوای دیپلماتیک دولت سوریه، کشورهای کویت، بحرین و عربستان سعودی سفیران خود را در۸ اوت ۲۰۱۱ از سوریه فراخواندند و ده روز بعد در ۱۸ اوت ۲۰۱۱ باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، نیکلا سارکوزی رئیسجمهوری فرانسه و دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا، بیانیههایی صادر کردند و خواستار کنارهگیری اسد از سمت ریاستجمهوری سوریه شدند.
در ادامه تلاشها برای اعمال فشار بیشتر بر سوریه، دوم سپتامبر ۲۰۱۱ در راستای تقویت تحریمها اتحادیه اروپا با ممنوعیت واردات نفت سوریه موافقت کرد. دوازدهم نوامبر ۲۰۱۱ اتحادیه عرب به تعلیق عضویت سوریه رأی داد و با مصوبه ۲۷ نوامبر ۲۰۱۱ اتحادیه عرب و اعمال تحریمهای متنوعی علیه سوریه، از جمله ممنوعیت سفر مقامات ارشد سوری به دیگر کشورهای عربی، مسدودکردن داراییهای مرتبط با دولت سوریه و ممنوعیت پروازهای تجاری بین سوریه و سایر کشورهای عربی، مجال تنفس برای دولت سوریه تنگتر شد. متعاقب این مصوبه، ترکیه هم اعلام کرد که تحریمهای مشابه اتحادیه عرب در قبال سوریه اتخاذ خواهد کرد.
به موازات حمایت از شورشیان، دولتهای چند کشور غربی از جمله آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان، دیپلماتهای سوری را اخراج کردند. ایالات متحده، اتحادیه اروپا، کشورهای اتحادیه عرب و ترکیه تحریمهای اقتصادی گستردهای علیه دولت سوریه اعمال کردند و روابط سیاسی و اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم با گروههای شورشی مختلف سوری برقرار کردند. به عنوان مثال، تصمیم اتحادیه اروپا برای اجازه صادرات نفت توسط مخالفان، باعث افزایش اعتراضات خشونتآمیز شد؛ زیرا شورشیان انگیزه رقابت در کنترل منابع نفتی پیدا کردند. بهعلاوه، این مجوزها برای شورشیان سرمایه مالی قابل توجهی در راستای ادامه جنگ با دولتی که تحت تحریم بود، فراهم کرد.
همانگونه که اشاره شد، اعتراضات سوریه از همان ماههای ابتدایی با حمایت دولتهای مختلف غربی، عربی و ترکیه از معترضانی که خیلی زود تشخیص آنها از شورشیان مسلح دشوار شد و علیه دولت مستقر این کشور، همراه شد. بلوک منطقهای ضد اسد متشکل از قطر، ترکیه و عربستان که در نیمه دوم ۲۰۱۱ تشکیل شد، به تدریج با تسلیح و حمایت از شبه نظامیان مسلح در صحنه، آتشبیار معرکه شدند. این سه کشور از جمله مهمترین کشورهای تأمینکننده مالی و تسلیحاتی شورشیان سوریه بودند و برای سرنگونی اسد، سنگ تمام گذاشتند. عبدالباری عطوان، روزنامهنگار شهیر جهان عرب معتقد است آنها برای سرنگونکردن اسد دهها هزار داوطلب را از طریق ترکیه، اعزام و میلیاردها دلار به سوریه صرفا بهخاطر انتقامگیری شخصی از اسد و برای سرنگونکردن او واریز کردند. فارس شهابی، نماینده وقت مجلس سوریه در سال ۲۰۱۸ گفت: «فقط در سوریه، حدود ۳۰۰۰۰ جنگجوی خارجی حضور داشت که حداقل از ۱۰۳ کشور آمده بودند.»
به دلیل جایگاه ژئواستراتژیک سوریه در منطقه، سرنگونی اسد و تغییر نظام حاکم بر سوریه با ورود کشورهای خارجی میتوانست معادلات منطقه را به شکل قابل توجهی به نفع کشورهای فوق متحول کند. از جمله، میتوانست جایگاه جدید منطقهای برای ترکیه رقم زند و با به قدرت رسیدن اخوانیها در سوریه، کمربند اخوانی متشکل از ترکیه، مصر، قطر و سوریه در منطقه محقق و ایران و محور مقاومت مهار شود. اردوغان که به دنبال کسب هژمونی منطقهای و تحقق دوباره رؤیای امپراطوری از دسترفته عثمانی بود، با حمایت لجستیکی و نظامی کامل مخالفان سوری، میزبان گروههای اصلی مخالف اسد از جمله نیروهای دولت اسلامی عراق که بعدا به نیروهای دولت اسلامی عراق و شام یا داعش تغییر نام داد، بود و با تشکیل بزرگراه جهادی، امکان ورود جنگجویان خارجی را به راحتی از مرز ترکیه به سوریه فراهم کرد و برای سرنگونی اسد از هیچ تلاشی کوتاهی نکرد. اردوغان در همان ماههای نخست گفت به زودی با برادران انقلابی خود در مسجد اموی دمشق نماز میخوانیم!
بیش از صد کشور جهان در سال ۲۰۱۲ به ائتلاف ضد اسد موسوم به «دوستان سوریه» پیوستند. این ائتلاف به عنوان اهرم کشورهای مخالف اسد طراحی شده بود تا تلاشهای خود را در حمایت از مخالفان و مشروعیتبخشیدن به شورای ملی سوریه هماهنگ کنند؛ شورایی که بعدا در ائتلاف ملی سوریه با حضور دهها گروه مخالف سوری و تحت رهبری معاذ الخطیب، ادغام و به عنوان تنها دولت رسمی سوریه توسط تعدادی از کشورهای جهان به رسمیت شناخته شد.
اپوزیسیون مسلح سوریه در سالهای بعد، پشتگرم به حمایت نظامی تعدادی از این کشورها – عمدتاً ایالات متحده، فرانسه، بریتانیا، عربستان، اردن، قطر و ترکیه- بود. دولتهای منطقهای به رهبری قطر و عربستان، مشابه آنچه در لیبی انجام شد، برای مداخله نظامی و مسلحکردن شورشیان و مداخله نیروهای عربی فشار میآوردند، تا آنکه با کمکهای کشورهای دوست، معادلات به نفع دولت سوریه برگشت.
این مقدمه طولانی را از آن جهت گفتم تا به اهمیت آنچه امروز در منطقه پیرامون موضوع سوریه در جریان است، بیشتر واقف شویم:
نخست، سوریه بعد از اینکه یک سوم سرزمین خود را در دوران جنگ داخلی و خلافت سرزمینی داعش از دست داد، امروز به جز بخشی از استان ادلب و قلمرو کردها در شمال، کنترل بخش اعظم کشور را از معارضان مورد حمایت کشورهای منطقه پس گرفته است. به گفته احمد ابوالغیط، دبیرکل اتحادیه عرب، بشار اسد رئیسجمهوری سوریه، همان زمان که برتری نظامی پیدا کرد و مخالفان موفق به اشغال دمشق نشدند، جنگ را بُرد. این اظهارات به معنی شکست بیش از صد کشور حامی شورشیان مسلح سوریه طی این سالهاست.
دوم، کشورهای عربستان و ترکیه که در رأس حمایت از اپوزیسیون مسلح سوریه بودند، اکنون به دنبال گفتگو و تجدید رابطه با سوریه هستند. نشست چهارجانبه روسیه، ایران، ترکیه و سوریه برای بهبود روابط ترکیه و سوریه و سفر وزیر خارجه عربستان به سوریه و وزیر خارجه سوریه به عربستان برای فراهم کردن فضا برای بازگشت سوریه به محیط عربی و به دنبال موافقت برای ازسرگیری روابط دو کشور، در همین راستا در روزهای اخیر انجام شد.
سوم، سوریه که با تعلیق از اتحادیه عرب منزوی شده بود، اکنون به جز سه کشور قطر، کویت و مراکش، بقیه کشورهای عربی خواهان حضور دوبارهاش در اتحادیه عرب هستند. نشست پنججانبه امان با حضور عربستان سعودی، مصر، عراق، اردن و سوریه که در ادامه نشست مشورتی جده و با هدف یافتن راهی برای حضور سوریه شکل گرفت، مؤید آن است که پایان انزوای منطقهای ۱۲ساله سوریه و بازگشت این کشور به اتحادیه عرب و معادلات منطقهای و جهانی حتمی و قطعی است.
چهارم، در حالیکه سالها ترکیه عامل بیثباتی و جنگ در سوریه بود، امروز سوریه و تجدید رابطه با آن تبدیل به عاملی مهم و تعیینکننده در انتخابات آینده ترکیه و رقابتهای انتخاباتی این کشور شده است.
پنجم، سفر مقامات کشورهای مختلف به سوریه، از جمله رئیسجمهوری ایران نشانه عبور سوریه از بحران چندلایه تحمیلشده به این کشور و برگشت ثبات و آغاز عصر جدیدی در مناسبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی منطقه و این کشور است. ایران بهعنوان کشوری که طی سالهای قبل همواره از سوریه حمایت و هزینه کرده، نتوانسته از مناسبات تجاری بهره ببرد؛ که امید است با عملیاتیشدن تفاهمنامههای جدید محقق شود. براساس آمارهای موجود، حجم کل صادرات ایران به سوریه در سال ۲۰۲۲ حدود ۲۴۳ میلیون دلار و صادرات ترکیه (کشور حامی شورشیان مسلح و ضد دولت اسد) به سوریه ۱۰ برابر صادرات ایران به سوریه و معادل ۲ میلیارد و ۲۳۴ میلیون دلار بوده است. بیشترین حجم صادرات ایران به سوریه طی دهه گذشته،۳۲۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷ بوده که در این سال حجم صادرات ترکیه به سوریه، بیش از یک میلیارد و ۷۷۶ میلیون دلار بوده است. چرایی این موضوع تأملبرانگیز، مستلزم نوشتاری دیگر است.
منبع: اطلاعات