ایران هم می‌داند معامله بر سر اوکراین و تایوان محتمل است!

یک استاد دانشگاه در گفتگویی تحلیلی ضمن مهم و حیاتی دانستن مسئله‌ اوکراین و تایوان برای روسیه و چین اظهار می‌دارد: در جهان امروز که دچار تغییراتی گسترده‌ای شده است هر احتمالی را باید محقق شدنی فرض کرد حتی اگر آن احتمال، معامله‌ی سه جانبه‌ی روسیه چین و آمریکا بر سر مسئله‌ی تایوان و اوکراین با محوریت برجام و مذاکرات هسته‌ای با ایران در نظر گرفته شده باشد.
تصویر ایران هم می‌داند معامله بر سر اوکراین و تایوان محتمل است!

به گزارش سایت خبری پرسون، علی بیگدلی تحلیلگر مسائل سیاسی و روزنامه نگار باسابقه در این گفتگو با مثال آوردنِ از برخی رفتارهای اولیانوف روسی می‌گوید: این که برخی در مورد واکنش‌های عجیب و غریب اولیانوف به این نتیجه رسیدند که روس‌ها در مذاکرات هسته‌ای به جای ایرانی‌ها حرف می‌زنند و مباحثی از این دست قطعا فرض پرایرادی است زیرا اولیانوف تنها در صدد انتقال این پیام به طرف‌های غربی بود که نفوذ روس‌ها بر ایران بسیار بیشتر از غربی‌ها است و با این پیام به آن‌ها فهماند که در مسائل اختلافی اگر خواسته باشند بیش از حد مجاز روی روسیه فشار بیاورند روس‌ها در مسئله‌ی برجام جبران خواهند کرد.

بیگدلی در پاسخ به این سوال که ما به ازای این پیام می‌تواند معامله‌ای پشت پرده و بزرگ باشد خاطرنشان کرد: در دنیای سیاست هیچ احتمالی را نه می‌توان صد در صد پذیرفت و نه می‌توان صددرصد رد کرد!

اوکراین برای روس‌ها مهم است

تحلیلگران مسائل اروپا و اساتید ژئوپلیتیک معتقدند مسئله‌ی اوکراین برای روس‌ها مهم است از آن جهت که نقطه‌ی تلاقی روسیه و اروپا است پس اگر اوکراین به دامان غرب بلغزد لاجرم روسیه را باید از دست رفته فرض کرد و اگر نه، روس‌ها همچنان قدرتی بزرگ در مباحث سیاسی و ژئوپلیتیکی باقی خواهند ماند موضوعی که البته ریشه‌ی تاریخی دارد.

علی بیگدلی استاد تاریخ دانشگاه می‌گوید: اوکراین همیشه برای روس‌ها مهم بوده است. روسیه حتی در زمان تزارها هم بر این منطقه تسلط داشته و اهمیت این منطقه به دلیل دسترسی روسیه به دریای سیاه است و یکی از نزدیک‌ترین راه‌های آبی روسیه به دنیای بازرگانی در قرن نوزدهم برای رسیدن به دریای مدیترانه دریای سیاه بوده و بارها روس‌ها به دلیل اینکه بتوانند این مسیر را به دست آورند برای گذر از تنگه‌های بسفر و داردانل حتی جنگ‌های کریمه سال ۱۸۵۶ اتفاق افتاد که به صلح منتهی شد

بنابراین روسیه آخرین آرزویش این بود که زودتر بتوانند از این دو تنگه عبور کنند و جنگ‌های کریمه به این دلیل اتفاق افتاد که روس‌ها و عثمانی به توافق برسند. در همان زمان حتی روسیه عنوان کرد که از عثمانی در همه ابعاد نظامی حمایت می‌کنیم که هیچ کشوری نتواند به شما حمله کند وقتی این قرارداد لو رفت انگلیسی‌ها و فرانسوی روسیه را در جنگ کریمه شکست دادند چون که روس‌ها می‌خواستند از طریق دریای سیاه و از طریق تنگه‌های بسفر و داردانل به دریای مدیترانه دسترسی پیدا کنند.

استالین هم در یک محفل خصوصی که در کنفرانس مسکو با روزولت دیدار می‌کند به او می‌گوید چون در کشور ما موانع طبیعی برای حمله دشمن وجود ندارد ناچاریم حلقه امنیتی به دور خود بکشیم روزولت هم می‌پذیرد و می‌گوید حتما این کار را انجام بده بنابراین در بخش شرقی یعنی جایی که اکنون اوکراین است طبیعتا اوکراین را می‌گیرد و روسیه تا کرانه دریای سیاه پیشروی می‌کند و این راه بسیار بزرگی می‌شود برای ورود به اقیانوس ها.

اوکراین شبیه کریمه

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: از این مسئله که بگذریم بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پوتین سال ۲۰۱۴ دوباره کریمه را گرفت استدلال او هم این بود که چهل درصد جمعیت اینجا روس‌نشین هستند و درست هم است چون از زمان استالین کوچ اجباری به روس‌ها دادند که به سمت شبه جزیره کریمه روند و آنجا را روسی کنند. هم از جهت زبان هم از جهت فرهنگ هم از جهت هویتی یک تغییر هویت به آنجا دهند و در این کار هم بسیار موفق بود بنابراین زبان آنجا روسی شد و هویت‌شان نحوه لباس پوشیدن‌شان همه روسی شد و پوتین هم به آمریکایی‌ها اعلام کرد طبق درخواستی که مردم شبه جزیره کریمه کردند آنجا را گرفتم.

در مورد اوکراین چیزی حدود چهل درصد جمعیت اوکراین مخصوصا در قسمت شرقی روسی هستند لذا پوتین می‌گوید این چهل درصد از ما تقاضا کردند که اوکراین را بگیرید این از جنبه فرهنگی است اما از جنبه سیاسی و امنیتی و نظامی موضوع بسیار پیچیده است به دلیل اینکه روس‌ها که اکنون بیش از سی سال از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گذشته ده سال اول را به دنبال مرمت نارسایی‌های داخلی و مشکلات اقتصادی و ده سال دوم را به دنبال تقویت نظامی‌گری رفتند که خیلی هم در این کار پیشرفت کردند و در ده سال سوم هم به دنبال این رفتند که وضعیت روسیه را غیر از این منطقه نفوذش گسترش دهند و از دو طریق مورد هجوم غربی‌ها قرار گرفتند یکی از طریق اتحادیه اروپا که خیلی از کشورهای اروپای شرقی آمدند عضو اتحادیه شدند یکی هم از طریق ناتو بود که آمریکایی‌ها در آنجا نفوذ داشتند و روس‌ها هم خودشان را خیلی اسیر این کار نکردند چون به دنبال این بودند که به یک کشور آرام جهانی تبدیل شوند و ناتو و اتحادیه گسترش پیدا کرد.

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: اما روس‌ها پوتین را تحت فشار گذاشتند که آن‌ها دارند همین طور پیشروی می‌کنند و به مرزهای ما نزدیک می‌شوند و منطقه حساسی چون اوکراین برای ما جنبه حیاتی دارد و دارند اوکراین را هم عضو ناتو می‌کنند لذا محرک اصلی این بود و می‌گویند پوتین صد هزار نیرو در مرزهای مشترک با اوکراین فرستاده آن‌ها نیروی پنجمی هم دارند که در درون خود اوکراین دارند اطلاعات جدیدی را به روس‌ها مخابره می‌کنند و لحظه به لحظه اخبار را می‌فرستند پوتین اعتقادش این است که ما به هیچ کس اجازه نمی‌دهیم که اوکراین عضو ناتو شود و ناتو اجازه پیدا کند زیر گوش ما حرکت کند لذا فشار اصلی بر سر این است و در جلسه خصوصی هم برخی خبرگزاری‌ها این جلسه را پخش کردند.

پوتین گفته بود اگر لازم باشد و آمریکا نیز ما را تحت فشار قرار دهد ما در عرض دو ماه به همان مرزهای امن اتحاد جماهیر شوروی برمی‌گردیم یعنی اروپای شرقی را هم می‌گیریم و این کار هم از عهده روسیه برمی‌آید چون اکنون با توجه به شرایطی که آمریکا دارد و نیز این که میزان محبوبیت بایدن هم کاهشی است روس‌ها از این فرصت استفاده کردند و دموکرات‌ها هم که اصولا با روس‌ها ارتباط خوبی ندارند اگر چه به لحاظ فکری و ایدئولوژیک به روس‌ها نزدیک‌اند اما از جهت سیاست بین‌المللی با روس‌ها ارتباط خوبی ندارند.

توافق پشت پرده بین آمریکا و روسیه؟ چرا که نه!

علی بیگدلی با بیان این موضوع مهم که: «ممکن است توافق پنهانی صورت گیرد» تاکید می‌کند: اما همان طور که گفتم آمریکایی‌ها می‌دانند روس‌ها بسیار با ظرافت و دقت و با زیرکی و شیطنت برنامه‌های‌شان را اجرایی خواهند کرد لذا سیاستی که اکنون اتحادیه اروپا و آمریکا در پیش گرفتند برای فشار آوردن بر روسیه که او را تحریم می‌کنیم اگر نیروهایش را از پشت مرزهای اوکراین بیرون نبرد روس‌ها همه این‌ها را پیش‌بینی کرده‌اند لذا با توجه به سوابق تاریخی که از این‌ها وجود دارد روس‌ها به هیچ وجه اجازه نمی‌دهند که ناتو، اوکراین را عضوی از خود کند اما در مورد اینکه آیا معامله‌ای بین آمریکا و روسیه صورت گرفته در مورد ایران شاید این گونه باشد.

اولیانوف در زمین روسیه بازی می‌کند نه ایران!

این استاد تاریخ دانشگاه در ادامه‌ی گفتگوی تحلیلی خود با آفتاب یزد به سراغ مسئله‌ای به نام اولیانوف رفته می‌گوید: در مصاحبه‌ای گفتم میدانداری که الان آقای الیانوف می‌کند می‌خواهد به آمریکا و اروپا نشان دهد که ما از این توانایی برخورداریم و نفوذ زیادی روی ایران داریم که می‌توانیم مذاکرات را به سمتی که دل‌مان می‌خواهد پیش ببریم و می‌توانیم اختلافات بین ایران و آمریکا را حل کنیم و بایدن هم اکنون به آن نیاز دارد بنابراین شما باید به ما امتیازی دهید و این یک نمایش قدرتی است که آقای الیانوف از خود نشان داد و مقامات ما هم از این موضوع با خبر بودند و دست اولیانوف را باز گذاشته بودند که بتواند این کارها را انجام دهد که بتواند نمایش قدرتی در برابر آمریکا و اتحادیه اروپا از خود نشان دهد که اگر ما نخواهیم ایران قدم پیش نخواهد گذاشت و اگر ما اختلافات شما با ایران را در برجام برطرف کنیم شما هم باید دست‌تان را از اوکراین کوتاه کنید.

افکار عمومی اولیانوف را ساکت کرد!

وی ادامه می‌دهد: البته تحرکات دیپلماتیک اولیانوف تا این حد قابل قبول است ولی الان چند روزی است که دیگر صحبتی از آقای اولیانوف نیست و مقداری متوقفش کرده‌اند شاید به دلیل فشارهایی که افکار عمومی ایران بر دولت و هیئت مذاکره‌کننده وارد کرده مقداری اولیانوف را عقب نشاندند بنابراین، این مسائل قطعا وجود دارد.

ایران باید از دیپلماسی پلکانی بهره ببرد

وی همچنین اظهار می‌دارد: سفر آقای رئیسی به مسکو و سفر آقای امیرعبداللهیان به پکن هم خیلی بی‌ارتباط با این موضوع نیست تا پکن و مسکو به نحوی قضیه برجام را حل کنند چون ما هم اکنون بسیار نیاز داریم. چون ایران هیچ راهی ندارد جز اینکه از طریق دیپلماسی پلکانی استفاده کند تا دو سال دیگری که از آقای بایدن باقی مانده این توافق را امضا کند تا ببیند سال ۲۰۲۴ چه کسی برنده می‌شود و به احتمال زیاد بایدن دیگر انتخاب نخواهد شد هم به دلیل شرایط سنی هم به دلیل ناکامی‌هایی که داشت صحبت بر سر این است که مجدداً خانم کلینتون یا دخترش بیاید اما به نظرم می‌رسد جمهوری خواهان پیروز خواهند شد ولی این بازیگری‌های پنهان و دیپلماسی حتما بین آن‌ها وجود دارد و آنچه که می‌توانم به ضرس‌قاطع ادعا کنم این است که روس‌ها به هیچ وجه به آمریکا و اتحادیه اروپا اجازه ایجاد پایگاه‌های ناتو در اوکراین نخواهند داد.

شباهت و تفاوت‌های اوکراین و تایوان

علی بیگدلی استاد تاریخ دانشگاه و کارشناس مسائل اروپا در بخش دیگری از این گفتگو با موضوع تفاوت‌ها و اشتراکات موضوع تایوان و اوکراین به آفتاب یزد می‌گوید: یکی از دلایلی که چین دارد نفوذش را در منطقه خاورمیانه که منطقه پولداری است زیاد می‌کند و با کشورهایی مثل مصر، اسرائیل، عربستان، ایران و ترکیه، پاکستان و افغانستان دارد قراردادهای چندین‌ساله امضا می‌کند به دنبال فضای بازرگانی و بازار می‌گردد که بتواند این بازارها را جایگزین بازار آمریکا برای چین کند.

چون چینی‌ها در آمریکا چیزی حدود ششصد تا هشتصد میلیارد دلار مبادله بازرگانی دارند و رقم بسیار بالایی است لذا چین دارد فکر می‌کند که اگر سر مسئله تایوان با آمریکایی‌ها درگیر شود یعنی تایوان را بگیرد ممکن است بازار آمریکا را از دست بدهد و این موضوع خسته کننده‌ای برای تجارت چین خواهد بود بنابراین چین دارد از همین الان در کشورهایی که گفتم و بیش از این کشورها مثلا در آفریقا در آمریکای لاتین دارد تلاش می‌کند بازارهای آن‌ها را به دست آورد منتها نکته‌ای که اینجا کمتر مطبوعات ما به آن اشاره می‌کنند این است که چینی‌ها یک نوع قرارداد ندارند این قراردادها طبقه‌بندی شده است یعنی قراردادی که با عربستان می‌بندند با ما نمی‌بندند.

چین به دنبال این است که با به دست آوردن این بازارها که کشورهای ثروتمندی هستند بتواند جبران بازار آمریکا را کند. تایوان هم پناهگاهی برای کمونیست‌ها است و آمریکایی‌ها بسیار سرمایه‌گذاری کردند و آن را به کشور صنعتی تبدیل کردند اما تایوان برای چینی‌ها جنبه حیثیتی دارد. قدرت چین مبتنی بر اقتصاد و بازرگانی است اما قدرت روسیه مبتنی بر توان نظامی و امنیتی - اتمی است ما هم از روس‌ها یاد گرفتیم و قدرت‌مان را متمرکز و متکی بر مسائل نظامی و امنیتی کردیم و این بسیار ضرر دارد و این کشورها را از رسیدن به یک موقعیت مطلوب اقتصادی عقب می‌اندازد همان طور که روسیه را عقب انداخته اما این تفاوت به لحاظ محتوایی بین چین و روسیه وجود دارد.

دعوای چین بر سر تایوان مانند دعوای روسیه بر سر اوکراین راه حل پایانی نخواهد داشت!

بیگدلی می‌گوید: ژئوپلتیک دنیا عوض شده مخالف آن نیستم. یک تحلیلگر آمریکایی بعد از جنگ جهانی اول آمد و کانون‌های بحران و کانون‌های حساس ژئوپلتیکی را به ۵ منطقه تقسیم کرد؛ اول خاورمیانه دوم شمال آفریقا سوم منطقه بالکان چهارم آسیای جنوب شرقی پنجم آمریکای لاتین در آمریکای لاتین آمریکایی‌ها سال ۱۹۷۷ آمدند پیمان منع سلاح‌های هسته‌ای را با کشورهای آمریکای لاتین امضا کردند که کشورهای آمریکای لاتین حق ندارند به سمت سلاح‌های کشتار جمعی بروند از جمله سلاح‌های هسته‌ای آمریکای لاتین را آمریکایی‌ها مهار کردند و به شدت هم مراقب این قضیه است ولی در مورد کشورهای دیگر در منطقه بالکان هنوز زمزمه‌های ناهماهنگی به گوش‌مان می‌رسد که آمریکایی‌ها نگرانند از اینکه باز روس‌ها بیایند در منطقه بالکان هم نفوذ پیدا کنند و آن را به پایگاهی تبدیل کنند. از این منظر اگر نگاه کنیم دعوای چین و آمریکا بر سر مسئله‌ی تایوان و دعوای روسیه و آمریکا بر سر مسئله‌ی اوکراین هرگز راه حل پایانی نخواهد داشت.

آمریکا بیشتر از این که با روسیه بازی کند با اروپا بازی می‌کند؟

بیگدلی با ذکر این مسئله که: بازیگری‌های آمریکا و اروپا زمانش تفاوت می‌کند اروپا نمی‌تواند روسیه را نادیده بگیرد چون اروپا کنار روسیه است و اروپایی‌ها نمی‌توانند روسیه را زیاد تحت فشار قرار دهند چون وابستگی به گاز روسیه دارند مخصوصا آلمان‌ها ولی از جهت نزدیکی بیشتر تحت تاثیر تهدید روسیه هستند چون اگر روسیه بخواهد کاری انجام دهد اول به اروپا دسترسی دارد اما روابط آمریکا با اتحادیه اروپا روابط ثابتی نیست مثلا ترامپ اصلا اتحادیه اروپا را قبول نداشت اگرچه الان بایدن هم مودبانه همان کار ترامپ را دارد دنبال می‌کند اما در نهایت این اروپا است که در همسایگی روسیه قرار دارد و نه آمریکا!

سیاست‌های بایدن همان سیاست‌های ترامپ است از نوع مودبانه

این تحلیلگر مسائل اروپا با تایید این موضوع که «سیاست‌های بایدن همان سیاست‌های ترامپ است از نوع مودبانه» تاکید می‌کند: اما نسبت به اتحادیه اروپا نزدیکی بیشتری به وجود آورد و آن سردی روابطی که بین اتحادیه اروپا و آمریکا در دوره ترامپ بود مقداری کاهش پیدا کرد. وی می‌افزاید در کلام و ادبیات دیپلماتیک بله اما در نتیجه، این اتحادیه اروپا است که همچنان پشت در بسته آمریکا مانده و چاره‌ای نیز ندارد.

منبع: آفتاب یزد

380621

سازمان آگهی های پرسون