به گزارش سایت خبری پرسون، وقتی یکی از آشنایانمان در توضیح نتیجه کنکور دخترش گفت که او در یک رشته «به درد نخور» پذیرفته شده و آن رشته ادبیات است فقط خندیدم چون قطعا آن بانوی آشنا که از قضا یک انسان مهربان و دوست داشتنی است، قصد رنجاندن مرا نداشته و در مورد دختر خودش صحبت کرده است. از طرفی 16 سال است که چنین حرفهایی را میشنوم و میگذرم چون که پذیرفتهام نمیتوانم از دیگران توقع داشته باشم پیوند عمیق مرا با رشتهای که از عمق جان انتخابش کردهام و با تمام وجود پای تمام مشکلاتش ایستادهام درک کنند. راستش درک این جنون اصلا کار سادهای نیست که بتوان از کسی توقع داشت.بیشتر از این نمی خواهم از جنون شیرینم صحبت کنم که همین اشاره کافیست. اما چیزی که فکرم را مشغول کرده همین تلقی به درد نخور بودن ادبیات است که ریشه در فرهنگ ایجاد شده دارد. ادبیات به دردنخور تلقی میشود چون کسانی که به سراغش میروند را انسانهایی کمبهره از هوش میشمارند که چون توان پزشک یا مهندس شدن و کسب درآمد قابل توجه را ندارند به زندگی فلاکتبار تن دادهاند. تصویری غلط که نه ادبیات را میشناسد و نه انواع مختلف هوش را.
هوش در جامعه ما فقط هوش عددی است که هر کس نداشته باشد انسان ناتوان و کم هوشی به حساب میآید. که این هم تلقی غلطی است نه اینکه هوش عددی و استعداد ریاضی بیاهمیت باشد اما هوش زبانی و ادبیاتی که فرهنگ و هویت ماست و سرشار از آموزههای انسانی هم اهمیت به سزای خودش را دارد. شاید بد نباشد به بهانه 27 شهریور که روز شعر و ادب فارسی است این مقوله مهم را بیشتر وارد زندگیمان کنیم. کودکان ما به یادگیری مفاهیم بلندی که در ادبیات فارسی آمده است نیاز جدی دارند تا در آینده تبدیل به انسانهایی بزرگ شوند. شاید لازم باشد برای اصلاح تصور به درد نخور بودن ادبیات، مسئولین به فکر معیشت فارغالتحصیلان ادبیات و کارآفرینی برای آنان باشند. آنان هم حق دارند از شغل مناسب با درآمد مکفی بهره ببرند و زندگی معقول داشته باشند. ادبیات میتواند مورد توجه کارآفرینان هم باشد. چرا که در زمینههای وسیعی میتواند گره گشا باشد زمینه هایی از ویراستاری گرفته تا نوشتن در زمینههای مختلف. در صورتیکه این فرهنگ ایجاد شود و شرایط زندگی بهتر برای فارغالتحصیلان ادبیات فراهم شود این تصویر هم میشکند و ادبیات دیگر به «دردنخور» نخواهد بود
نویسنده: شیوا شاکری