به گزارش سایت خبری پُرسون، سید محیالدین حسینی ارسنجانی روزنامه نگار به بهانه ۲۰ مهر روز حافظ در یادداشت به اهمیت حفظ اصالت فرهنگی و ادبی حافظ پرداخته و تأکید کرده است که بزرگداشت او باید فراتر از سیاست و تشریفات برگزار شود تا ارزش و پیام جهانی شعر او برای مردم و دوستداران ادب زنده بماند.
سید محیالدین حسینی ارسنجانی روزنامه نگار و شیراز پژوه نوشت:
وقتی حافظ، که خود قهرمان مبارزه با ریا و تظاهر است و از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است، را عدهای با نگاه سیاستزده و تشریفاتی " که نه حافظ و کلام و مقصود او را میفهمند و نه دو بیت از او را درست میخوانند" در برنامههای یادروز او حاضر میشوند و متنهای آماده و نانوشته را با اشتباه و تپق میخوانند، آیا این بیاحترامی به مقام والای او نیست؟
چرا یادروز او، که زمین و زمان را تحت تأثیر وجودی خویش نهاده است، چنین سطحی گرفته میشود؟ آخر چرا اصرار بر این است که بگویند ما حافظ را دوست داریم، در حالی که دغدغهی آنان هیچ سنخیتی با اندیشهی حافظِ هفتصد سال پیش ندارد؟
چرا باید چنین باشد که درِ حافظیه، با آمدن برخی مقامهای رسمی و دولتی، بر روی مردمِ دوستدار حافظ بسته شود؟ آیا حافظ، با آن همه مقام معنوی و جایگاه ممتاز زمینی و آسمانی که دارد، صرفاً محدود و محصور در حصار تنگ و سیاستزدهی شیراز و ایران است؟
یا او ادیب و حکیمی جهانشمول و فراملی است که سخن نافذش از مرزهای جغرافیایی گذشته و امروز چهرهای شناختهشده در گسترهی ادبیات جهانی است؟
با این همه، او را با برنامههایی هر ساله، کلیشهای و تکراری، در حد یک شهر یا استان پایین میآوریم و نمیدانیم با این نابغهی بزرگ شعر و ادب چگونه باید رفتار کنیم.
حافظانه ارج نهادن به این چهرهی بزرگ ادبی جهان از آن روست که جناب خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، غزلسرای نامدار ملی و جهانی، از جایگاه والایی در نزد زمینیان و آسمانیان برخوردار است. بنابراین، رواست که یاد و نام وی، و برنامههای تجلیل از مقام ادبی و عرفانی او، در مقیاس ملی و بینالمللی برگزار شود.
جفا به عالیجناب حافظ است اگر بزرگی مقام و عظمت وجودی او را در قالب نشستهایی تکراری و غیرخلاقانه، آن هم درست در یادروز حافظ، محدود کنیم. البته باید همین روز را نیز، با همهی کاستیها، گرامی داشت؛ چرا که یاد چنین بزرگی، حتی اگر با دشواری برگزار شود، بهتر از فراموشی است.
اما اگر حافظ امروز در میان ما بود و بر اینگونه بزرگداشتهای تکراری و کلیشهای نظاره میکرد، بیتردید خطابهای پرشور در انتقاد از این شیوهها میخواند و اشعاری تند و هشداردهنده میسرود. بیشک، با زبان نقد و طنز خود، برگزارکنندگان این برنامههای سطحی را مینواخت و آنان را به بازنگری در کارشان فرامیخواند تا دیگر کسی هوس نکند برای او آیینهایی آمیخته به تظاهر و بیمحتوا برپا کند.
شاید، با همهی بزرگواری و سخاوتی که از حافظ سراغ داریم، اگر قرار بود نسبت به این رویدادها واکنشی نشان دهد، بهجای خشم، اهل تذکر و تنبیه فرهنگی میبود و اهل تأمل، نه تقابل. با این حال، لازم است در برگزاری آیینهای یادروز حافظ، به گونهای عمل شود که روح بلند او در آرامگاه حافظیه از نارضایتی نلرزد.
همگان میدانند که حافظ، افزون بر ویژگی بارز عرفانی و ادبی، شخصیتی طناز و نکتهپرداز نیز هست؛ و اگر قرار بود امروز در برابر سطحینگری سکوت نکند، بیشک با اشعار خود پرده از ریا برمیداشت و همانند گذشته، ریاکاران را در آیینهی رندی خود رسوا میکرد.
از آن هم جالبتر، اگر حافظ همشهری و استاد خویش سعدی را ــ که اهل تدبیر و حکمت است، به یاری میطلبید، آنگاه دیگر هیچ قدرت اجرایی یا مقام ظاهری توان مقابله با نیش و نوش سخن آنان را نمییافت.
با این همه، اگر از جنبهی مثبت بنگریم، شاید هم حافظ و هم سعدی، برگزارکنندگان یادروز خود را به تدبیر، عشق و تأمل بیشتر در کیفیت برنامهها دعوت میکردند؛ و حافظ، در پاسخ به برپایی آیینهای رسمی و نه چندان مردمی، چنین میفرمود:
ریا حلال شمارند و جام باده حرام
زهی طریقت و ملت، زهی شریعت و کیش!
امید آن است که در آینده، یادمانها و آیینهای بزرگداشت این دو قلهی شعر و ادب، در شیراز "شهری که خود را پایتخت فرهنگی ایران میداند" و در سراسر کشور، چنان برگزار شود که روح و روان دوستداران فرهنگ و ادب شاد گردد و حافظ و سعدی نیز در آرامگاه خود خشنود باشند.
شایسته است این رویدادهای فرهنگی با نگاه مردمی، اندیشمندانه و منسجم برگزار شود تا دوستداران واقعی شعر و ادب، به جای گلایه، بر شکوه و معناگرایی آن صحه بگذارند.
منبع: پُرسون