علی اصغر زرگر، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار سایت خبری پرسون، بیان کرد: یکدستشدن قدرت در کشور شاید از برنامههای ضد و نقیض جلوگیری کند؛ اما مسئله مهم این است که برنامه دولت در خصوص توسعه چیست؟ برنامه چند ساله توسعه به طور معمول توسط مجلس و یا نهادهای دیگر تصویب میشود. برنامههای راهبردی برای مثال تا سال 1404 وجود دارد که تئوریها نوشته شد، اما در اجراء موفق نبود.
زرگر تصریح کرد: به دلیل این که برنامههای توسعه موفق نبوده، نمیتوان گفت که در کدام بخشها پیشرفت داشتیم و یا عقب ماندهایم. در شرایطی که یک آمار مثبتی از درآمد ملی وجود ندارد. هر سال عقبگرد داشتهایم و برنامه توسعه و پیشرفت محقق نشده است.
وی ادامه داد: با یکدست شدن سه قوه، تصویب و اجرای مسائل مختلف تسهیل میشود. اما موضوع اصلی این است که اجرای طرحهای توسعه در ایران مانند سایر کشورهای جهان سوم به چند عامل بستگی دارد که مهمترین مورد سرمایه گذاری در صنعت، کشاورزی و سایر بخشها است.
این کارشناس اقتصاد سیاسی افزود: سرمایه گذاریها از سه روش تأمین میشود. در صنایع سنگین، طرحهای زیربنایی مانند راه و راه آهن و به طور کلی طرحهای ملی دولت سرمایهگذاری و کنترل میکند. اما طی چند سال دولت نتوانسته این سرمایه را تأمین کند؛ زیرا بخش مهمی از بودجه دولت به نفت بستگی دارد که سهم نفت نیز به دلیل تحریمها کاهش یافته است.
زرگر تصریح کرد: نفت سرمایه ملی و غیرقابل چشمپوشی است. اگر نفت به شکل صحیح مصرف شود؛ معمولا بخش مهمی از سرمایهگذاری مورد نیاز را تأمین میکند. برای مثال نروژ به عنوان یک کشور صنعتی که جمعیت چندان زیادی ندارد؛ مانند ایران در زمان غیرتحریم یعنی بیش از 2 میلیون بشکه نفت در روز نفت صادر و منابع حاصل را به صورتهای مختلف برای نسلهای آینده سرمایهگذاری میکند و بسیار شفاف میزان درآمدهای نفتی را اعلام میکند.
وی گفت: دولت در ایران به دلیل این که به منابع درآمدی نفت دسترسی و پولی برای سرمایهگذاری نیز نداشت؛ قیمت ارز را افزایش داد و یا اسکناس بدون پشتوانه چاپ کرد تا فشارهای داخلی و خارجی را رفع کند و هزینههای جاری کشور را پرداخت کند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: بخش خصوصی نیز به عنوان دومین بخش برای تأمین سرمایه و سرمایهگذاری مطرح است. البته باید زمینهها نیز برای فعالیت آنها فراهم باشد. صرفا در یک کشور با ثبات اقتصادی، بخش خصوصی در کنار دولت فعالیت میکند.
زرگر افزود: برخی معتقد هستند که اقتصاد ایران به 3 بخش تقسیم شده است. 40 درصد اقتصاد مدرن است که توسط مجموعه دولت قابل کنترل است، 40 درصد نیز سنتی است؛ یعنی بخش کشاورزی و خدمات است که معمولا بخش سنتی چرخش ملایمی دارد و به همین دلیل نیز با وجود فشارها، فروپاشی اقتصاد ایران رخ نداده است. نمونه اقتصاد سنتی زندگی یک کشاورز است که معمولا نیازهای اولیه مانند گوشت و میوه خود را تأمین میکند. ضمن این که 20 درصد از اقتصاد ایران نیز زیرزمینی است و سرمایههای سرگردان به سمت طلا، سکه، بورس، خودرو و ملک جذب میشود. اقتصاد زیرزمینی مولد نیست و مالیات پرداخت نمیکند و باعث بیثباتی اقتصاد کشور میشود. این نوع از اقتصاد سبب فرار سرمایه از مرزها میشود که نمونه مشخص آن خرید خانه در ترکیه است.
این استاد دانشگاه گفت: بخش سوم سرمایهگذاری در یک کشور از طریق سرمایههای خارجی تأمین میشود. چین گرسنه را سرمایههای اروپا و آمریکا نجات داد که در حال حاضر توسعه یافته و به رقیب غرب تبدیل شده است. کشور ما درگیر تحریم است و سرمایهگذاری در بخش نفت، پتروشیمی و گاز راکد مانده است.