زاینده رود؛ کارخانه‌ای که کاسب‌کارانه قطعه‌قطعه شد

شهردار سابق اصفهان گفت: کارخانه زاینده‌رود قرار بود تالار فرهنگی هنری اصفهان باشد اما دیدی منفعت‌طلبانه کارخانه را قطعه‌قطعه کردند.

تصویر زاینده رود؛ کارخانه‌ای که کاسب‌کارانه قطعه‌قطعه شد

به گزارش سایت خبری پرسون، محمدحسن ملک مدنی که بین سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۹ شهردار اصفهان بوده می‌گوید: کارخانۀ زاینده‌رود به لحاظ نزدیکی به رودخانۀ زاینده‌رود، قرارگیری در کنار بلوار آیینه‌خانه و پل فردوسی در موقعیت مکانی بسیار ویژه‌ای قرار داشت و گویا در گذشته‌های دور نیز چنین قصد و نیتی وجود داشت که این کارخانه به یک مکان عمومی برای شهر تبدیل شود.

او ادامه می‌دهد: بعدها، در زمانی که من شهردار اصفهان بودم، با توجه به این سابقه برای کسب مالکیت کارخانه اقدام شد و طی مراحل قانونی، سند این کارخانه به نام شهرداری اصفهان خورد. آن زمان ‌نفس راحتی کشیدیم که این کارخانه، بالاخره مِلک مردم شهر اصفهان شده بود.

شهردار سابق اصفهان تصریح می‌کند: من و هم کارانم در نظر داشتیم کارخانۀ زاینده‌رود را به تالار فرهنگی هنری شهر اصفهان تبدیل کنیم. حتی مقدمات برگزاری مسابقۀ طراحی آن نیز فراهم شد، چون ما در خیلی از این طرح‌ها به نتیجه رسیده بودیم که خودمان آن‌ها را به یک مشاور ندهیم، بلکه برای طراحی چنین مکان‌هایی مسابقه بگذاریم و نمونه‌هایش هم موجود است؛ مثل بنای یادبود علامه امینی در باغ غدیر و یا ترمینال کاوه و یکسری طرح‌های دیگر. به همین دلیل برای تبدیل کارخانه زاینده‌رود به تالار فرهنگی هنری شهر هم مقدمات برگزاری مسابقه آماده‌شده بود.

«اگرچه این مِلک به نام شهرداری بود اما هنوز تعدادی کارگر در بخشی از آن مشغول به کار بودند. کارخانه پیر شده بود و باید تخلیه می‌شد تا ما ملکمان را بگیریم. به‌زعم ما نود درصد کار انجام‌شده بود» ملک مدنی با بیان این جمله می‌افزاید: آنجا ملک شهرداری بود، فقط باید کسانی که در آن مستقر بودند مکان را تخلیه می‌کردند اما سیاست ما این بود که با رضایت و حفظ منافع افرادی که آنجا مشغول هستند کارها انجام شود نه صرفاً با زور و ضرب قانون.

او می‌گوید: آن زمان سید محمد خاتمی وزیر ارشاد بود و در سفری که به اصفهان داشت، همراه با مرتضی کاظمی که بعدها معاون هنری وزیر ارشاد شد از کارخانه زاینده‌رود و محوطه آن بازدید کرد. درخواست ما این بود که آن‌ها هم در جریان این پروژه فرهنگی قرار بگیرند و هم وزیر صنعت کمک کند تا این کارخانه طبق سند در اختیار شهرداری قرار بگیرد. بدین ترتیب، آقای خاتمی هم به دنبال این بود که کارخانه به تالار فرهنگی هنری شهرداری تبدیل شود.

شهردار سابق اصفهان یادآور می‌شود: به جد پیگیر بودم که سند مالکیت شهرداری بر این کارخانه گرفته شود؛ تا حدی که وقتی یکی از کارمندان اداره املاک سند این کارخانه را به‌عنوان یک مژده به دفتر من آورد، بلند شدم و او را بوسیدم اما در ادامه، مسئولیت من در اصفهان به پایان رسید.

کارخانه را کاسب‌کارانه قطعه‌قطعه کردند!

ملک مدنی توضیح می‌دهد: از اصفهان به تهران رفتم و فکر می‌کنم آن زمان مشاور آقای کرباسچی در شهرداری تهران بودم و پروژه‌های این‌چنینی زیاد بود که شهردارهای بعدی دنبال کنند. مدتی گذشت و به خاطر علاقه‌ام از وضعیت این کارخانه خبر می‌گرفتم که ناباورانه مطلع شدم استاندار، شهردار اصفهان و یکی دو نفر دیگر سند این مکان را برداشتند و سوار هواپیما شدند و به شاه عبدالعظیم رفتند و آن را برای دانشگاه حدیث و توسعۀ چنین اموری تقدیم آقای ری‌شهری کردند. یادم نیست استاندار و شهردار چه کسانی بودند اما می‌دانم که زمان استانداری آقای کرباسچی نبود و دقیقاً هم در زمان شهردار بعد از من نبوده است.

او می‌گوید: ناباورانه این خبر به من رسید و فکر کردم شوخی است اما پیگیری کردم و دیدم که نه، متأسفانه صحت دارد. یادم هست بعد از مدتی به اصفهان آمدم و دیدم تاجرمآبانه و با دید منفعت‌طلبانه کارخانه را قطعه‌قطعه کرده بودند.

شهردار اصفهان در دهۀ شصت تصریح می‌کند: بعد از گذشت مدتی قیمت آن محدوده متری ۱۸۰ هزار تومان شد. حتی اگر همان زمان هم شهرداری اصفهان برای بار دوم زمین‌های تکه‌تکۀ کارخانه را به قیمت روز می‌خرید این پروژه را نجات می‌داد و به نفع مردم شهر بود. حالا مقایسه کنید که چه قیمتی پیداکرده است؛ البته خریدارها مقصر نیستند، آن‌هایی مقصرند که این خیانت را در حق اصفهان کردند و منافع مردم را به حراج گذاشتند.

اگر پالایشگاه واگذار می‌شد صدماتش به مراتب کمتر بود

ملک مدنی یادآور می‌شود: یک‌بار که از یزد به اصفهان سفر می‌کردم و از جلوی این کارخانه رد شدم با دیدن آهن‌هایی که علم شده و کارخانه را قطعه‌بندی کرده بود اشک ریختم. به گمانم اگر بانک ملی یا یکی از بانک‌های دولتی را واگذار کرده بودند، چنین صدمه‌ای به شهر اصفهان نزده بودند، من به‌عنوان کسی که شهردار بوده این را می‌گویم که اگر پالایشگاه را هم واگذار کرده بودند صدماتش تا این حد غیرقابل‌جبران به شهر نبود چون پالایشگاه، پالایشگاه است، مالکیتش عوض می‌شود و بیرون شهر هم هست اما به قول یکی از معماران و شهرسازهای معروف، زمین‌های این‌چنینی مثل کارخانه زاینده‌رود می‌توانست مثل یک جواهر و یک قطعه زینتی بر گردن شهر تجلی کند. این زمین‌ها در لوکیشن‌های مختلف باید به مصرف عموم مردم می‌رسید.

شهردار سابق اصفهان با ابراز تأسف اظهار می‌کند: متأسفانه این اتفاق شوم افتاد، پروژه تالار فرهنگی هنری شهر به فراموشی سپرده شد و این موقعیت استراتژیک، از دست رفت.

او می‌افزاید: بعد هم همین بلا را بر سر دو کارخانه‌ در چهارباغ بالا آوردند. به خاطر منفعت‌های شخصی این دو مکان را که بیانگر تاریخ ورود صنعت و معماری جدید به اصفهان بود و موقعیت بسیار مناسبی برای تبدیل‌شدن به مکان فرهنگی داشت، مثل گوشت قربانی تقسیم کردند و به اصفهان صدمه‌ زدند.

منبع: ایسنا

326363

سازمان آگهی های پرسون