به گزارش سایت خبری پرسون، باید این واقعیت را بپذیریم که ذهن ما هم مثل پاهایمان بعد از راهرفتن زیاد خسته میشود، درد میگیرد و دیگر میلی به حرکت ندارد. بهخصوص این روزها که از هجوم افکار منفی که هر ساعت و دقیقه ذهن ما را نشانه میرود، راه فراری نیست. حتما برایتان پیش آمده است که آرزو کنید کاش مغزتان دکمه روشن و خاموش داشت و میتوانستید یک روز و حتی نصف روز خاموشش کنید. خب! متأسفانه این گزینه هیچوقت پیش روی ما نیست. مطالب روانشناسی مجله پرسون را از دست ندهید.
شاید بهتر باشد بهجای فکرکردن به قضیه غیرممکن دکمه «آف» مغز، به این فکر کنید که چطور میتوانید اندکی، فقط اندکی به مغزتان استراحت دهید. درباره بقیه مسائل کاری از دست ما برنمیآید، اما درباره کتابخواندن برایتان پیشنهادهایی داریم. از آنجا که بارها برایمان پیش آمده است که مشتری کتابخوانی بیاید کتابفروشی و با چهره خسته و درمانده بین کتابها بگردد و بعد رو به ما بگوید: «یک کتاب میخوام که لازم نباشه خیلی فکر کنم!» البته که جواب ما مثبت است، اگر فرض را بر این بگذاریم که منظورشان رهاشدن کوتاهمدت از افکار منفی است. همه ما تجربه کردهایم که ذهن خسته قدرت تجزیه و تحلیل کتاب فلسفی را ندارد و داستانهای سخت و تأملبرانگیز هم به کارش نمیآید. ذهن خسته داستانی میخواهد که او را از فضایی که الان هست بیرون بکشد، ببرد یک جای خوب و فقط برایش یک قصه لذتبخش تعریف کند. میخواهیم چند کتاب به شما معرفی کنیم که کارکردش همین است؛ کتابهایی برای فکرنکردن!
دیگر تنها نیستی!
از آنجا که ذهن خسته، حوصله داستانهای طولانی و پر از شخصیت و رویدادهای بههمپیوسته را ندارد و میخواهد فرار کند از هر چیزی که به فکرکردن وادارش کند، بیشتر کتابهایی که معرفی کردهایم، مجموعه داستانهای کوتاه است. یکی از بهترینهایی که حتما از خواندنش بسیار لذت خواهید برد و احتمالا با صدای بلند میخندید، کتابی است از یک نویسنده ایتالیایی که اسمش هم مثل داستانهایش بامزه است؛ «استفانو بنی»! داستانهای کتاب بیش از تصورتان ساده و روان است و حتی نیازی به کمترین زحمت برای بازکردن پیچوخمهای معمول داستانهای خارجی ندارد. اسم کتاب بر اساس یکی از داستانها انتخاب شده است: «دیگر تنها نیستی»! کتاب ۱۰ داستان دارد که میتواند ۱۰ روز شما را بسازد. درضمن اگر با یک دوست و با صدای بلند داستانها را بخوانید، حظش بیشتر است.
دیوهای خوشپوش
یک کار ایرانی نوستالوژیک! گلی ترقی حافظه خوبی دارد و البته قلم خوبی برای بهتصویرکشیدن خاطراتش در ایام کودکی و از ایران. این کتاب هم با قلمی روان و داستانهایی سرراست و آکنده از طنزی ظریف و بسیار ایرانی شما را از حالوهوای این روزها بیرون میکشد. میبرد زیر کرسی، داخل باغ، خانه مادربزرگ یا عمهجان ایرادگیر و دلسوز. کودکی بازیگوش میشوید که شیطنت میکند و بزرگترین غصهاش این است که در بازی کودکانهای از بقیه عقب مانده است. با گلی ترقی و همراه دیوهای خوشپوشش به ایران قدیم سفر کنید و کمی از این فضای خسته دل ببرید. دیوهای خوشپوش پر است از آدمهایی که دلمان برای رفتارها و منش و شیوه زندگیشان تنگ شده است. با این داستانها به آن خانهها سفر کنید و در آرامشی دلنشین بنشینید و کنارشان یک فنجان چای در استکان کمرباریک بنوشید و از غم جهان فارغ شوید.
دیوانهای بالای بام
عزیز نسین نویسنده طنزپرداز ترکیهای است که آثارش از مدتها پیش میان اهالی کتاب محبوب است، برای مردم ترکیه و همچنین برای خوانندگانش از سراسر دنیا، بهخصوص ایران، آن هم بهدلیل نزدیکی فرهنگی با ما. در داستانهای کوتاه و بسیار ساده آقای نسین میتوانید بهسخرهگرفتن هر چیز کجوکوله در فرهنگ و سیاست و اجتماع را ببینید. درحقیقت نوعی نقادی همراه با طنز که از گذشته و در میان نویسندگان معترض رایج بوده است. نگران نباشید. این داستانها با همه تلخی و گزندگی که درباره وضعیت موجود دارد، اصلا کامتان را تلخ نمیکند، بلکه باعث میشود در هر جایی که هستید، در ایستگاه اتوبوس یا مترو، یا منتظر یک دوست بدقول، بهجای سرککشیدن به زندگی هزاران آدم بیکار در اینستاگرام، به رسم زمانه بخندید، همراه عزیز نسین دوستداشتنی و طناز! ۲ کتاب دیگر او یعنی «محمود و نگار» و «مگه توی مملکت شما خر نیست؟!» هم از دیگر مجموعهداستانهایی خوبی است که در بازار کتاب ایران وجود دارد.
اتوبوس پیر
نویسنده کتاب «اتوبوس پیر» آقای ریچارد براتیگان، کتابهای زیادی دارد. البته کتابهایش معمولا شاد نیستند، اما مطمئنم وقتی داستانهای کوتاه مینوشته، خودش هم تلاش میکرده است به مسائل سخت و بغرنج جهان بخندد. شاید به همین دلیل ساده است که آنقدر خوب نوشته است که شما هم همراه او به بدبختیهای شخصیتهای داستان خواهید خندید و صدالبته به این کمدیتراژدی حضور بشریت در این کره خاکی. این کتاب یکعالم داستان دارد؛ شاید بیشتر از پنجاهتا، اگرچه کتاب کوچکی است. علت زیادبودن داستانهایش این است که برخی از آنها بسیار کوتاهاند، در حد یک صفحه! خواندن «اتوبوس پیر» و بهخصوص داستان «انتقام چمن» به درد روزهای ملال میخورد. مطمئنم بارها و بارها این داستان را خواهید خواند و هربار به آن میخندید.
خردهروایتهای بیزن و شوهری
حتما اسم نمایشنامه «خرده جنایتهای زن و شوهری» را شنیدهاید. نسخه ایرانی مطلقا غیرشبیه آن خردهروایتهایی است که مهسا ملکمرزبان، خانم مترجم سرشناس، نوشته است به نام «خردهروایتهای بیزن و شوهری». این مجموعه از آن قبلیها هم سادهتر است. البته بیایید سر این موضوع به توافق برسیم که سادگی این داستانها بهمعنای سطحیبودنشان نیست. فقط اینکه بر خلاف دیگر ژانرهای ادبی، این نوع داستانها مثل قصههای هزارویکشب، روایتی ساده، دلنشین و گاهی مجذوبکننده دارد. داستانهای خانم ملکمرزبان هم بسیار ساده است و هم حرفهای مختصری برای گفتن دارد که به کار رابطههای ما میآید. داستانهای یک یا دوصفحهای که از دل روزمرگیهای نویسنده بیرون آمده و از قضا به روزمرگیهای ما بسیار شبیه است. این کتاب یک گذشتهنگری لذتبخش است که درسهایی ساده هم به دنبال دارد.
سرگذشت آقای زومر
اما «سرگذشت آقای زومر»! این کتاب برخلاف آثار قبلی، داستانکوتاه نیست؛ یک داستان بلند بسیارکوتاه است! البته که این توصیف جای تعجب دارد، اما این را میگویم بهدلیل تعداد صفحات کم کتاب و البته شدت جذابیت که باعث میشود گذر زمان را موقع خواندنش حس نکنید. داستان از زبان یک پسربچه روایت میشود که درباره همسایهها حرف میزند و البته زندگی خودش و بیش از همه از معلم پیانوی عجیبوغریبش، دوشیزه فونکل. کتاب شبیه کتابهای نوجوان است، اما چه عیبی دارد که گاهی برای کمکردن فشار روانی به سراغ بهترین آثار نوجوانان بروید. صحنههایی در این اثر کوتاه وجود دارد که احتمالا از خنده رودهبر میشوید. پس بهتر است آن را در حالی بخوانید که صدای قهقههتان دیگران را اذیت نکند