به گزارش سایت خبری پرسون، در دوران کرونا، ماسک زدن، رعایت فاصله فیزیکی، مشارکت فعال در کنترل بیماری توسط خودمان و اطرافیان گویاترین تعهد نسبت به همنوعان است. تعهدی که چون نمیتواند بیش از حد در چارچوب قواعد و قوانین وضع شده قرار گیرد بنابراین امکان مطالبهاش هم از سوی افرادی که قربانی کرونا میشوند، وجود ندارد. اما کدامیک از ما میتوانیم پس از تجربه یک سال و اندی ازکرونا در مشروعیت و اخلاقی بودن این حق و تعهد اخلاقی و انسانی نسبت به یکدیگر تردید کنیم؟
واژه تعهد را همواره درکنار مسوولیتپذیری شنیدهایم. اما در واقع تعهد در ذات خود نوعی «اخلاقی شدن» است و ما هم زمانی اخلاقی رفتار میکنیم که ضرورتی ایجاد میشود. تعهد داشتن ناشی از یک امر درونی است که اتفاقا همیشه اجباری نیست و گاهی بر حسب اراده و اختیار محقق میشود. به این معنی که گاهی هیچ قاعده و قانونی ما را به انجام یک تعهد مجبور نمیکند اما متعهد میشویم که بر اساس اختیار و اراده خودمان کاری را انجام دهیم. بنابراین انسان متعهد، انسانی است که در عین اختیار داشتن، خودش را ملزم به انجام یک امر ضروری میکند.
اینکه چه اموری را ضروری میدانیم و کدام را غیرضروری بر اساس همان ذهنیتی است که ما نسبت به امور خوب یا بد و درست یا غلط داریم. ممکن است مواقعی پیش آید که حتی موضوعی را برای خودمان و دیگران حیاتی بدانیم به این معنی که اگر رعایت نکنیم و در قبالش تعهدی نداشته باشیم، حیات خودمان و دیگران را به خطر انداختهایم. در چنین شرایطی است که رد پای اخلاق نمایان میشود و حرکت ما در مسیر ضرورتی که ایجاد شده، امری اخلاقی محسوب میشود. وقتی موضوعی ضروری و حیاتی است، نمیتوانیم در مقابلش بیتفاوت باشیم. وجدان و اراده انسانی کمتر میتواند در نسبت بین خود و امر اخلاقی بیتفاوت باشد بنابراین همواره نسبتی از اخلاق مطلق، ضرورتی انکارناپذیر در حیات ما قلمداد میشود. حتی اگر نقص و نقصانی هم از سوی سیاستگذاران و قانونگذار در اجبار کردن افراد به انجام یک تعهد وجود داشته باشد باز هم توجیهی بر عدم تعهد ما به اجرای امر اخلاقی نیست.
بنابراین تعهد، اساس اخلاق است و انسان متعهد، انسانی اخلاقی است و اخلاقی بودن نوعی ضرورت انسانی. اگرچه تعهد ما نشانه اخلاقمداری است اما گاهی هر انسان متعهدی میتواند بر خلاف تعهداتش هم عمل کند اما آیا ضرورت هر تعهدی را عقل و آگاهی ما مشخص نمیکند؟ پس در حالت اختیار و اراده فردی، باز هم عقل و آگاهی میتواند حکم کند که متعهد و اخلاقی رفتار کنیم. اگرچه همه به این امر هم آگاهی و اذعان داریم که صرفا نمیتوانیم بر اساس اختیار و اراده فردی خودمان در جمع زندگی کنیم پس عاقلانه است که خود را به انجام تعهدات جمعی ملزم کنیم.
آنچه فهم آن اهمیت دارد این مساله است که برخی از تعهدات در زندگی روزمره متفاوت از قواعدی هستند که تعهدی قانونی به شمار آیند؛ آنها تعهداتی هستند که هیچ ضمانت اجرایی از سوی قانون و قانونگذاران ندارد اما برتر از یک حکم و قانون اجتماعی برای انسان ضرورت حیاتی دارند. میتوانیم این تعهدات را تعهدات طبیعی معرفی کنیم.
تعهدات طبیعی مواردی نیستند که بتوان تعریف مشخص و دقیقی برای آن داشت، دایره و شمول آنها برای انسانها و جوامع محدود نیستند بلکه بر حسب شرایط هم میتوانند ظهور پیدا کنند و تعریف شوند. از این جهت در این متن وقتی صحبت از تعهد طبیعی میکنیم در حالت ظاهری، منظورمان همان تعهداتی است که یک انسان به واسطه انسان بودنش در قبال خود و دیگران دارد. این متن قصد دارد «حق حیات شهروندان و به رسمیت شناختن آن توسط شهروندان دیگر از طریق رعایت پروتکلهای بهداشتی در کرونا» را به عنوان یک تعهد طبیعی در نظر گرفته و مورد توجه قرار دهد. اگرچه این تعهد فقط شامل افراد نیست و در سطح نهادی و برای سیاستگذاران هم التزام اجتماعی ایجاد میکند. اما فعلا رویکرد این بحث متمرکز بر سهمی است که شهروندان در مدیریت کرونا و رعایت پروتکلهای بهداشتی دارند. اینکه اندازه سهم مردم بیشتر است یا سیاستگذاران؟ فعلا چالش مد نظر متن نخواهد بود اما درکلیت بحث، بدیهی است وقتی موضوعی ضروری در شرایط جامعه تبدیل به تعهد اخلاقی شود، تعهدی است که همه اعضای یک جامعه باید به آن پایبند باشند.
اهمیت این تعهدات که بیش از جنبه فردی، جنبه جمعی دارند در این است که گاه عدم پایبند بودن به آنها میتواند آثاری فراتر از عدم رعایت قوانین و مقررات داشته باشد. آثاری که گاهی جبران آنها امکانپذیر نیست. اگرچه همه تعهدات و قوانینی که در جامعه وضع میشود لزوما نمیتوانند تعهد اخلاقی محسوب شوند اما برخی از تعهدات طبیعی حتما تعهدی اخلاقی هستند. آن هم از نوع اخلاق مطلق اجتماعی. همانگونه که اشاره شد، بخشی از تعهدات طبیعی چون بدون ضمانت اجرای قانونی هستند و میتوانند تعهداتی انسانی و حق بشری در مقابل همنوعان هم محسوب شوند بنابراین لاجرم به عرصه اخلاق، عدالت و انصاف وارد میشود، عرصهای که به زعم برخی نظریات ناشی از همان وجدان و فطرت انسانی هم میتوانند معرفی شوند و افراد را متعهد به اخلاق میکنند. تعهدی که خودمان برای خودمان تعریف و التزامی است که خودمان برای خودمان وضع میکنیم. در حال حاضر رعایت پروتکلهای بهداشتی برای کرونا نوعی از اخلاقی اجتماعی نسبتا جدید است که در همه جوامع نیز بخشی از ضمانت اجرایش به خود مردم واگذار شده است.
به نظر میرسد حتی زمانی که این تعهد غیرقابل انکار را به امری تکلیفی و وظیفهای تقلیل دهیم، ممکن است در آن فرصتی هم برای عدم توجه وکاهلی ایجاد شود و ظرفیت زوال انسانی هم مهیا شود ولی در حالت تعهد اخلاقی همواره تعالی انسان مد نظر است. حال به نظر شما تعهد ما نسبت به رعایت محدودیتهای کرونا چگونه است؟ آیا دلیلی از این واضحتر که تمام دنیا درگیرکرونا شده و این بیماری در قلمرو جان انسانها مداخله میکند؟ تفسیر ما چیست؟ چه نیازی به توضیح اضافهتر برای پذیرش مسوولیت خودمان در برابر همنوعان داریم؟ درست است که اگر ما رعایت کنیم ممکن است دیگری رعایت نکند اما چه توضیحی نیاز داریم که خودمان هم جزیی از ضمانت اجرا باشیم؟ آیا حتما باید قانونی وضعی شود که ریسک و خطر آسیب ناخواسته به همنوعانمان را برای خودمان توضیح دهیم؟ اگرچه این امر چیزی از مطالبه جمعی برای مدیریت مناسب کرونا توسط سیاستگذاران کم نمیکند اما همانگونه که ذکر شد، رویکرد فعلی این بحث صرفا توضیح و قانع کردن خودمان برای پذیرش التزامی اجتماعی به عنوان تعهدی اخلاقی و سهم ما در این مدیریت است.
شاید فکر کنید چقدر پیچیده است. آری اقناع شدن، فرآیندی به مراتب پیچیدهتر و سختتر از عمل کردن است. اما در شرایط اجتماعی که به یکباره در موقعیتی قرار میگیریم که بخشی از تعهدات طبیعی ظهور پیدا کرده و خود را به ما نشان میدهند، آیا میتوانیم نسبت به آنها بیتفاوت باشیم؟
اگر بخواهیم بفهمیم که امروز چگونه میتوانیم در برابر این موضوع مسوولیتپذیر باشیم، بد نیست که مسیر تبدیل ظرفیت تعهد طبیعی انسان به ظرفیت تعهد اجتماعی که بتواند در اجتماع خود موثر باشد را مرور کنیم. برای فهم بهتر،کافی است به آداب و رسوم و قواعد عرفی در جامعه توجه کنیم. عرف اجتماعی همواره توسط حیات اجتماعی خلق و ماندگار میشود و اگر به عنوان یک شهروند یا عضو جامعه، گاهی برخی از قواعد جمعی را رعایت نکنیم ممکن است مورد شماتت و سرزنش قرار بگیریم. بنابراین ضمانت اجرای عرفهای اجتماعی از طریق فشار ذهنیت مشترک مردم در رفتار و گفتار و کنش آنها محقق میشود. حال باید ببینیم که تفاوت تعهدات طبیعی در مقایسه با قواعد عرفی چگونه هستند؟ به نظر میرسد تعهدات طبیعی از این جهت که ماهیت ذاتی و اخلاقی دارند و زمان ظهور مشخصی هم ندارند بنابراین ضمانت اجرای آنها بیشتر اخلاقی شدن است که حیات آنها را ماندگار کرده است. ناپیدایی برخی از این تعهدات دلیل بر نبودنشان نیست و دلیلی هم بر ندیدنشان وجود ندارد. از طرفی درست است که بخشی از این تعهدات را به طور ارادی و از روی وجدان و آگاهی انجام میدهیم اما به طور معمول مشروعیت اخلاقی این تعهدات بسیار وابسته به زمینه ظهور این تعهدات است. در واقع تعهدات اخلاقی هم از مسیر تایید و تشویق اجتماعی میگذرد. به نظر میرسد وجه شباهت عرف اجتماعی و تعهد اخلاقی در همین است که هر دو نیاز به حمایت بخش زیادی از افراد جامعه دارند.
پس هر جا تعهدی تبدیل به تعهدی اخلاقی شده است، نشان میدهد که جامعه آن موضوع را مشروع و شایسته حمایت دانسته و الزام آن قابل تردید نیست بنابراین انجام آن نیز مسوولیتی اخلاقی است. مسوولیتی فراتر از یک مشارکت مدنی و جمعی ساده.
اکنون تعهد در قبال همنوعان در زمان بحران اجتماعی کرونا ضمانت اجرایش را نه تنها از وجدان و اراده فردی بلکه از وجدان و اراده جمعی و عمومی نسبت به همنوعان میگیرد. تعهد اخلاقی ما نسبت به رعایت حریم حیات انسانها نمیتواند ضمانت اجرایش نزد مردم نباشد. اگرچه مردم اختیار و اراده دارند اما هر فردی که اکنون در رعایت حداکثری پروتکلها مسوولیتپذیر است، نمادی از جامعه مدنی است که خودش به تنهایی ضامن اجرای یک تعهد اخلاقی شده است. هر فرد در گفتار، رفتار و فعالیتهایی که انجام میدهد، میتواند الگویی از اخلاق اجتماعی برای دیگران شود.
باید با خودمان صادق و روراست باشیم. همواره عادت کردهایم که قانون در جامعه را پیرو مجازات احتمالی و شرایط ظهورش و تفسیر خودمان از موقعیت قانونی رعایت کنیم. حال هرکدام از ما چگونه در مقابل این موج قواعد نانوشته مدنی(رعایت پروتکلهای بهداشتی کرونا) برخورد میکنیم؟ به نظر میرسد که اگر قانون و ضمانت اجرایی درکار نباشد، برخورد افراد دوگانه است؛ یا اینکه در یک حرکت مدنی، خود افراد ضامن اجرای تعهد اخلاقی میشوند و افرادی که در حد توان خودشان هم به این جریان مدنی پیوسته و پروتکلها را رعایت میکنند مورد تشویق و تایید قرار میدهند یا اینکه در اقدامی غیراخلاقی و خلاف جمعی، دیگران را مورد تمسخر و استهزا قرار داده و انجام عمل متعهدانه توسط شهروندان به سطحی از بذلهگویی و شوخی اجتماعی تقلیل مییابد. به نظر میرسد، آنچه هنجارهای یک جامعه را دچار نقص و ضعف میکند همواره عدم رعایت اصول و قواعد قانونی و عرفی نیست بلکه گاهی تعهدات ناقص اجتماعی است که جامعه را دستخوش نقص هنجاری میکند. پس اگر به طور کامل به تعهد خود عمل کنیم به رفع نقص هنجاری عدم رعایت پروتکلها کمک کردهایم.
اگر با رعایت پروتکلهای اجتماعی در دوران کرونا میشود سهمی در رعایت حریم و محافظت از جان انسانها داشت پس این تعهد حتما امری فراتر از وظیفه و تکلیف است. تعهدی از جنس اخلاق مطلق اجتماعی است نه الزامی اجتماعی. تعهدی از جنس اراده و خواستن که در کنار الزام اجتماعی میتواند در نسبت با امر اخلاقی نوعی تعالی انسانی معنا شود. بر این اساس نه تنها اراده فردی بلکه «اعلام اراده» در قالب جمعی و حمایت از آن نیز امر اجتماعی را تبدیل به امری اخلاقی میکند.
پس «اعلام اراده» ما در حمایت از اراده جمعی هم تعهد اخلاقی و بخشی از داروی اثربخش اجتماعی برای کروناست. ارادهای که چون ضمانت اجرایش را از آگاهی، عقل، وجدان جمعی و افکار عمومی در نسبتش با مصالح عمومی و اجتماعی میگیرد، تکلیف اخلاقی بودنش معلوم است. پس بهتر است تا بیشتر عزیزانمان را از دست ندادهایم، اراده کنیم که با ملزم کردن خودمان و اطرافیانمان به تعهدات اخلاقی در راستای رعایت حریم حیات، حمایت و حفاظت از همنوعانمان ضامن اجرای نجات خودمان و دیگران شویم. تعهدی طبیعی و اخلاقی کامل در مسیر کمال انسانی و اجتماعی.
نویسنده: مهری طیبینیا
منبع: روزنامه اعتماد