غزّه چیست؟!

"غزه چیست؟!" آیا غزه یک کشور است؟ یا جزیی از کشور دیگری است؟ آیا اکنون اسرائیل با یکی از استان ها یا ایالات خود در جنگ است یا اینکه با کشوری دیگر می‌جنگد؟ اسرائیل چرا غزه را از اسراییلی ها و سربازانش خالی کرد؟ آیا این تخلیه به خاطر این نبود که هر وقت اراده کرد به آنجا هجوم ببرد؟ در حملات اخیر اسرائیل به غزه بیش از ١٤٠ کودک کشته شده‌اند. حال باید پرسید چرا سازمان ملل و دیگر نهادهای حقوقی دنیا در مورد غزه اینقدر ناتوان هستند؟
تصویر غزّه چیست؟!

به گزارش سایت خبری پرسون، ناصر مردانی نوشت: نوار غزه در کنار دریای مدیترانه ٤١ کیلومتر طول و بین ٦ تا ١٢ کیلومتر عرض دارد. این نوار باریک جمعیتی در حدود یک و نیم میلیون نفر را در خود جا داده است. غزه از طرف جنوب غربی با مصر هم مرز است که از طریق گذر گاه "رفح" با این کشور ارتباط دارد و از شمال و شرق هم به اسرائیل چسبیده و البته دریای مدیترانه در غرب این منطقه‌ی کوچک نیز توسط اسرائیل کنترل می‌شود. هم اکنون اسرائیل از دریا، زمین و آسمان بر سر این باریکه آتش می‌ریزد. در جغرافیای دنیا کشوری به نام "نوار غزه" وجود ندارد.

در سال ٢٠٠٥ اسراییلی ها نظامیان و یهودیان را از آنجا خارج کردند و اجازه دادند تا ساکنین غزه برای خود دولت مستقل تشکیل دهند، اما این دولت همه چیزش به اسرائیل بستگی دارد و کافی است که گذرگاه‌ها بسته شوند تا مردم حتی تکه نانی برای پر کردن شکم بچه‌هایشان نداشته باشند. این روز ها از غزه به سمت شهرهای در دسترس اسرائیل راکت شلیک می‌شود و اسرائیل هم نهایت قدرتش را به کار گرفته تا مانع این حملات بشود. اگر غزه را جزئی از اسرائیل بدانیم در آن صورت این نوار باریک با این جمعیت متراکم شب و روز مورد هجوم دولت مرکزی خود قرار گرفته. اگر غزه را خارج از دولت اسرائیل بدانیم در آن صورت باید بگوییم یک منطقه ی کوچک در دنیا که نه خود کشور به حساب می‌آید و نه جزیی از یک کشور دیگر است مورد هجوم ارتش منظم کشور همسایه اش قرار گرفته. غزه در محاصره ی مهاجم خود است یعنی راه بیرون رفتن برای کسی نیست. مصر هم معمولا در مواقع بحرانی گذرگاه رفح را می‌بندد تا گرفتار سیل پناهجویان نشود.

من فکر می کنم سؤال اصلی باید این باشد که اصلا "غزه چیست؟!" آیا غزه یک کشور است؟ یا جزیی از کشور دیگری است؟ آیا اکنون اسرائیل با یکی از استان ها یا ایالات خود در جنگ است یا اینکه با کشوری دیگر می جنگد؟ اسرائیل چرا غزه را از اسراییلی ها و سربازانش خالی کرد؟ آیا این تخلیه به خاطر این نبود که هر وقت اراده کرد به آنجا هجوم ببرد؟ در حملات اخیر اسرائیل به غزه بیش از ١٤٠ کودک کشته شده‌اند. حال باید پرسید چرا سازمان ملل و دیگر نهادهای حقوقی دنیا در مورد غزه اینقدر ناتوان هستند؟

آیا راکت اندازی از غزه به اسرائیل برای نابودی اسرائیل انجام می‌شود؟ آیا اسرائیل با این راکت پراکنی‌های بی هدف نابود می‌شود؟ اسرائیل می‌گوید چند دقیقه قبل از منهدم کردن هر خانه‌ی فلسطینی به ساکنین پیام تلفنی می‌فرستد که خانه شان را تخلیه کنند! حال باید پرسید چرا اصلا خانه را منهدم می‌کنند؟ شاید جواب این باشد که از آنجا به شهرهای اسرائیل راکت شلیک می‌شود! اگر این فرض درست باشد آیا منهدم کردن آن خانه، راکت پرانی را متوقف می‌کند؟ آیا تا به حال متوقف شده؟ معمولا اسرائیلی ها می‌گویند چاره ی دیگری نداریم! در اینجا این سوال مطرح می‌شود که پس مسئولیت دولت چه می‌شود؟ آیا دولت حق تهاجم همه جانبه به شهروندان را دارد؟

ممکن است اسرائیل بگوید اهالی غزه شهروند اسرائیل نیستند! و در پاسخ باید همان سوال اساسی را مطرح کرد که اگر غزه جزیی از اسرائیل نیست پس "غزه چیست؟" آیا دولت غزه در مجامع جهانی به رسمیت شناخته شده تا حقوق و مسولیت های خود را بداند و ملزم باشد به آنها عمل کند؟ اغلب از فلسطینی‌های ساکن غزه خواسته می‌شود که دست از راکت پراکنی بردارند تا دچار حملات مرگبار اسرائیل نشوند. اما آیا شرایط زندگی در غزه به گونه ای هست که فلسطینی ها بتوانند زندگی امن و راحتی داشته باشند؟ اگر "غزه" را به عنوان یک کشور مستقل می شناسند پس باید حقوق یک کشور مستقل را به ایشان بدهند و در مقابل مطالبه ی مسئولیت داشته باشند. روشن است که اگر حقی برای این یک و نیم میلیون نفر قائل نباشند و فقط مسئولیت بخواهند همین وضعیتی پیش می‌آید که شاهدش هستیم.

راستش من خودم هم اگر می دیدم در زمینی که با پدر بزرگم کشاورزی می‌کردیم، آدم های غریبه‌ای آمده اند و آنجا را صاحب شده‌اند و بعد همان آدم ها ما را به زور در یک نوار باریک تحت محاصره قرار داده اند، از زوری که به اعصاب و روانم وارد می‌شد هر چیزی را که به دستم می‌رسید، از این ور سیم خاردارها به آن ور پرتاب می‌کردم تا به آنها بگویم که من عصبانی هستم، هنوز وجود دارم و به طور دائم زیاد می‌شوم، تکثیر می شوم! و در همان حال به فرزندانم هم سرزمین های آن ور تپه هایی را که آنها صندلی گذاشته اند و با دیدن دود هر انفجار مرگبار، سیگار دردستشان را به دهنشان می‌گذارند و با چشم های تنگ شده از دود سیگار برای کشته شدن ما کف می‌زنند، نشان می‌دادم و می‌گفتم دخترم، پسرم آن دور دور‌ها را می‌بینی؟ یک روز دوباره به آنجا که خانه‌ی ماست بر می‌گردیم...

توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.

منبع: خبرآنلاین

288698

سازمان آگهی های پرسون