به گزارش سایت خبری پرسون، عباس محمدی در یادداشتی نوشت:
نه قصد دارم و نه درست میدانم که چشم بر معضلهای عمیق محیط زیست کشور ببندم. اما در این نخستین روزهای سال نو، بهتر میدانم که به چند مورد موفقیت در کنشهای محیط زیستی در سال ۱۳۹۹ بپردازم تا دریابیم که فعالیتهامان بیهوده نبوده است.
در این زمینه، فقط به موضوعهای مربوط به «کوهبوم»ها (محیطهای کوهستانی) و آنهایی که انجمن کوهنوردان ایران به کموبیش در آن درگیر بوده اشاره میکنم، چرا که کنشهای محیط زیستی که امروزه مردم به آن مشغول هستند، بیشمار است و فهرست کردن آنها فرصت بسیار میخواهد. خوشبختانه کسانی مانند محمد درویش و حسین آخانی به چند تایی از دستاوردهایی که نتیجهی کوششهای مردمی در سال گذشته بوده در صفحههای اینستاگرام و... اشاره کردهاند. دیدن این فعالیتهای مؤثر، حال آدمی را خوش میسازد و امید میدهد که اگر مدیران کشور به وظیفههای خود در حفاظت از سرمایههای طبیعی سرزمین چنانکه انتظار میرود عمل نمی کنند و گروههایی از جامعه با موضوع حفاظت از طبیعت بیگانه هستند، اما بسیاری از مردم هم با جدیت در اندیشهی حفظ طبیعت کشور هستند و شمار آنان رو به افزایش است.
* دماوند؛ اعلام وقفی بودن قِطاعی از هرَم این کوه از روستای ملار تا قله و ماجرای صدور سند این بخش از کوه به نام سازمان اوقاف، در مرداد ماه التهاب زیادی در میان دوستداران طبیعت کشور پدید آورد. یادداشتها و مقالههای بسیاری در مطبوعات و فضای مجازی نوشته شد و پیگیریهایی صورت گرفت. دوستداران محیط زیست بر این عقیده بودند که دماوند مانند دیگر کوههای کشور همراه با دشتها و رودها و تالابها و جنگلها و... طبق اصل چهلوپنجم قانون اساسی از اموال و ثروتهای عمومی و بیننسلی ملت ایران است و باید طبق روال گذشته در اختیار سازمان جنگلها و مراتع باقی بماند. واکنشهای مردمی سبب شد که اندک زمانی بعد اعلام گردد که سند مرتع مورد اشاره به نام سازمان جنگلها و مراتع صادر شده است. البته کنشگران محیط زیست موضوع را همچنان پیگیری میکنند و در مورد بعضی دامنههای دیگر دماوند هم خواستار خروج سازمان اوقاف از دایرهی مدعیان هستند.
از دو سه سال پیش، برای حفاظت از دماوند، پیگیری ثبت این کوه در فهرست میراثهای بشری، و ضابطهمند کردن کوهنوردی و گردشگری در این کوهستان، «کمیتهی صیانت از دماوند» با حضور نمایندگانی از سازمانهای دولتی و مردمنهاد و شهرداریها و شوراهای منطقه شکل گرفته است. این کمیته که یک نمونهی خوب در همکاری دولتیها و غیردولتیها به شمار میرود، در پانزدهم بهمن مصوبهی جامعی در زمینهی چگونگی کوهنوردی در دماوند داشت که در صورت اجرا میتواند بخش بزرگی از مشکلات مربوط به کوهنوردی بیضابطه را حل کند.
* توچال؛ رشتهکوه توچال؛ باشکوهترین چشمانداز تهران و یک زیستبوم غنی و ارزشمند است که بخش مهمی از آب این ابَرشهر را تأمین میکند. با پیگیریهای انجمن کوهنوردان و مستندسازی ارزشهای طبیعی و فرهنگی این تودهی کوهستانی، شورای شهر تهران تصویب کرد که این رشتهکوه ثبت ملی شود. شورا در دویست و هجدهمین نشست رسمی خود به تاریخ ۱۸/۳/۱۳۹۹ شهرداری تهران را مکلف ساخت که اقدامهای لازم برای ثبت رسمی توچال در فهرست آثار ملی را به انجام رساند.
پیغمبرکوه؛ شهر آبیک از غرب و شرق و جنوب در محاصرهی کارخانهها و تأسیسات دیگری است که هوای شهر را میآلایند. فقط از سمت شمال که به دامنههای پیغمبرکوه میپیوندد، راه تنفسی برای این شهر باز است. اما در این سمت هم برداشت سنگ راه تنفس شهر را تنگ کرده است. پیگیریها، اعتراضها، تجمعها، و اعلام جرم جامعهی کوهنوردی و دیگر طبیعتدوستان آبیک و شهرهای اطراف به این انجامید که در اردیبهشت ۹۹ جمالیپور استاندار قزوین دستور توقف فعالیت چند معدن و مکلف کردن یک معدن به برداشت سنگ فقط تا به انجام رسیدن تعهدی که برای یک پروژه دارد را صادر کرد.
روشنکوه؛ این کوهستان در بخش سرچهان از استان فارس با عنوان «منطقهی شکار ممنوع» زیر مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست است. در سال گذشته، یک گروه محلی پرتوان در منطقه شکل گرفت که با همیاری گروهی از کوهنوردان و کنشگران محیط زیست، درصدد ارتقای وضع حفاظتی آن کوهستان به «منطقهی حفاظتشده» و همچنین جلوگیری از شکار غیرمجاز، مقابله با آتشسوزی مراتع و جنگلها، جلوگیری از توسعهی معدنکاری، و جایگزین کردن گردشگری بهجای بخشی از دامداری سنگین است. این فعالیتها اثربخشی خوبی داشته و با حمایت ادارهی کل محیط زیست استان در حال پیشروی است.
گلستانک؛ ناحیهی کوهستانی و جنگلی گلستانک یک «منطقهی امن» در دل منطقهی حفاظتشدهی البرز مرکزی است. در دو کیلومتری این منطقهی امن، یک معدن سرب قدیمی و متروک به نام معدن سرب ناصرآباد کجور وجود دارد؛ چند ماه پیش شرکت بهرهبردار دوباره وارد منطقه شد و گویا بدون مجوز از ادارهی منابع طبیعی اقدام به توسعهی جادهی دسترسی به معدن و بالاتر از معدن کرد. اهالی چند روستای منطقه، به معدنکاری در منطقه اعتراض دارند و آن را آسیبزننده به باغها و کشتزارها و سلامت آب و عرصههای جنگلی میدانند. در اسفند ماه، گروهی از اهالی در جادهی توسعهیافته توسط شرکت بهرهبردار، نهالهای بومی منطقه را کاشتند تا مانع پیشروی کار معدن شوند.
الوند؛ این کوهستان ارزشمند که بخشهای بالایی آن در فهرست آثار ملی ثبت شده و حیات طبیعی و فرهنگی شهر همدان وامدار آن است، از حدود بیست سال پیش آماج توسعهی مخرب بوده است؛ شرکت تلهکابین گنجنامه با حمایت بعضی مقامها، به پارهای از چشماندازهای منطقه که ارزش جهانی و ملی دارند (مانند محدودهی باستانی کتیبههای هخامنشی، باغهای درهی عباسآباد، و چمنزار میدان میشان) آسیبهای جدی وارد ساخته است. در خرداد گذشته این شرکت بار دیگر شروع به تعریض جادهی گنجنامه – میدان میشان کرد؛ این بار، حضور بهموقع کوهنوردان و اعتراضها و ورود شورای شهر همدان به موضوع، مانع تخریب زیاد شد. پس از آن، موضوع حفاظت از الوند و جلوگیری از توسعهی «گردشگری ماشینی» بهشکلی جدیتر از سوی کوهنوردان و مدافعان میراثهای فرهنگی منطقه پیگیری میشود.
* ماسال؛ در ییلاقهای روستاهای چلسی و توتنسا و... در ارتفاعات شهر ماسال گیلان، تعدادی پلنگ زندگی میکنند. از چند سال پیش، گروهی از فرهنگیان منطقه و چند تن از کوهنوردان (با راهنمایی محسن پورقاسم قهرمان سنگنوردی معلولان و حمایت مؤسسهی گنجهی زیستبوم) تصمیم گرفتند خسارت ناشی از حملهی پلنگ به دامهای اهالی را جبران کنند تا تعارض جامعهی محلی با پلنگ برجسته نشود. این کار بسیار مؤثر بوده و سبب شکلگیری یک هستهی مدافع محیط زیست در منطقه شده است. در اسفند ماه، خسارت هفت تن از دامداران طی مراسمی با حضور اعضایی از شورای شهر ماسال، شورای روستای چلسی، نمایندهی دامداران، و... پرداخت شد.
* گنجینهی ملی کوهنوردی؛ انجمن کوهنوردان از سالها پیش مجموعهی ارزشمندی از آثار کوهنوردان پیشکسوت و پیشگام، وسایل مردم کوهنشین، کتاب، نقشه، و اقلام دیگر گردآوری کرده و این مجموعه همچنان در حال گسترش است. در تماسهایی که با شورای شهر و شهرداریهای منطقهی یک و یازده تهران داشتهایم، تخصیص یک ساختمان بزرگ و مناسب برای گنجینه (موزه)ی کوهنوردی را پذیرفتهاند. آنگونه که آقای مسجدجامعی رییس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورا در آخرین روزهای سال گذشته گفت، بودجهی لازم برای این کار هم به تصویب رسیده است.
* آتشبانی؛ در بهار گذشته، چندین گروه مردمی (که بسیاری از همیارانشان کوهنورد بودهاند) در گوشه و کنار کشور شکل گرفت تا با کمک مأموران دولتی در خاموشسازی آتش جنگلها و مراتع مشارکت کنند. گروههای مردمی و محلی به دلیل نزدیک بودن محل زندگیشان به منطقه و درگیر نبودن با مقررات اداری، غالباً امکان این را دارند که به سرعت خود را به کانونهای آتشسوزی برسانند. اگر فعالیت گروههای محلی که حمایت مالی و تدارکاتی کنشگران محیط زیست را هم دارند نبود، وسعت و میزان تخریب ناشی از آتشسوزیها بسی بیشتر میشد. جا دارد که گرامی بداریم یاد داوطلبان این عرصه را که در سال گذشته در راه حفاظت از میراثهای طبیعی ملی جان باختند: البرز زارعی، مختار خندانی، بلال امینی، یاسین کریمی، احسان عزیزی، محمدجواد مختاری، محمدمهدی حسینی.
* تصمیمسازی سمنها؛ در سال گذشته، مجموعه فعالیتهای «شبکهی تشکلهای محیط زیست و منابع طبیعی کشور» چنان بوده که این شبکه و تشکلهای عضو آن و بعضی سمنها (سازمانهای مردمنهاد) دیگر، در چندین مورد طرف مشورت سازمانهای دولتی و عمومی (محیط زیست، جنگلها و مراتع، وزارت نیرو، شهرداریها،...) قرار گرفته یا مجری طرحهای محیط زیستی شدهاند. به بیان دیگر، سازمانهای مردمی میروند که جایگاه شایستهای در تصمیمسازیها و فضاسازی اجتماعی بیابند، و این نیست جز نتیجهی سه چهار دهه کنشگری و حضور در صحنهی جامعه.