پرسون بررسی کرد؛

بروز چهره خطرناک فقر در ایران

در کشور با شروع تحریم‌ها و عدم رشد اقتصادی خانوارها در دو دهه اخیر یعنی بعد از سال ۷۰، فقر چهره خطرناک‌تری از خود بروز داد.
تصویر بروز چهره خطرناک فقر در ایران

به گزارش سایت خبری پرسون، در جهت افزایش درآمد سه دهک کم درآمد جامعه کارهایی از قبیل پرداخت یارانه و اجرای برخی سیاست‌ها صورت گرفته اما این کارها تاثیر چندانی بر روی وضعیت اقشار کم‌ درآمد نداشته است و به همین دلیل در سال‌های اخیر خصوصا یک دهه اخیر شاهد بدتر شدن وضعیت آنها هستیم. فقر یک کمبود از شاخص یا آستانه‌ای مشخص است؛ کمبود یک حداقل‌هایی از زندگی که در آن عزت و کرامت نفس فرد محفوظ نباشد.

فقرِ مفهومی نسبی است یا مطلق؟

فقر مفهومی نسبی است‌. یک هسته قانونی دارد که از آن کمتر انسان‌ها فقیر محسوب می‌شوند. به همین علت دو دسته خط فقر از لحاظ اندازه‌گیری تعریف می‌شود:

1‌. خط فقر نسبی

۲. خطر فقر مطلق

در oecd خط فقر دو سوم میانه درآمد و بنابراین همیشه نسبی است چون میانه می‌تواند جا به جا شود.

مفهوم فقر در گذر زمان

در ۷۰ سال پیش فقیر کسی بود که با یک شیفت کار کردن نتواند خرج خود و خانواده‌اش را تامین کند.

اصل تفاوت در مفهوم فقر

این اصل می‌گوید که افراد باید بتوانند از حداقل‌هایی در زندگی برخوردار شوند و مسئولیت فراهم سازی امکانات اولیه زندگی برعهده دولت است.

کانون اصلی محاسبه فقر حفظ کرامت انسان است

همه مکاتب چه مذهبی و چه لیبرال و... همه بر هسته کانونی زندگی انسانها که عزت و کرامت نفس آنهاست اتفاق نظر دارند. به همین دلیل شاخصه‌هایی که بتوانند عزت نفس و شان انسان‌ها را تامین کنند بسیار مهم هستند.

عواملی که منجر به گسترش فقر می‌شوند

این عوامل دسته‌بندی‌های خرد و کلان می‌شوند. یکی از جامعه‌شناسان آمریکایی در توصیف علل فقر نظر بر آن داشت که خود فرد مقصر فقر در زندگی‌ می‌باشد؛ در حالی که ساختارها نیز از زندگی فرد جدا نیستند. عوامل فردی متاثر از عوامل ساختاری هستند. فقر محصول نظام سیاسی و اجتماعی است. علت اصلی بروز فقر نابرابری است و علت اصلی نابرابری‌ها نیز در اصل ساختار تصمیم‌گیری‌های اساسی است. این مسئله از این جهت که فرصت‌های رشد را به صورت نابرابر توزیع می‌کند مهم است. به همین علت می‌گوییم نابرابری‌های ناموجه هستند و توضیحی برای موجه ساختن آنها نیست.

بنابراین این نظام اجتماعی و سیاسی است که مسئول بروز فقر در جامعه می‌باشد زیرا حداقل امکانات زندگی را در اختیار همه افراد به طور مساوی قرار نمی‌دهد.

وضعیت فقر در ایران

با مقایسه دهه اول انقلاب و دهه پیش از انقلاب، نابرابری‌ها در جامعه امروز ایران به شدت بیشتر از دوره پیش از انقلاب است‌. پیش از روی دادن انقلاب محاسبات فقر به معنای مدرن آن که امروزه انجام می‌شود کمتر صورت می‌گرفت و بیشتر به تجلیات فقر مانند حاشیه‌نشینی پرداخته می‌شد.

روند رشد فقر در ایران بعد از جنگ هشت ساله افزایش یافت. در اصل جمهوری اسلامی بعد از جنگ دچار یک تحول ایدئولوژیک شد و علت اصلی نابرابری و شکافی که امروز شاهد آن هستیم این است‌.

روند رشد فقر در ایران

روند رشد فقر بعد از جنگ هشت ساله افزایش یافت. در دوره جنگ جامعه به طور کلی فقیرتر شد اما توزیع عادلانه‌تر بود به همین دلیل مردم به حداقل‌هایی از دسترسی به خدمات پیشگیری کننده و بهداشت و دیگر خدمات ضروری زندگی دسترسی داشتند. حتی در آن زمان نیز با وجود جنگ و دیگر مسائل مربوط به آن، آموزش عالی و خدمات سلامت رایگان بودند. اما بعد از تغییر ایدئولوژی توسط جمهوری اسلامی همه آن وعده‌ها و آرمان‌های انقلاب کنار گذاشته شد و یک ایدئولوژی جدیدی ایجاد شد که به سمت بازاری کردن همه پدیده‌های زندگی گام برداشت.

خروجی‌های تحول ایدئولوژیک

یکی از اصلی‌ترین آرمان‌های انقلاب کاهش نابرابری و ایجاد عدالت اجتماعی است. وقتی در سال ۱۸۰۰ میلادی می‌بینیم که چه اتفاقی در اروپا بعد از انقلاب صنعتی می‌افتد و یکی از این رویدادها اقتصاد آزاد و رها بود که حاکم شد و پیامدهای گسترده‌ای داشت؛ اولا با انقلاب صنعتی، شهرها نیز صنعتی شدند، بیشتر روستاها تبدیل به شهر و یا ساکنان آنها به شهرها مهاجرت کردند و چون بسیاری از آنان برای زندگی در شهر فقیر بودند حاضر به کار کردن با اندک دستمزد نیز بوده و علاوه بر این خیل عظیمی از بیکاران را نیز به وجود آوردند. و مشکلاتی که بعد از آن به وجود آمد ناشی از بی‌توجهی صاحبان سرمایه به نیروی کار بود.

در توجیه ناکام ماندن اقتصاد کشور در دهه اول بعد از انقلاب مسئله دخالت دولت به میان می‌آید اما مشکلات دیگری نیز وجود دارند‌. روی دادن جنگ هشت ساله به همراه انقلاب و تغییرات بنیادین و تحریم‌های گسترده‌ای که به وجود آمد نیز بسیار تاثیرگذار بودند.

خصوصی‌سازی پس از انقلاب ۱۳۵۷ در کشور

بعد از انقلاب و گذر از زمان جنگ، دولت با پی بردن به اینکه نیروی زیادی در بخش بهداشت و آموزش و پرورش است، به این نتیجه رسید که با خصوصی‌سازی این نهادها و غیر رایگان کردن آنها می‌تواند سود زیادی ببرد.

آنچه که ما امروز با آن مواجه هستیم محصول سیاست‌های غلطی است که نتیجه‌اش این شد که عده‌ای اقتصاد کاملا مبتنی بر فساد را ترویج کردند و میلیاردها بر ثروت‌شان افزوده شد و عده‌ای دیگر نیز در میادین و حومه‌های شهرها نشسته‌ تا کسی بیاید و آنها را به اجیری ببرد.

مسئله فقر در ایران یک شکل کاملا آشکار و واضح ناکارآمدی نظام اجتماعی و سیاسی است. این ناکارآمدی موجب بروز فساد می‌شود. فسادی که خودش محصول ناکارآمدی‌های دیگر است و فرصت‌ها را به صورت نابرابر بین کسانی که در قدرت هستند و کسانی که دستی در قدرت ندارند و جزء گروه‌های محروم جامعه هستند، توزیع می‌کند.

مشکلی که وجود دارد این است که دولت‌ها بعد از جنگ به دنبال تامین منافع گروه غنی که بعدها اسمشان را کارآفرینان گذاشتند بودند.

نمایندگان مردم هم کسانی هستند که در مجلس نشسته و به دنبال منافع احزاب سیاسی و ساختار قدرت می‌باشند. نتیجه این ساختار سیاسی رشد فقر در ایران خواهد بود بنابراین برای حل معضل فقر ما نیازمند تغییر جهت‌گیری‌ها هستیم.

و در کلام پایانی منظور از تغییر جهت این هست که به طور مثال اگر ما بازار می‌خواهیم این بازار باید مقررات‌زدایی شده باشد و خود دولت هم باید این کار را کند و متاسفانه از دولت فعلی این کار بر نمی‌آید.

278878