به گزارش سایت خبری پرسون، جعفر گلابی در یادداشتی نوشت:
در این گزاره که «ظلم به سویه عدل است» یک تناقض وجود دارد ولی حکمتی هم در آن نهفته است. ظلم البته در هر صورت و هر اندازهاش قبیح است اما گویی اگر ناروایی متوجه همه باشد نوعی از رضایت را ایجاد میکند و این معنا میرساند که تبعیض از اجل بدیهاست و آدمیان نسبت به آن حساسیت بیشتر دارند. مثلا اگر دولتی با کمبود درآمد روبهروست آیا بهتر است که حداقل جمعیتی را سروسامان بدهد یا کمبودها را میان همه به یک اندازه سرشکن کند؟
گویا عرف مردم و حتی عقلا به شق دوم گرایش دارند و معتقدند که اگر مشکلی هست، پسندیده نیست که فقط عدهای از مردم جور آن را بکشند و عده دیگری از نعمت برخوردار باشند.
متاسفانه با همه سر و صداها و بعد از تجمعها و وعدههای مسوولان بالاخره همسانسازی آنگونه که برای بازنشستگان کشوری و لشکری اعمال شد برای بازنشستگان تامین اجتماعی به ثمر ننشست و در واقع همه چیز به سال آینده حواله شد و تا سال آینده هم به قول معروف کی زنده است و کی مرده؟! اکنون جمعیت میلیونی بازنشستگان تامین اجتماعی درا ین روزهای آخر سال و فوران گرانیها ماندهاند که با مدیریت مشعشعی که نسبت به ایشان اعمال شد و هیچ توضیح روشنی هم پیرامون آن داده نشد، چه کنند و چگونه از پس مخارج کمرشکن زندگی برآیند؟
به نظر میرسد گفتن و نوشتن خصوصا با مسوولان محترم کمترین اثر را ندارد به ویژه که دیگر چیزی به اتمام سال نمانده است و فرصتی برای جبران نیست اما اظهار یک نکته مهم و کمترگفته شده برای همه ناظران و دلسوران و منصفان و دردمندان و نخبگان و سیاسیون و علما و دانشمندان و دارندگان نفوذ خالی از فایده نباشد و حداقل آنکه برای وجدانهای پاک حجت را تمام میکند. نکته مهم و قابل تامل و تکاندهنده آنکه وقتی حقوق برخی اقشار جامعه بالا میرود خودبهخود تورم و گرانی هم پدید میآورد و افزایش حقوقها را کم اثر میکند ولی در این میان جفا و فشار مضاعف متوجه کسانی میشود که از افزایش متناسب حقوق برخوردار نشدهاند و فاصله آنها با گرانیها از پیش هم بیشتر میشود. اکنون بازنشستگان تامین اجتماعی با غول تورم تنها گذاشته شدهاند و از قضا جور افزایش حقوق دیگران را هم باید بکشند!
تجمیع این همه فشار روی آسیبپذیرترین اقشار جامعه معلوم نیست با چه توجیهی انجام میشود و عاقبتش چیست؟ ولی ای کاش تدبیر و کرامتی وجود داشت که مسوولان مربوطه در تلویزیون حاضر شوند و از ایشان لسانا پوزش بخواهند، سخن گفتن و عذرخواستن که چیزی نیست و جای دوری نمیرود حداقل آبی اندک بر آتش درد کارگرانی است که عمری زحمت کشیده نان بازوی خویش را خورده و با آبرو زیستهاند. اگر از این هم دریغ میشود باید جهان پیر بیبنیاد را مورد عتاب و خطاب قرار داد.
منبع: اعتماد