آینده ایران و آنالیز سیستم‌ها

در 40 سال گذشته صعودهای ایران بیشتر متکی بر ثروت خداداد کشور بوده است و چون گنج بادآورده‌ای آن را هزینه کرده‌ایم و هرگاه صدور نفت ما مناسب بوده، تولید ناخالص ملی (GDP) افزایش پیدا کرده است؛ درحالی‌که کشورهایی مانند مالزی، سنگاپور، کره جنوبی و ترکیه که واردکننده نفت و مواد اولیه هستند، تولید ناخالص ملی‌شان چند‌برابر رشد کرده و سرانه درآمد تا حدود 30 هزار دلار رسیده است.

به گزارش سایت خبری پرسون، سیدمصطفی هاشمی‌طبا در یادداشتی نوشت:

به‌تازگی کتابی تحت عنوان «صعود چهل ساله» در 321 صفحه حاصل تحقیق برخی پژوهشگران توسط آستان قدس رضوی منتشر شده است. حسب آنچه در این کتاب عنوان شده، مطالب کتاب ماحصل پژوهش جمعی از پژوهشگران براساس آمارهای بین‌المللی است. فصول اول تا نهم کتاب به‌ترتیب درباره استقلال، گسترش عدالت اجتماعی، گسترش برخورداری‌های عمومی، عزت و اقتدار، پیشرفت‌های زیرساختی، پیشرفت صنعتی، پیشرفت در معنویت، کرامت زن، آزادی و مردم‌سالاری تنظیم شده و در پایان علل تحقق‌نیافتن کامل اهداف انقلاب اسلامی بیان شده است. طبیعی است کتابی که براساس آمارهای بین‌المللی تدوین شده باشد می‌تواند به‌عنوان مرجعی برای درک درست به کار گرفته شود، هرچند نحله‌ای از آدم‌های متظاهر به انقلاب یا حتی بی‌طرف آمارهای بین‌المللی را ساخته و پرداخته نظام استکبار جهانی و صهیونیسم به شمار می‌آورند؛ اما اتکای پژوهشگران و تهیه‌کنندگان کتاب بر آمارهای جهانی امری است که عجالتا می‌تواند مثبت تلقی شود و صد البته کسی نمی‌تواند منکر آنچه به‌عنوان پیشرفت در جمهوری اسلامی در کتاب بیان شده شود و می‌توان به آمار و مطالب مربوط به صعود 40 ساله در ایران تکیه کرد.

البته عنوان کتاب بی‌مسمی نیست؛ ولی وقتی عنوان کتاب «صعود چهل ساله» باشد، هرچند در ابتدا عنوانی جامع و مانع به ذهن متبادر می‌شود؛ اما به چشم فرهیختگان نشان‌دهنده بخشی از حیات یک جامعه است و نیز از دید اینان یک جامعه نمی‌تواند همواره در همه زمینه‌ها صعود داشته باشد و کتاب نیز به بخشی صعودی از جامعه می‌پردازد و البته فرض بر این ‌است که تمام مطالب کتاب از صحت برخوردار باشد.

بخش مهم پایانی کتاب فهرست عواملی است که موجب شده نظام به اهداف کامل دست نیابد و این فهرست هرچند ناهمگون و ناقص است؛ اما نشان می‌دهد مطالبی مهم به‌جز آنچه به‌عنوان صعود آمده، مورد توجه بوده است. موانع برشمرده در کتاب به‌شرح زیر و در همین حد خلاصه شده است.

اول- موانع طبیعی: زمان‌بربودن دستیابی به اهداف بلند

دوم – موانع بیرونی: برنامه‌ریزی برای براندازی نظام اسلامی

ایجاد گروهک‌های تروریستی و تفرقه قومی، حمله نظامی ناجوانمردانه هشت‌ساله به کشور، تحریم و محاصره اقتصادی، تهاجم فرهنگی و هجمه به باورها و اعتقادات مردم، جلوگیری از پیشرفت علمی و صنعتی کشور
نفوذ برای تغییر محاسبات مسئولان و از طریق باورهای مردم، تحریف حقایق تاریخی، القای ناتوانی، تزریق ناامیدی

سوم- موانع درونی:

1- ضعف‌های فکری در حوزه اداره کشور: باورنداشتن به کارآمدی نسل جوان، غفلت از ثروت‌های عظیم انسانی و طبیعی کشور، اعتماد به نسخه‌های پیچیده‌شده از سوی بیگانگان، متکی‌بودن به نفت

2- عدم اهتمام به همه آرمان‌های انقلاب: نداشتن اهتمام جدی در مبارزه با فساد، نداشتن اعتقاد به استقلال، فقدان عدالت‌محوری

3- عادت‌های غلط اجتماعی: تنبلی و کم‌کاری، بی‌صبری، سرگرمی به امور گمراه‌کننده، رفاه‌طلبی، اشرافی‌گری، ترجیح کالاهای خارجی بر کالاهای داخلی، فقدان اعتمادبه‌نفس ملی

4- قبیله‌گرانی سیاسی و جناحی: در همین راستا ذکر اینکه اهداف جمهوری اسلامی چه بوده، مغفول مانده است، زیرا بدون معیار به قضاوت نشستن، کار نتیجه‌بخشی نمی‌تواند باشد و بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا پژوهش به‌عنوان راهنما و مددکار جامعه.

اتفاقا سنتی که در اجتهاد احکام در تشیع حاکم بوده، نمونه کاملی از پژوهش جامع است. برای رسیدن به حکم فقها ابتدا دلایل قرآنی، سپس احادیث مرتبط از سنت پیامبر و اهل بیت (ع) و مراتب اجماع در تاریخ و نیز عقل را به‌ترتیب مدنظر می‌دارند تا مطالبی از قلم نیفتد (هرچند در چند و چون به‌کارگیری عقل بین علما اختلاف وجود دارد) و حکم دقیق صادر شود. در پژوهش «صعود چهل‌ساله» اگر به معنی فرهنگی و نه تبلیغی آن بیندیشیم باید همه را با امانت ذکر کنیم تا خواننده رابطه میان آنچه می‌خواند و آنچه می‌بیند را احساس کند دره‌ای ژرف نبیند و کارگزاران با درک آن پژوهش به‌سوی رفع نواقص حرکت کنند.

نگاهی به عوامل ذکرشده در پایان کتاب به‌عنوان عواملی که مانع دستیابی به اهداف مورد نظر شده نشان می‌دهد تا چه حد سستی و کاهلی در رسیدن به اهداف صورت گرفته است. به‌علاوه آنچه در مجموعه کتاب به آن توجه نشده، بهای این صعودهاست و نیز توجه‌نکردن به کاستی‌های موجود در جامعه. در 40 سال گذشته صعودهای ایران بیشتر متکی بر ثروت خداداد کشور بوده است و چون گنج بادآورده‌ای آن را هزینه کرده‌ایم و هرگاه صدور نفت ما مناسب بوده، تولید ناخالص ملی (GDP) افزایش پیدا کرده است؛ درحالی‌که کشورهایی مانند مالزی، سنگاپور، کره جنوبی و ترکیه که واردکننده نفت و مواد اولیه هستند، تولید ناخالص ملی‌شان چند‌برابر رشد کرده و سرانه درآمد تا حدود 30 هزار دلار رسیده است، درحالی‌که با کمک نفت، درآمد سرانه کشورمان در حد پنج هزار دلار است؛ اما تولید و فروش و هزینه‌کردن درآمد نفت تنها ثروت ازدست‌رفته نیست. مصرف فوق‌العاده زیاد انرژی در داخل کشور را به آن باید اضافه کرد؛ یعنی روزانه معادل 2.5 میلیون بشکه نفت در کشور برای رفاه مردم مصرف می‌شود و درحالی‌که سالانه 15 میلیون تن محصولات کشاورزی وارد می‌کنیم،

آب‌های زیرزمینی مصرف‌ شده و 200 دشت از 600 دشت کشاورزی ما دچار نشست شده و در کنار آن به‌دلیل نبود اشتغال مولد، گروهی از مردم کشورمان به قاچاق، کولبری و مشاغل غیرمولد و زائد روی آورده‌اند و اگر 95 درصد داروی کشور در داخل تهیه می‌شود، 95 درصد مواد اولیه دارو از خارج وارد می‌شود. تهیه‌کنندگان و پژوهشگران کتاب باید نیک بدانند فقط گروه معدودی به شمارگان چاپ کتاب نگاهی می‌اندازند و حتی بسیاری از مسئولان با درک مسائل جامعه به آن باور ندارند و اگر مردم عادی نیز به‌هرطریقی از جمله نمایش اعداد و ارقام و منحنی‌های مندرج در کتاب به آن دسترسی داشته باشند، به‌جای درک و تحسین آن وضعیت روزانه و مشکلات جامعه را بیشتر احساس می‌کنند. اینکه ثابت کنیم در مواردی حتی موارد متعددی در کشور پیشرفت کرده‌ایم، کفایت نمی‌کند. جهان مجموعه‌ای پویا و در حرکت به سمت جلو است و باید خود را با حرکت کشورهایی که فاقد ثروت‌های خداداد ما هستند، مقایسه کنیم و صد‌البته این مقایسه با کشورهای فاسد و متوقف نباید صورت گیرد.

نگاهی به فهرست پایان کتاب یعنی موانع پیشرفت داشته باشیم؛ آیا این موانع قابل رفع نیست و آیا در مدیریت جامعه نمی‌توانیم طراحی لازم برای متوقف‌کردن نکات منفی و پیش‌گرفتن سیاست‌های پیش‌ رونده را انجام دهیم؟ با روشی که در 40 سال گذشته داشته‌ایم، اگر 40 سال دیگر هم بگذرد و تحریم نباشد، باز هم نابرابری، فقر، تورم، انباشت نقدینگی، وابستگی به خارج، نارضایتی مردم، مصرف کل انرژی فسیلی استخراجی در کشور، بیابان‌زایی، کاهش اشتغال، ازدست‌دادن کل منابع آبی، نزول کشاورزی، وابستگی به خارج و دیگر ضرایب جلوگیری‌کننده از صعود واقعی را خواهیم داشت. درک گذشت زمان و تصمیم‌گیری برای آینده امر خطیری است که در کشاکش درگیری‌های سیاسی حیدری- نعمتی داخلی و درگیری سیاسی با دیگر کشورها مفهوم خود را از دست می‌دهد.‌

علاوه بر همه اینها، تهدیدهای جدی دیگری وجود دارد. کاهش رشد جمعیتی، تغییر ترکیب جمعیتی، محاصره توسط دشمنان که هم‌اکنون با حضور رژیم اشغالگر قدس در جنوب و غرب و شمال ایران خود را نشان داده، ناتوانی در مقابله با فساد، قاچاق، رانت‌خواری و برخی مشکلات دیگر از تهدیدهای مهم به شمار می‌رود. اگر در انتظار نابودی خودبه‌خودی دشمنان و اضمحلال آنان در آینده نزدیک هستیم و ظهور حضرت حجت (ع) را نزدیک می‌بینیم، باید بدانیم که این امور حتمی متعلق به خداوند است و از سوی خداوند کسی نمی‌تواند صحبت کند.

باید با اندیشه اعتقاد به خداوند و ظهور قائم آل محمد (ع) و با توکل، زانوی اشتر را با اندیشه و عمل صالح ببندیم و راه رشد و توسعه و بی‌نیازی و خنثی‌کردن هرگونه تحریم را مسدود کنیم و با تأکید بر تقویت هرچه بیشتر قوای دفاعی کشور بدانیم که صلاح و رستگاری ملت تنها از این طریق حاصل نمی‌شود و به توسعه امکانات عمومی نیاز دارد، هرچند به محدودشدن امکانات فردی جامعه نیاز داشته باشد و نه البته کم‌شدن امکانات فقرا. نیاز واقعی و مبرم به آن ‌است که کشور را یک سیستم کامل ببینیم و در جهت رشد و توسعه آن تحلیل لازم و مرتبط با سیستم‌های متعدد تشکیل‌دهنده سیستم کل را داشته باشیم. سال‌هاست گروهی مأمور به بررسی وضع 50 سال آینده شده‌اند. اینان اندکی تواضع کنند و وضع و شرایط فعلی را تجزیه و تحلیل کنند، زیرا اطلاعات و داده‌های 50 سال آینده نداریم اما اطلاعات و داده‌ها برای حال و وضع روزمان کاملا در دسترس است.

منبع: شرق

232656

سازمان آگهی های پرسون