به گزارش سایت خبری پرسون، در چند هفته گذشته، اخبار مربوط به خودکشی رضا فیوجی، مهمان ۵ سال پیش برنامه «ماه عسل»، فضای مجازی را پُر کرده بود؛ جوانی که برای تامین مخارج خانواده از سن کودکی کار میکرد و گفته بود هیچ وقت، زمان کافی برای آرزو کردن در اختیار نداشته است و افراد بسیاری او را با این جمله به یاد میآوردند.
رضا در سن ۱۸ سالگی خودکشی کرد و با اینکه دلیل اصلی اقدام تلخ او هنوز مشخص نیست، اما بیشتر افراد، فقر و نرسیدن به آرزوها را دلیل خودکشی رضا میدانند. در این میان، بسیاری از کارشناسان رسانه، جامعهشناس و حقوق دان، معتقدند حضور او در برنامه «ماه عسل»، در رخ دادن این اتفاق بیتاثیر نبوده است.
بعد از خوابیدن موج نخست واکنشها به این موضوع، حالا بحثی کلانتر شکل گرفته که آیا اصولا آوردن کودکان و نوجوانان آسیبدیده به تلویزیون، کاری درست و بهجا است یا آفتها و زیانهای جبران ناپذیری به بار میآورد.
نیره توکلی، عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور و عضو انجمن جامعهشناسی ایران، درباره نمایش افراد آسیبدیده در تلویزیون میگوید: «درک کردن آسیبهای اجتماعی و نمایش افراد آسیبدیده مانند معلولان و یا کسانی که قربانی آسیبهای اجتماعی شدهاند، در رسانه ملی و تمامی رسانهها، به خودی خود، کار خوبی است و وظیفه مجریان این رسانهها ایجاب میکند که این کار را انجام دهند.»
او البته ادامه میدهد: «در این عرصه، باید بین کسانی که با هدف پرکردن کنداکتور یا جلب مخاطب اقدام میکنند یا به فکر حل مشکل هستند، تفات قائل شد. موضوعی که اهمیت دارد، نوع مطرح کردن مشکل است. برای نمونه، نوع بیان و تفکری که در برنامه «ماه عسل» مطرح میشد، مبتنی بر صدقه بود که نادرست است. از این رو، نوع بیان آسیب اجتماعی در رسانه باید بررسی شود. اگر قرار باشد مطرح کردن آسیبها تغییر مثبتی در جامعه به وجود آورد، باید با تلاش و ایجاد سازماندهی برای افراد مسئول همراه باشد.»
این جامعهشناس درباره وظیفه رسانهها برای نشان دادن افراد آسیب دیده میگوید: «نکته دیگر این که رسانه نباید تنها به معرفی افراد آسیب دیده بسنده کند و در ادامه راه، باید برای پیگیری وضعیت این افراد استمرار داشته باشد. مطرح کردن این موضوع اگر با راهکارها و آگاهی دادن دادن و تداوم همراه نباشد، گاهی به چنین فجایعی میانجامد که باعث ایجاد این تفکر میشود که سازنده تنها به فکر پر کردن برنامه خود بوده است.»
عضو انجمن جامعه شناسی ایران در پایان، درباره نتیجه پرداختن درست به آسیبهای اجتماعی توضیح میدهد: «اگر مشکلات افراد آسیب دیده به درستی مطرح شود، به درستی پیگیری شود و پیگیریها استمرار داشته باشند، باعث میشود که پرداختن به موضوعات اجتماعی بسیار خوب و مفید باشد. فکر میکنم رخ دادن این ماجرا، به این علت بود که رسانه، راه و روش کمک رسانی درست به این کودک آسیب دیده را خیلی درست طی نکرده بود.»
رسانه، تاثیر مثبت کاذب و تاثیر منفی بلند مدت
درباره تاثیر رسانهها باید گفت زمانی که در برنامه «ماه عسل» از رضا فیوجی، پرسیده شد آرزوی تو چیست؟ او در پاسخ گفت آرزویی ندارم، چون وقت نداشتهام به آن فکر کنم. استفاده از همین جمله و کلمات، دستمایهای شد برای بسیاری از شبکههای فضای مجازی که قصد جذب مخاطب داشتند، اتفاقی که اکبر نصراللهی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه، آن را بسیار مخرب میداند و معتقد است در جامعه ما افراد پس از حضور در رسانه بیشتر مورد پذیرش قرار میگیرند و اگر صحبتها و عملکرد افراد در برنامه تلویزیونی و یا فضای مجازی کنترل نشود، ممکن است تاثیر مثبت کاذب و تاثیر منفی بلند مدت را برای آن فرد به ارمغان بیاورد.
نصراللهی در ادامه، درباره علتهایی که کودکان آسیب دیده را پس از حضور در برنامه تلویزیونی تحت تاثیر قرار میدهد، میگوید: «در آسیبهایی که به کودکان آسیب دیده وارد میشود، نمیتوان تنها یک متغیر را بررسی کرد چرا که ممکن است عوامل متعددی در رخ دادن این موضوع تاثیرگذار باشد و ممکن است این موضوع با نوع مواجهه و پرسش و پاسخهایی که از فرد آسیب دیده در برنامه تلویزیونی انجام میشود، مرتبط باشد. ممکن نیست که فرد قبل و بعد از حضور در برنامه تلویزیونی با عواملی دیگر مانند بحثهای اقتصادی، روحی و روانی و افراد در ارتباط نباشد، بنابراین مجموعه عواملی، قبل و بعد از شرکت آن کودک در برنامه تلویزیونی، میتواند آسیبزننده باشد.»
او درباره مدیریت درست گفتوگو با افراد آسیب دیده توضیح میدهد: «ممکن است شرکت فرد در برنامه تلویزیونی یک تحولی را در او ایجاد کند که نه تنها منفی نیست، بلکه تحول مثبتی است. زمانی که فردی در تلویزیون حضور پیدا میکند و مردم او را میبینند، فارغ از موقعیت و وضعیت او، نوع نگاه و تعامل مردم با آن فرد مثبت میشود. ممکن است قبل از این ماجرا در محیط کار یا مدرسه و دانشگاه کسی با او هم صحبت نمیشد اما پس از حضور در تلویزیون، آن فرد در جامعه مورد پذیرش قرار میگیرد. بنابراین برنامههای تلویزیونی میتواند تاثیر مثبت داشته باشد، اما ممکن است فرد در برنامهای حاضر شود و موضوعی را مطرح کند و نوع کلام و صحبت او به گونهای پوشش داده شود که موج تمسخر و یا موج منفی علیه آن فرد ایجاد شود و ان موج منفی وایرال شود و بیش از آستانه تحمل آن فرد باشد. اگر رضا فیوجی به تلویزیون نمیرفت یا مجری یا مصاحبه کننده، ماجرا را مدیریت میکردند، این مشکلات برای او پیش نمیآمد.»
اما زمانی که فرد در برنامه تلویزیونی شرکت میکند و مجری یا مصاحبه کننده، اگر تخصص لازم در مواجهه با فرد آسیب دیده را نداشته باشد و فرد هم نا خواسته چیزی بگوید که در فضای مجازی و رسانه گسترش پیدا کند، ممکن است تبعاتی به همراه دارد که ممکن است بیش از آستانه تحمل افراد باشد و همین امر سبب شود فرد تا مرز خودکشی یا آسیب رساندن به خود پیش رود، بنابراین فکر میکنم بهتر است که در این مواقع، رسانهها درگیر بحثهای احساسی نشوند و بهخاطر اینکه برنامه خودشان را پر مخاطب کنند، دست به انجام هر کاری نزنند. نمونه بارز استفاده از هرکار و سخنی برای جذب مخاطب، لایو اینستاگرامی مینا نامداری با نوجوان ۱۴ ساله بود، وقتی بحث رسانه به میان میآید حتما تلویزیون مد نظر ما نیست هر شبکهای که باعث رد و بدل اطلاعات میشود، رسانه به شمار میآید.»
بنابراین نباید تاثیر منفی یا مثبت مصاحبه با کودکان و افرادی را که بلوغ فکری یا جسمی ندارند، فقط در تلویزیون ببینیم این اتفاق میتواند در فضای مجازی یا در خبرگزاریهایی که درحالحاضر تولیدات ویدئویی دارند هم اتفاق بیفتد، منتهی چون مخاطبان تلویزیون بیشتر است و عامه مردم به تماشای آن مینشینند، حضور این افراد در رسانههایی که مخاطب عوام دارد، ممکن است تبعات منفی و یا مثبت کاذب داشته باشد.»
رسانهها باید احساس مسئولیت کنند و در مواجهه با افراد آسیب دیده دچار احساسات نشده و نگاه و تبعات بلند مدت موضوع راهم در نظر داشته باشند و مجری، برنامه خود را طبق غلبه عقلانیت بر منطق و احساسات پیش ببرد نه برای جذب فالور در فضای مجازی و یا جذب بیننده در تلویزیون، فرد یا افرادی را دعوت کنند که تاثیر کوتاه مدت مثبتی برای آن رسانه و فرد داشته باشد اما در بلند مدت آسیبهای منفی و مخرب بر فرد مصاحبه شونده بگذارد.»
هیچ رسانه صوتی، تصویری و نوشتاری برای دیده شدن محصول خود، حق ندارد از نام و جایگاه افراد و موقعیت آنها سوء استفاده کند، اما گاهی اوقات با این مسئله مواجه میشویم که یک برنامه عمدا یا سهوا برای دیده شدن یا برای کمکرسانی از موقعیت برخی از افراد استفاده میکند.
پرسش اصلی این است، آیا این کودک یا امثال او حتما باید در رسانه حضور پیدا کنند تا مشکلاتشان حل شود؟ این اتفاق جدای از پیامدهای منفی که دارد، حکم قرص مسکن را دارد. باید کار اساسی را انجام داد، شاید سوء نیتی در کار نبوده است، اما راه و روش جلب حمایت دولت و مردم از طریق رسانه نباید اینگونه باشد و رسانهای مانند تلویزیون نحوه برخورد با این مشکلات را باید یاد بگیرد.»