این نیاز نسل جدید را جدی بگیرید!

جوان شایسته‌ای که می‌بیند معیار داشتن شغل و پیشرفت اجتماعی، انتساب به این و ان است و نه توانایی و شایستگی، با روحیه افسرده تنها راه چاره را مهاجرت به خارج، انزوا، روی بردن به مواد مخدر یا حتی خودکشی می‌بیند.
تصویر این نیاز نسل جدید را جدی بگیرید!

به گزارش سایت خبری پُرسون، فربد فدایی در یادداشتی نوشت : وزیر ایراندوست، میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی، در ایام معزولی خطاب به دوستی که او را به گُل‌ گَشت دعوت می‌کند، خود را پیری پوسیده و شیخی افسرده و شاخی پژمرده و دلی غمدیده و جانی محنت رسیده توصیف می‌کند که صحبتش سوهان روح است و بدنش از عهد نوح! از این روست می‌پرسد: «شما را چه افتاده است که خزان به باغ برید و سموم به صحرا؛ با اینکه حالا نوبت فصل بهار است و موسم باد صبا. دست از سرِ منِ بیچاره بردارید و مرا به حال خود بگذارید. شما را باغ باید و ما را چون لاله داغ، یکی را لاله و ورد سزاوار است و دیگری را ناله و درد.»

قائم‌مقام با آن نثر زیبای سعدی‌وار خود، نشانه‌های گوناگون عینی و ذهنی افسردگی را بیان می‌کند و چون از نوبت فصل بهار می‌گوید به دو موضوع اشاره می‌کند؛ یکی تقابل سرزندگی و زایندگی طبیعت در بهار که در تقابل با احساس یأس و اندوه ناشی از افسردگی است و دوم، بروز بیشتر افسردگی در بهار که واقعیتی است که از نظر آماری ثابت شده است و می‌تواند جنبۀ زیست شناختی داشته باشد.

افسردگی به انواع خفیف تا شدید تقسیم می‌شود. در انواع خفیف اگرچه هر کاه برای بیمار به کوه بدل می‌شود، اما او وظایف خود را انجام می‌دهد. دیگران متوجه بیماری او نیستند و شاید خود بیمار هم وضعیت خود را به عنوان بیماری تلقی نمی‌کند. اما در انواع شدید، خلق افسرده، لذت نبردن از آنچه روزگاری برایش جالب بوده است، کُند شدن فکر، احساس بی‌ارزشی، اشتغال فکری درباره مرگ و فکر خودکشی و حتی اقدام به خودکشی ملاحظه می‌شود. اختلال در خواب و اشتها نیز از دیگر علائم افسردگی عمده است. افسردگی عمده گاهی بخشی از یک بیماری به نام اختلال دوقطبی است؛ یعنی به جز دوره‌های چند ماهۀ افسردگی، دوره‌های چند هفته‌ای شیدایی به صورت خلق بالای نامتناسب، احساس بزرگ‌منشی، شلوغی فکر، افزایش گفتار و فعالیت‌های حرکتی نیز دیده می‌شود. افسردگی عمده عموماً ناشی از اختلال در زیست‌شناسی بدن بیمار است، حال آنکه در افسردگی‌های خفیف‌تر، عوامل روانی ـ اجتماعی نقش دارند.

تنهایی، یکی از عوامل زمینه‌ساز افسردگی و در عین حال از عوارض آن است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که میزان افسردگی در افراد مجرد، دو برابر افراد متأهل است. تنهایی، احساس بی‌ارزشی، درماندگی (شخص هر چه کوشش می‌کند به جایی نمی‌رسد و فرصتی برای پیشرفت پیدا نمی‌کند) و تحقیر، موجبات فکر به خودکشی یا اقدام به آن را ایجاد می‌کند. بین افسردگی و رفتار خودکشی رابطه نزدیک وجود دارد.

در چند دهه اخیر میزان خودکشی منجر به مرگ در ایران رو به افزایش داشته‌ و از ۶/۰ در ۱۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۵۹ به ۶ درصد هزار نفر در سال ۱۴۰۲ رسیده یعنی ده برابر شده است. بنابراین کاستی از زمینه‌های اجتماعی افسردگی بی‌تردید سبب کاهش میزان خودکشی خواهد شد.

امید به آینده و دورنمای روشن صلح و آرامش، وجود کار و امنیت شغلی، اطمینان از اینکه لیاقت و کوشش موجب پیشرفت می‌شود و نه رابطه و سهمیه، همه در بهبود روحیه گروهی موثر است. هویت ملی هم در انسجام مردم بسیار موثر است و تکیه بر نکات مثبت تاریخی ایران موجب تقویت هویت ملی می‌شود. در عصری که ممالک گوناگون با جعل و تحریف و صرف پول برای خود تاریخ می‌سازند، شگفت است که ایرانیان تاریخ خود را تخریب کنند. انسان بدون ریشه‌های تاریخی و فرهنگی، شبیه به پر کاهی است که با وزش هر نسیم به سویی می‌رود.

جوان شایسته‌ای که می‌بیند معیار داشتن شغل و پیشرفت اجتماعی، انتساب به این و ان است و نه توانایی و شایستگی، با روحیه افسرده تنها راه چاره را مهاجرت به خارج، انزوا، روی بردن به مواد مخدر یا حتی خودکشی می‌بیند: «ترک وطن، کسی به ارادت نمی‌کند» کوتاه سخن: «اندکی با تو بگفتم غم دل ترسیدم/ که دل آزرده شوی‌ور نه سخن بسیار است.»

منبع: اطلاعات

931276

سازمان آگهی های پرسون