به گزارش سایت خبری پرسون، فریبرز ارجمند نوشت: همانطورکه فهم عمیقی از تفکیک قوا و توزیع قدرت در تاریخ مدرنیته نداشتهایم، از نحوه تقسیم قدرت سیاسی و اداری کشور میان حکومت مرکزی و حکومت محلی نیز فهم کافی پیدا نکردهایم. برای نمونه در حال حاضر نسبت شورای شهر با استانداری و نهادهای دولتی محلی از یکسو و نیز نسبت آن با مجلس برای مداخله در امور محلی مشخص نیست. چنانکه از اشتغالات اصلی نمایندگان مجلس که موظف به پرداختن به امور ملی هستند، پرداختن جدی به مسائل محلی است. همچنین انتخاب شهردار که مسئلهای میان شورا و نهادهای دولتی بوده، اخیراً نیز با طرح انتخاب شهردار توسط مردم، مناقشه برانگیز شده است.
نگاهی به ویژگیهای بارز، اغلب اعضای حاضر در شورای شهرها، مانند هنرمند صاحبنام بودن این حقیقت را آشکار میکند که مردم برای این شورا جایگاه دیگری غیر از ادارهی امور شهر قائل هستند؛ البته از سوی دیگر خلاء هرگونه ملاکی برای انتخاب فرد شایسته را نیز نشان میدهد.
شورای شهر با آنکه نهادی برآمده از انتخابات مردمی است، اما ارتباط خاص و نهادینهای با مردم ندارد؛ لذا نظارتی نیز از سوی مردم بر آن انجام نمیگیرد. این امر زمانی مسئلهساز میشود که بدون وجود هیچ نظارتی نه از سوی مردم و نه از سوی نهادهای حاکمیتی بالادستی، زمینهی فساد انگیزی در شورا مهیا شده است. همچنین از جمله دلایل ناکارآمدی شوراهای شهر، نداشتن پشتوانهی مالی مناسب آنها در نسبت با شهرداریها است که این امر نیز زمینه را برای بده بستانهای پشتپرده میان شهرداری و شورا فراهم میآورد.
محورهای فوق نشاندهندهی یک وضعیت تراژیک و در عین حال کمیک از شورای شهر است. چراکه شورا علاوه بر آنکه یکی از معبرهای اصلی ما برای توسعه یافتگی بود و توفیق چندانی برای ما در این زمینه به ارمغان نیاورد، همهنگام وضعیت کمیکی نیز پیدا کرده و در واقع نسبتی میان نمایندگان منتخب شورا و وظیفهی بسیار تخصصی آنان در امر ادارهی امور شهر وجود ندارد.
نویسنده: فریبرز ارجمند (قلندری)
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.