یک تحلیلگر اصولگرا در پیشبینی از آینده سیاسی رئیس جمهور پیشین گفت: روحانی تا مدتی باید پاسخگوی رفتار خود طی ۸ سال گذشته به افکار عمومی و همینطور به نهادها و سازمانهایی که مسئولیت نظارتی دارند، باشد.
اصولگرایان این روزها رفتاری ناامید کننده دارند.جلوی چشم شان علیرضا زاکانی اینگونه شهردار تهران میشود اما به جای آنکه به یاد دوران حسن روحانی فغان و فریاد کنند با ایما واشاره در حال اعتراض هستند!یعنی از آن همه بیپروایی وشجاعت در اعتراض به نیروهای اعتدالی و اصلاح طلب رسیدهاند به کنایههای ریز و نا مفهوم در پستوهای تاریک به گروههای حامی زاکانی!
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ضمن تاکید بر اینکه حزب کارگزاران بنیانگذار اصلاحات است و دلیلی ندارد از اصلاحات خارج شود گفت: ممکن است دیگرانی بیایند و تمایل به اصلاحات داشته باشند.
با این همه اما این سالهای اخیر باتوجه به بازگشت طیفی از سیاسیون منتسب به جریان اصلاحات به برخی سطوح قدرت در دولت و مجلس و پارلمانهای شهری و بعضی نارضایتیها از عملکردی که این طیف از سیاسیون به نام اصلاحات و اصلاحطلبی از خود به جا گذاشتند، بحث از بازسازی گفتمانی و بازتعریف اصلاحات بار دیگر جدی شد و به سطح مطبوعات و صدر اخبار رسید.
یک نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی گفت: اصلاحطلبان باید خودشان را با مطالبات ملی و اساسی مردم هماهنگ کنند یعنی رسماً اعلام کنند آن چیزی را که طلب میکنند همانی است که مردم دنبالش هستند.
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت گفت: نهاد اجماعساز برای ماموریتی در انتخابات تشکیل شده بود و عملا با پایان یافتن انتخابات، کارآیی آن تمام شده است و دیگر فعالیت نمیکند.
سعید حجاریان اخیراً در یک توییت نوشت: "اصلاحات صندوق محور مُرد"! این جمله به معنی روی آوردن رجال هسته سخت اصلاحات به آنارشیسم و خشونت علیه نظام و مردم است.
اصلاحطلبان که از سال 92 به پیروزیهای زنجیرهای در عرصه سیاست دست یافتند، به دلیل ناکارآمدی و ایجاد مشکلات عدیده در زندگی مردم، از سال 98 و با واگذاری نتیجه انتخابات مجلس یازدهم، به شکستهای زنجیرهای دچار شدهاند.
عطریانفر،کرباسچی، مرعشی، دو جلایی پور پدر و پسر، قوچانی و....از جمله افرادی هستند که با ناتوانی ذهنی، نظری و تاریخی خود در فهم شرایط جامعه ایران، تمامی سرمایه اجتماعی و سیاسی جریان اصلاحطلبی را بر باد داده و حتی زمینه بیآبرویــی کســانی چــون خاتمی،کروبــی و .. را نیز فراهم آوردهاند.
انتخابات تمام شد و پیامدهای سیاسی آن تازه شروع! همین هم باعث شد که احزاب و گروههای سیاسی به فکر تفسیر و تحلیل آرای مردم بیفتند تا براساس دادهها و نتایج این بررسیها، برای فعالیتهای آینده برنامهریزی کنند.
انتخاباتهایی که اصلاح طلبان در آن پیروز یا بازنده بودند رایی بالای 10 میلیون داشتند اما حالا چه اتفاقی افتاده که سبد رای آنها به 2 میلیون تقلیل یافته است؟
سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری همراه با انتخابات شورای شهر ششم و میاندورهای دو انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری روز گذشته در اقصی نقاط کشور برگزار شد.
روز گذشته سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری هم برگزار شد تا بالاخره بعد از حرفهای بسیار، گلایههای سرشار و اختلافنظرهای تشکیلاتی متعدد این دوره از انتخابات هم به پایان برسد.
پایان انتخابات ۱۴۰۰ سرآغاز دور تازهای از حیات جناحهای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب است. اگر به وقایع آبانماه ۹۸ و شعار «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» نگاهی دوباره بیندازیم، درخواهیم یافت این شعار که مورد پسند اپوزیسیون قرار گرفته بود و تحقق پیروزیشان را در دمیدن به آتش این شعار میدیدند، اینک این شعار کارکرد تازهای پیدا کرده است.
بـا وجــود اختلافنظــر و ســلایــق گـونـاگـون در میــان جریانهای سیاسی، چهرهها و حتی کاندیداهای ریاستجمهوری اما فصل مشترک همه آنها دعوت مردم به حضور حداکثری در پای صندوقهای رای است؛ هر چند پیش از این برخی از عدماهمیت کاهش مشارکت در انتخابات گفته بودند اما امروز که به فضای سیاسی کشور مینگریم همه از انتخابات باشکوه و مشارکت حداکثری میگویند؛ امری که برای اصلاحطلبان مسرتبخش و برای جریان رقیب بعضا ملالآور بوده است.