جبهه پایداری بعد از اینکه در وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی توانست بخش زیادی از نیروهای خود را مستقر کند و پس از اطمینانی که از دولت پیدا کرد در سال سوم مجلس شورای اسلامی برای تصاحب ریاست مجلس خیز بلندی برداشت.
با همسو شدن نهادهای حاکم در انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته، اکنون روشن شده است که آنچه حاکمیتِ اصولگرایان را تهدید میکند نه اصلاحطلبان، نه معترضان، نه براندازان، نه قدرتهای خارجی، بلکه بخش مهمی از پایگاه اجتماعی خودِ آنان است.
اگرچه با رویکارآمدن رئیسی این باور شکل گرفته بود که ذیل تحقق پروژه یکدستسازی قدرت، عملا گسل جریانات سیاسی با دولت جدید یا صفر خواهد شد یا به حداقل ممکن خواهد رسید؛ اما شواهد و قرائن بهخصوص در روزها و هفتههای اخیر حکایت از آن دارد که حامیان دیروز دولت سیزدهم و شخص رئیسی در زاویه معناداری با او قرار گرفتهاند.
البته تغییر بسیار سخت و اغلب ناشدنی است. آدمها کند وکم میتوانند خود را تغییر دهند، جامعهها و حکومتها سختتر و دیرتر تن به تغییر میدهند. اما تغییر و تحول در انسانها و جوابع نشانه سرزندگی و بالندگی و حرکت و تکامل است.
ضدونقیضها در رابطه با طرح شفافیت آرای نمایندگان رو به افزایش است؛ از یک سو خبر از وعده بررسی طرح در صحن علنی و رأیگیری علنی مطرح میشود و از سویی دیگر زمزمههایی مبنی بر حذف همیشگی طرح شفافیت منتشر شده است.
کشوری که اساس آن مردمسالاری دینی است را نمیتوان با یک مجلس اداره کرد. بسیاری از کشورهای دموکراتیک، دو مجلس دارند مانند آمریکا که مجالس نمایندگان و سنا دارد ... صدای تعداد زیادی از اصولگرایان آرام شده و همین، مجالی شده تا عده کوچکی، صدایشان را بلند کنند و خود را سخنگو و نماد اصولگرایان جا بزنند.
بعید نیست جریان اصولگرا به این نتیجه رسیده باشد که مخاطب شاهد چنین دعوایی در اردوگاه اصولگرایی باشد تا وقتی در نهایت کار به تصمیم دیگری رسید، مشخص باشد که جریان انقلابی «بهراحتی» به این تصمیم نرسیده است.
هدیه وزیر کار به برنامه «میدون» صداوسیما موجی از انتقادات را به همراه داشت. پس از افشای نامه هدیه میلیاردی عبدالملکی به صدا و سیما اساسی ترین سوالی که قابل طرح است این که این هدیه چه لزومی داشت؟
مذاکرات هستهای طی سالهای گذشته تیمهای مذاکرهکننده مختلف با رویکردهای متفاوتی را به خود دیده است. اما در 8 سال دولت تدبیر و امید، تیم مذاکرهکننده محمد جواد ظریف علاوه بر فشارهای خارجی، فشارهای داخلی را نیز متحمل شد که در کل طول تاریخ مذاکرات بیسابقه بوده است.
فروکاستن مردم ایران به اقلیتی تندرو و انقلابی، که حاضرند همه چیزشان را فدای غربستیزی کنند، ندیدن واقعیت جامعۀ ایران و نشنیدن صدای اقشار و طبقات ناراضی از شرایط کنونی کشور است؛ شرایطی که محصول ستیزۀ پایانناپذیر با جهان غرب است.
برجام 2015 پشتوانه بزرگ مردمی داشت. حسن روحانی توانسته بود میلیونها ایرانی حتی مخالف خود را با آن همراه کند و حتی در انتخابات 1396 با همه تلاشهای جناح اصولگرا، کرسی ریاستجمهوری را با قدرت در اختیار خود نگه دارد.
دوران سید محمد خاتمی که به پایان رسید؛ عدالت خواهی و غلبه بر شکافِ طبقاتیِ به وجود آمده از دوران سازندگی و ادامه یافته در دو دولت اصلاحات و نصب العین قراردادنِ عدالت اجتماعی، نه به یک شعار که به مطالبهای عمومی مبدل شد.
دیروز تذکرات بهارستاننشینان به دولت سیزدهم با 36 تذکر کتبی نمایندگان مجلس به رئیسجمهور و وزرا، رکورددار شد. البته گزارش صدروزگی شروع به کار دولت طبق آماری که منتشر شده بود، نشان میدهد حداقل 255 سؤال از سوی نمایندگان از دولت طرح شده و همچنان این روند ادامهدار بوده است.
پس چرا لاریجانی نامزد شد؟ به نظر بنده پاسخ به این پرسش نشان میدهد که چرا او تا این حد پیگیر علل رد صلاحیت خود بود و حتی استعفای صادق لاریجانی نیز در این چارچوب قابل فهم خواهد شد.
از منظر جمهوری اسلامی چیزی به عنوان دو تابعیتی وجود ندارد یعنی هر کس در جمهوری اسلامی به عنوان شهروند مورد خطاب یا ارزیابی قرار میگیرد ایرانی تلقی میشود بنابراین مسئله دو تابعیتی در مناسبات سیاسی گروههای داخلی تنها یک حربه غیر قانونی برای حذف رقیب است.