حدود ۱۰ روز پیش، با تصمیم نهایی هیئت گزیر و صندوق ضمانت سپردهها، فرایند تعیین تکلیف مالی بانک آینده آغاز شد. بانکی که ریشههای ناترازی آن به دوران پیش از تأسیس رسمی و حتی زمان بانک تات بازمیگردد. در این طرح، موضوعاتی همچون قیمتگذاری داراییها، مدل فروش اموال و تأمین خط اعتباری برای جبران سپردهها در دستور کار قرار گرفته است.
جریان اصلاحات را شاید بتوان «گردننگیرترین» جریان سیاسی با فاصله زیاد از دیگر جریانها در پذیرش مسئولیت نامید؛ جریانی که منافع ملی را انحصاراً در تأمین منافع جریانی و سیاسی خود تعریف میکند و مادامی که این مناسبات یکطرفه و خودخواهانه برقرار نباشد، از پذیرش مسئولیت پرهیز و بلکه شانه خالی میکند.
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ماند. اگرچه انتخاب او با واکنشها و مخالفتها در درون اصلاحات شروع شد و این واکنشها در بدنه اصلاحطلبی تا آنجا ادامه پیدا کرد که حتی نمایندگان احزاب در جلسهها یکی در میان حاضر میشوند، اما گویا هنوز انگیزهای برای اعمال تغییرات در جبهه اصلاحات وجود ندارد.
این که چهره ای همچون محمدرضا باهنر با سابقه و پیشینه ای طولانی در جبهه سنتی حکمرانی و سیاسی اصولگرایی در مقطعی چنین حساس، دیدگاه هایی متفاوت از طیف فکری و جریان سیاسی خود ارائه می کند، نیازمند یک پروژه پژوهشی کیفی و تحلیلی است که چگونه می شود یک فعال سیاسی با اظهارنظر و بیان دیدگاه هایش، این گونه مورد شدیدترین حملات هم طیفی ها و هم جبهه های خود قرار می گیرد.
مواضع و اظهارنظرهایی در باره جنگ12روزه مطرح شد که علاوه برآنکه روایت پیروزی ارائه نمیکرد، در مواردی غیردقیق بود و حتی پاس گلی به دشمنان صهیونی میداد.
محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی و روزنامهنگار اصولگرا میگوید از تاسیس هر حزبی در ایران استقبال میکند، ولو اینکه این حزب توسط ورشکستگان سیاسی تاسیس شده باشد. او میگوید یکی از دلایل اصلی زیاد بودن تعداد احزاب در ایران به بحث آسان بودن قوانین تاسیس حزب برمیگردد.
از اصولگرایان نمیخواهم که خلاف حقیقت را بگویند ولی معتقدم که اگر خواهان قدرتمندی نظام مورد حمایت خود هستید سکوت و بدتر از آن ریاکاری نکنید و حقیقتی را که میبینید با ادبیاتی متین و سازنده بگویید والا شما هم در زیانهایی که دیر یا زود به این نظام وارد خواهد شد، شریک هستید.
تورم، هزینههای بیحاصل و فساد اداری، محصول انتصابهای غیرحرفهای
یکی از مهمترین تفاوتهای اصولگرایان با منتقدان وضع موجود بهویژه اصلاحطلبان این است، درحالیکه اغلب تندروها متعهد به قدرت هستند، و در برابر هرگونه اقدامات حتی نادرست ولینعمتان خود در دولت سکوت یا حمایت میکنند، در مقابل اصلاحطلبان متعهد به حقیقت هستند و وظیفه نقد دولت منسوب به خود را ترک نمیکنند؛ چهبسا در این میان برخی زیادهروی هم کنند.
جنگ ۱۲ روزهای که اخیرا میان ایران و ائتلاف اسرائیل و امریکا رخ داد، صرفنظر از تحلیلهای ژئوپلیتیکی و نظامی، حامل یک پیام مهم در ساحت اجتماعی و ملی بود؛ پیام بازگشت احساس تعلق عمومی به کشور.
یک فعال سیاسی اصولگرا، هرآنچه باعث ایجاد دوقطبی در جامعه، تقسیم مردم به "خودی" و "غیرخودی"، حذف برخی سلایق در جامعه، اختلاف بین قومیتهای کشور و ایجاد نارضایتی بین مردم شود را آفتهایی عنوان کرد که منجر به ضربه خوردن انسجام ملی میشود و تاکید کرد که حاکمیت باید جلوی این مسائل را بگیرد.
محمود احمدینژاد، رییس جمهوری پیشین ایران چهارشنبه 14 خرداد 1404 نه در تهران و در حرم امام خمینی که در بوداپستِ مجارستان بود تا به عنوان میهمان ویژه در کنفرانس "پایداری در جهان در حال تغییر" سخنرانی کند.
رسانه اصولگرا با انتقاد از مواضع غلامرضا قاسمیان، نوشت: رهبر معظم انقلاب در دیدارهای متعددی، از جمله در دیدار مسئولان و دستاندرکاران حج، به روشنی تأکید کردهاند که حج جای رفتارهای احساسی، شعاری و ساختارشکنانه نیست.
یک دسته و فرقه سیاسی که هم در مجلس و هم در برخی دستگاهها و رسانهها هستند و خود را فریبکارانه عدالتخواه و ولایتمــدار مینامند، در این فرصتی که کشور فضای خوبی دارد و از اختلافات جناحی که زمانی با جریان اصلاحات، اوج گرفته بود، خبری نیست، گویا میخواهند این خلأ را پرکنند و دوقطبیهای نامیمون سیاسی را به اوج برسانند!
تقریبا همه روزنامه ها اعم از اصولگرا و اصلاح طلب با ملاحظاتی به استقبال از مذاکره شنبه بین عراقچی و ویتکاف رفتند اما روزنامه کیهان تنها روزنامه ای است که بر طبل مخالفت می کوبد
روزنامه اصولگرا نوشت: اگر بپذیریم که براساس مدعیات ابطحی، احمد آقا قدرت اصلی کشور در زمان امام بوده، لابد خود ایشان امام را به زعم ابطحی در شرایط نیمه حصری قرار داده و به عبارتی امام را کانالیزه میکرده که چه اخبار و گزارشهایی به امام برسد و چه نرسد!