رسانه‌های دیگر

در شرایط کنونی این ایران است که بیش از همه باید از مذاکره با طرف اصلی یعنی امریکا استقبال کند. بالاخص به این دلیل که ترامپ ظاهرا خودش را کنار کشید و ‌گفت ما دیگر کاری نداریم اما اگر ایران بخواهد برای مذاکره آماده‌ایم!
یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های اصولگرایان با منتقدان وضع موجود به‌ویژه اصلاح‌طلبان این است، درحالی‌که اغلب تندروها متعهد به قدرت هستند، و در برابر هرگونه اقدامات حتی نادرست ولی‌نعمتان خود در دولت سکوت یا حمایت می‌کنند، در مقابل اصلاح‌طلبان متعهد به حقیقت هستند و وظیفه نقد دولت منسوب به خود را ترک نمی‌کنند؛ چه‌بسا در این میان برخی زیاده‌روی هم کنند.
بعد از بیانیه پنج نفره اولیه با محوریت نرگس محمدی (کاندیدای جایگزین پهلوی در صورت فروپاشی جمهوری اسلامی در جنگ دوازده روزه و عدم امکان ورود او به کشور در ۱/۴/۱۴۰۴) و بیانیه پارادایمی ۱۸۰ نفره و ۷۰۰ نفره که خواستار تغییر نظام شدند، بیانیه‌های فردی موسوی و نامه تاج‌زاده به رهبری، اکنون با عنوان رئیس جبهه اصلاحات نامه‌ای به پزشکیان صادر شده است.
در تیرماه گذشته هنگامی که خبر به رسمیت شناخته شدن حکومت خودخوانده طالبان بر افغانستان توسط دولت روسیه منتشر شد، هشدار دادیم مبادا دولت جمهوری اسلامی ایران از کرملین و پوتین تبعیت کند و درصدد به رسمیت شناختن حاکمیت طالبان برآید.
یکی از متنفذین جناح تندرو در تعریض به مذاکرات وزارت امورخارجه با طرف‌های اروپایی گفته است که: «ضعف، جنگ می‌آورد و تنها قدرت است که مانع جنگ می‌شود. دیپلماسی باید حامی سرمایه‌های ملی باشد، نه ابزار کاهش آن.الان سه دولت اروپایی باید خودشان را به ما اثبات کنند، نه ما؛ زیرا آن‌ها حمله به ما را تأیید کردند.»
بودند کسانی که وقتی نام پرشکوه ایران را زیب و زیور گفتمان علاقمندان و دلبستگان این سرزمین خدائی می‌دیدند، به جای همراهی، این عشقبازی را بر نمی‌تافتند و معتقد بودند که گرایش به وطن دوستی، ما را از ارزش‌های انقلاب و اسلام به دور می‌سازد و حال آنکه می‌دانیم، این اندیشه، هرگز مورد رضایت هیچ مذهب و آئینی، به ویژه قدیسین مکتب مقدس اسلام نبوده و نیست.
فرض کنید امروز ۲۷ مهر ۱۴۰۴ (۱۸ اکتبر ۲۰۲۵)، دهمین سالگرد تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و تاریخ انقضای رسمی همه محدودیت‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران است و پسگشت (snapback) تمامی قطعنامه‌های ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد شده و تمامی تحریم‌های پیش از برجام اعمال شده است.
طغیان رژیم صهیونیستی به میزانی از شدت رسیده که وجدان جمعی انسانیت را وادار به عکس‌العمل کرده است. اگر این روزها فریاد اعتراض علیه جنایات جنگی صهیونیست‌ها در غزه از کشورهای مختلف به گوش می‌رسد، این مربوط به نقطه اوج این جنایت‌هاست.
روز گذشته و در پی تحولات اخیر، اولین دور گفت‌وگو میان مقامات ایرانی و سه کشور اروپایی در استانبول آغاز شد. روشن است که گفت‌وگو با اروپاییان به‌تنهایی هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. تجربه پیشین هم نشان داده که آنان نقش ایجابی موثری ندارند؛ فقط در پی حضور در مذاکرات و خوشه‌چینی تخریبی هستند و اکنون آمده‌اند که با بلند کردن چماق اسنپ‌بک امتیازهای خود را بگیرند.
سال ۱۳۸۲ آمریکا پس از اشغال افغانستان؛ بدون اجماع حتی میان متحدان قبلی‌اش، به بهانه دروغین تسلیحات کشتارجمعی، عراق را هم اشغال کرد. همان ایام بود که برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران با هوچی‌گری اروپا و آمریکا و رسانه‌های وابسته‌شان، در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بحث‌برانگیز شد. با مشاهده اوضاع آن روز در غرب آسیا برخی مسئولان جمهوری اسلامی نگران شدند.
در بزنگاه فعلی، که تنها چند هفته تا پایان ضرب‌الاجل تعیین‌شده مکانیسم ماشه برای ایران باقی مانده، تعلل در آغاز گفت‌وگوهای سیاسی از هر سمت و به هر دلیلی، به زیان هر دو طرف ماجراست؛ مذاکراتی که باید بسیار پیش‌تر از این آغاز می‌شد. از این رو انتظار می‌رود موضوع زمان با حساسیت کامل مد نظر قرار گیرد. این بار، شاید بتوان گفت زمان، مهم‌ترین متغیر در معادله است.
روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین در سالهای اخیر و با اوجگیری تحریم‌های غرب علیه ایران، ابعاد گوناگونی یافته است. این روابط که بر مبنای منافع استراتژیک و اقتصادی مشترک بنا شده، همواره تحت تأثیر پویایی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بوده و در دوره پس از حمله ۱۲روزه اسرائیل به ایران در خرداد ۱۴۰۴، وارد فاز جدیدی شده است.
سازمان آگهی های پُرسون