به گزارش سایت خبری پُرسون، حشمتالله فلاحت پیشه کارشناس روابط بین الملل در یادداشتی نوشت: اگر روابط اقتصادی ایران و آمریکا در زمان برجام وجود داشت، چه اتفاقی میافتاد؟ آیا ایران و آمریکا با داشتن یک چشمانداز اقتصادی میتوانستند به توافق دست یابند؟ این سؤالات جدیای هستند که باید بر اساس تجربیات تاریخی به آنها پاسخ داد.
واقعیت این است که آمریکا یک کشور با نظام سرمایهداری است و در چنین نظامهایی، هر طرح سیاسی بدون داشتن یک متمم اقتصادی معمولاً به سختی اجرایی میشود. این مسئله به ویژه در دوران ترامپ اهمیت بیشتری پیدا کرد. ترامپ نماینده نسل نئومرکانتیلیسمها در آمریکا به شمار میآید. دیدگاه نئومرکانتیلیسمها مبتنی بر تشویق صادرات و منع واردات است و معتقدند که هر سیاست خارجی باید یک آورده اقتصادی برای آمریکا داشته باشد. ترامپ نیز بر این دیدگاه سوار شد و توانست بر نظام سرمایهداری آمریکا حاکم شود. او معتقد بود که از زمان جرج بوش پسر، تمامی رؤسایجمهور آمریکا سیاست خارجی پرهزینهای را در پیش گرفتند؛ یعنی آمریکا هزینه سیاست خارجی را پرداخت کرده، اما سود آن به جیب دشمنان آمریکا رفته است.
از نظر ترامپ برجام یک نمونه از همین مساله بود. زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، این موضوع را مطرح کرد که هزینه کشاندن ایران به پای میز مذاکره بر عهده دولت آمریکا بوده، اما سود آن به جیب شرکتهای اروپایی، چین و روسیه رفته است. به طور مشخص، ترامپ به 80 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی اشاره کرد، اما واقعیت این بود که ایران بیش از 40 میلیارد دلار قرارداد با چین و حدود 10 میلیارد دلار قرارداد هم با روسیه داشت. در حقیقت، ترامپ معتقد بود که برجام سیاست خارجی پرهزینهای برای اوباما بوده است. از این رو، زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، هیچگونه اعتراضی از سوی بخش اقتصادی آمریکا شکل نگرفت، چرا که هیچ منفعت اقتصادی برای آمریکا در آن وجود نداشت. پس از این مرحله، تحلیلهایی در ایران شکل گرفت که اگر ایران تابوشکنی میکرد و بخشهایی از قراردادهای خود را با شرکتهای آمریکایی امضا میکرد، ترامپ نمیتوانست به راحتی از برجام خارج شود. اما همان ترامپی که برجام را پاره کرد، اکنون پای میز مذاکره آمده است.
این موضعگیریها نشاندهنده یک تحلیل جدی است که ترامپ به دنبال اجرای سیاست «اول آمریکا» است. او در هر سیاستی به دنبال منافع آمریکا است و در این زمینه، به دنبال خارج کردن ایران از تحریمهای اقتصادی نیست، مگر اینکه بخشی از سود آن به آمریکا برسد. در حال حاضر این تحلیل وجود دارد که ایران میتواند همزمان با شکستن تابوها در مذاکره با آمریکا، در زمینه اقتصادی نیز تابوشکنی کند. مطمئناً مذاکره میان ایران و آمریکا ابعادی دارد که یکی از مهمترین آنها این است که دو طرف بتوانند به صورت مستقیم مذاکره کنند و دستور کار مذاکراتی را مشخص کنند. خوشبختانه در دو گام اول، یعنی در مسقط و رم، ایران و آمریکا موفق عمل کردهاند. اما دو مرحله دیگر میتواند دیپلماسی را جدیتر کند. گام اول، امنیت منطقهای است. ترامپ بیش از آنکه به مناسبات اقتصادی با ایران بیندیشد، به دنبال شکلدهی به مرحلهای است که طبق برنامهریزی دولت او، آمریکا در طول چهار سال قصد دارد یک و نیم تریلیون دلار در منطقه سرمایهگذاری کند.
منبع: آرمان ملی