به گزارش سایت خبری پُرسون، سید مسعود رضوی در یادداشتی نوشت: در ادبیات فارسی، واژه مردم عزیزترین و حساسترین موجود عالم است، به تخم چشم آدمیان نیز مردم و مردمک میگویند و در دیوان اشعار بزرگان، مکرر به کار رفته است. اتفاقاً در ادبیات انقلابیون و دولتمردان هم، مردم کاربرد حقیقی و تبلیغاتی زیاد دارد، از جمله این که ولی نعمت و غایت خدمتگزاری مسئولان و سیاستگران هستند. مدام از حقوق مردم و صبوری و از خودگذشتگی مردم و نیازهای آنان سخن میگویند و ای کاش به جای این حرفها به تدبیر امور میپرداختند و همانند خواجه حافظ به درگاه الهی نیایش میکردند و میگفتند:
من از بازوی خود دارم بسی شُکر
که زورِ مردم آزاری ندارم
در ادامه مطالب دیروز و پریروز، اینک به مهمترین معضل و موضوع سیاست و جامعه ایران میپردازم. طی چند دهه، گسستی خطرناک و نگرانکننده میان مردم و افکار عمومی با دولتمردان و ادبیات رسمی و ترویجی کشور پدیدار شده و متأسفانه در نمودار دههها و سنوات اخیر، فاصلهای خطیر ایجاد کرده است. پر کردن این فاصله، ضروریترین وظیفه مدیران و دولتمردان کشور از یک سو، و دلسوزان ایران و عقلای مملکت از سوی دیگر است.
در انتخابات تاریخی و مهم تیرماه امسال، همگان شاهد بودیم که چگونه جمعیت عظیمی از واجدان شرکت در رأیگیری، رغبت به مشارکت نداشتند و با مساعی و کوششی طاقتفرسا در دور دوم، اندک درصدی به رأی دهندگان افزوده شد و خوشبختانه کشور از تله یکجانبهگرایی و یکسونگری خالصسازان به سلامت عبور کرد. برآمدن دولت پزشکیان میباید سرآغاز آشتی دولت ـ ملت و رفع گسستها و فاصلهها در رأس و قاعده جامعه میبود.
از همان ابتدا، وحدت و وفاقی صادقانه، اما شکننده در دولت شکل گرفت که متأسفانه حکمت وفاق و وحدت از سوی رقبای دولت و مخالفان خط مشی پزشکیان دریافته نشد. اما علیرغم نیاز فوری به مفاهمه و گفتگوی عمومی، وفاق دولت (حکومت) و ملت (مردم) در حدّ و اندازه سفرهای استانی و سخنرانیهای ادواری باقی ماند و معلوم شد که اغلب مسئولان رده بالای کشور، هنوز متوجه عواقب و خطرات این گسست نشدهاند. پشت کردن اکثریت بزرگی از مردم به امر سیاسی و بیتفاوتی نسبت به جمهوریت و انتخابات، جمهوری اسلامی را عقیم و ابزار دست اقلیتهایی خواهد کرد که اگر به برخی مبانی هم باورمند باشند، فاقد صلاحیت و دانش و تجربه و حتی صداقت و مسئولیت شناسیاند.
براساس قانون اساسی ایران، قوای مجریه، مقننه و شوراهای شهر و روستا و حتی مجلس خبرگان رهبری وجاهت خود را مدیون مردم سالاری و جمهوریت نظام و قانون اساسی است، اما تاریخ جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که در غیاب مردم، یک اقلیت ذینفوذ و صاحب منافع با در اختیار گرفتن امکانات مملکت، آرزوهای مردم را تباه و قانون اساسی را به تفسیری ناصواب، خدشهدار میکنند. مصالح عالیه نظام و مردم، اگر با تفسیر مضیق جمهوریت، به دست این جماعت بیفتد، اصالت جمهوری و ارزشهای اسلامی، هر دو به مخاطره خواهد افتاد. پس تا چشم به هم بزنیم، ادوار تازهای از انتخابات را در پیشروی خواهیم داشت. عدم شرکت اکثریت، معنایی جز سلب پایههای مردمی جمهوری اسلامی و حذف مردمسالاری و جمهوریت ندارد. ناامیدسازی مردم و تأکید بر لوایح حساسیت برانگیز، مقدمات همین اقلیت و ویژهخواران همراه آنان است تا با خیال راحت رقبای صلاح اندیش، با تجربه، مؤمن و میهندوست را حذف کنند و اختیار قانون و دولت را مطلقاً از آن خود سازند.
در شرایط کنونی که دولت به زحمت میتواند ضروریات و اولیات را برای مردم و کشور فراهم سازد، بیش از همیشه باید احترام و عزت ملت ایران را پاس بداریم. دیگر نمیتوان با ادبیات و چشماندازهای سابق، جامعۀ پیچیده و نسلهای تازه را مخاطب قرار داد. استفاده از ابزارهای جبری علیه زنان و جوانان، علیه دانشگاهیان و کانونهای مدنی نیز شایسته ایران عزیز ما در این شرایط نیست. دولت، روشن اندیشان، استادان و صاحبنظران، الزاماً باید افکار عمومی و خواستهای مردم را به رسمیت بشناسند و به صدای آنها گوش دهند تا راههای اتفاق و وفاق را هموار سازند.
اکثریت جامعه، به وضوح دارد خواستها و آرزوها و ظرفیتهای خود را عیان میسازد. هنر دولتمردان آن نیست که نادیده بگیرند و این گرمای حیات بخش را خاموش کنند. باید با تأنی و احترام، بکوشند و با صدق و منطق ملت را در جریان مشکلات و خطرات قرار دهند. اگر ملت و مردم چیزی را بخواهند، بهدست میآورند و هر آنکه در مسیر تقابل گیرد، سرنوشت غمانگیز و رقتباری خواهد داشت.
سخن آخر آنکه علل گسستها و فقدان رضایت اجتماعی، ممکن است ظاهراً نشانه و بروز عینی نداشته باشد، اما تکیهگاه دولتها و حکومتها را در لحظات بحرانی و حساس، سست خواهد کرد. علاوه بر آن، فرقهها و اقلیتهای تنگنظر یا طماع را فعال ساخته و در غیاب آرای اکثریت، به قدرت و ثروت مسلط خواهد کرد. رفع این مشکل بزرگ، نیازمند شکیبایی و بازآوردن افراد مجرّب و محبوب به میان مردم و فراگیر ساختن ادبیات مطلوب جامعه است. مردم اگر احساس کنند که با صدق و احترام صدایشان شنیده میشود، سختترین مشکلات را هم تحمل میکنند و در لحظات سخت مانند جنگ و تحریم، از مملکت و دولت با جان و دل دفاع خواهند کرد.
منبع: اطلاعات