به گزارش سایت خبری پرسون، سید مسعود رضوی در یادداشتی نوشت: وقتی تعارض و برخورد سیاسی به تنش و جنگ در منطقه مبدل شده و کشور ما به کانون توجه و حساسیت رقبای منطقهای و قدرتهای بینالمللی ارتفاع یافته است، بزرگترین سپر، بازدارندگی و قدرتنمایی ملت است و بس. وزن حضور و حفاظِ جامعه و مردم، همیشه و حتماً، از سنگِ سنکین دولت و نهادهای مرتبط، بازدارندگی بیشتری دارد.
ضمانتِ مردم در دفاع نظامی از مرز و ارضِ وطن، جایگزین و مشابه ندارد. در پاسداشت همبستگی و تحمل فشارهای اقتصادی و خسارتهای ناگهانی، همچون لنگر ثبات در توفان و امواج سهمگین عمل میکند. در اقتصاد، حفظ پایداری معیشت در شرایط بحرانی، سخاوت و خیر عمومی تنها خزانه قابل اعتماد و فراگیر در سطح و عمق جامعه محسوب میشود.
در هنگامه تاریکی و آشفتگی، چشم و گوش عموم آحاد در تمام زوایا، در سطح و ژرفای طبقات و اقشار مختلف، همانند دوربین نظارتی حساس عمل میکند تا در حربِ حربهها و درکِ دامهای دشمنان، دستگاه اطلاعات و امنیت آماده و چابک باشد و غافلگیر نشود. این نکات تنها چند مزیت از ارزشِ افزوده قدرت جامعه و ملت در کنار دولت است.
حکومت در هنگامه بحران و جنگ یا در مواجهه با مشکلات بزرگ داخلی و خارجی، نیازمند قابلیت پایش و پایداری است. پایش، یعنی آگاهی و درک درست از شرایط خود و رقبا یا دشمنان است و پایداری یعنی تابآوری و استحکام در برابرِ زلزله های سیاسی و نظامی یا تزلزل در لحظههای لغزنده و خاکستری.
برای کشور ما در یکصد و ده روز پس از آغاز نبرد در غزه و برهم خوردن شرایطی که شاید به «موازنه خاموش» تعبیر شود، پادزهر مخاطرات نظامی و امنیتی و حتی اقتصادی و سیاسی تنها یک راه دارد و آن «انتخابات» و ساختن سنگر پولادین از صف و صندوق رأی گیری است.
تجربه های چهل و پنج ساله در جمهوری اسلامی ایران، نشان میدهد که قدرت بازدارندگی و اثرگذاری حکومت، رابطه مستقیم با انتخابات دارد. از شگفتیهای دوران، کارکرد سریع و صریح انتخابات و امتیازات پرشمار و منافع عظیم برای حکومت، نهاد دولت و اقشار ملت است، اما اقلیتی خاص در تفسیر مضیق از قانون و قدرت، همانند هسته سخت و خالص ساز، مزایای پرشمار انتخابات را در برابر مشکلات معدود نادیده گرفتهاند اقناع افکار عمومی را وظیفه خود نمیداند و شاید با تکیه بر ملاحظات جناحی و گروهی، حقوق اقشارمردم و وکیلان طبقات اجتماعی را مسکوت گذاشته و نادیده انگاشته است.
پنداشتی که نه به بحث و پرسش گرفته میشود و نه در منظر و محفل منتقدان پاسخ مییابد. حتی توصیه و انذار رهبری که بارها انتخابات فراگیر و پرشور را هدف مهم و پادزهر نبرد با دشمنان منطقهای و قدرتهای بینالمللی خواندند اثری نداشت.
در جریان پایش استصوابی در تفسیر قوانین، به زایش شبهات انتصابی و اشتباهات انتسابی انجامیده و ریزش و کاهش انتخابگری و منتخبان را در پی خواهد داشت.
نگرانی رهبری به وضوح قابل درک است و مصادیق و مثالها نیز متعدد، اما جریان مذکور، با اصرار بر حفظ حلقه نزدیک و وفادار، اقبال ایشان را بر استقبال عمومی و انتقال قدرت در انتخابات فراگیر نمیپذیرد.
گویا مدیریت پیچیده اکثریت در رقابتی دشوار و جند جانبه، دشوارتر است از جابجایی مهرهها در شطرنج یکنفره. عدم تائید رئیس جمهوری سابق که به غیر از تجارب ممتد سیاسی از صدر انقلاب و دفاع مقدس تا ریاست شورای امنیت ملی، عضو دیرین مجلس خبرگان هم بوده و ۸سال ریاست جمهوری را بر عهده داشت، مانع از اقناع شورای نگهبان و مشاوران بوده است.
استمرار ین شرایط، ممکن است فلسفه و اصل انتخابات را به کلی تضعیف و تباه کند. انتخابات پرشور، همیشه باطل السحر و سپر بلای جمهوری اسلامی ایران در برابر دشمنان و رقبای ریز و درشت بوده است. اکنون و در شرایط پیچیدهتر و در تقابل با دشمنان بیشتر، چرا باید این خنجر را کُند و این سپر پولادین را با سپر چوبین جابجا کنیم؟
مسأله بر سر جناح اصلاح طلب و اصولگرا یا فلان چهره و بهمان شخصیت نیست، فلسفه انتخابات مخدوش میشود. جمهوریت بخش ذاتی و رکن ممتاز حکومت جمهوری اسلامی ایران است و ما را از حکومتهای طایفهای و دودمانی و کودتایی برتر نشان میدهد. یک نشان ارزشمند و در شعاع حکومتگری در این منطقه حتما ارزش افزوده بیهمانندی برای ایران، حکومت، دولت، ملت و طبقات اجتماعی محسوب میشود.
رجوع به نظر و رأی عمومی، تزئین و نمایشی بیاثر نیست. نباید زائدهای در بدنه دولت و سیاست شمرده شود. امیدوارم از این مزیت و امکانِ قانونی با قدرت و روشن اندیشی بهرهمند و در پرتو توجه به افکار عمومی، نیرومند شویم. نگاه اقلیت مدار و خالصساز، عواقب وخیم دارد که در بحث جداگانه خواهیم نوشت، اما بدترین بلیه، حذف تجارب مستمر و ابداعگران خلاق، به نام نظارت و عدم احراز است.
ضوابطی که حدود نامشخص و حد و مرز نامعین دارد. قانون باید شفاف باشد و در شرایط نابرابر، برابر و بدون اعمال نظرات شخصی و منفعت گروهها اجرا شود.
استحکام سیاسی، بدون انسجام ملی، مغلطه است و نتایج فاجعهبار دارد. حکومتهای مستغنی از پویش و پایش ملی و مردمی، هماره بحرانخیز و بحرانزا هستند. منابع انسانی، لجستیک، اطلاعاتی و مالی در مضیقه به سر میبرند. تنهایی و توهم، سرانجام هژمونی و نفوذش را کاهش میدهد و موجب ضعف بنیه مالی و انسانی و اطلاعاتی میشود. تنها راه مطمئن، نمایش انسجام ملی و درک حساسیت و ظرافت افکار عمومی، و اقناع و انضباط و اطمینان بخشیدن به آن است.
به امید انتخاباتی پرشور که بی خدشه و فارغ از دخالت الیگارشی و جریانهای ذینفع، بازتاب نظر و اراده ملت باشد و دست دشمنان خارجی و دوست نمایان داخلی را کوتاه کند.
منبع: اطلاعات