به گزارش سایت خبری پرسون، این بیماری پیشرونده است و عموماً در جمعیت های مسن دیده میشود. همچنین این بیماری به آرامی عملکردهای ذهنی را تحت تاثیر قرار میدهد و بر حافظه و مهارتهای شناختی تأثیر میگذارد.
دو پروتئین «بتا آمیلوئید» و «تاو» برای مغز سمی میشوند و در نتیجه، این به هم ریختگی نورونها و پلاکهای ساخته شده است که بر عملکرد طبیعی تأثیر میگذارد.
در یک مغز سالم، میلیونها نورون با هم کار میکنند تا فکر و عمل با هم ارتباط برقرار کنند. بتا آمیلوئید و تاو به سایر قسمت های مغز گسترش مییابد. نورونها می میرند و مغز کوچک میشود.
معمولاً یکی از اولین مناطق آسیب دیده «هیپوکامپ» است که مسئول تشکیل خاطرات است. این شکلگیریِ خاطرات با درک معنایی مرتبط است و به افراد اجازه میدهد جملات را تمام کنند و کلمات را به چیزها مرتبط کنند.
با این حال، هنگامی که مغز تحلیل میرود، تواناییهای پردازش تکلم مختل میشود.
این بیماری علائم زیادی ایجاد میکند که اختلال در گفتار یکی از آنهاست. چالشهای گفتاری مرتبط با آلزایمر جدی هستند و اگر یک برنامه درمانی تخصصی دنبال نشود، میتوانند بدتر شوند و بر کیفیت کلی زندگی مبتلایان تأثیر بگذارند.
در مراحل اولیه آلزایمر، افراد در به خاطر آوردن کلمات یا یافتن واژگان مناسب برای به اشتراک گذاشتن آنچه میخواهند بگویند، مشکل دارند.
در این مرحله، غالباً تسلط کلامی از دست میرود. مبتلایان ممکن است لکنت زبان داشته باشند، متوقف شوند یا به سختی جملات را به پایان برسانند.
از پرکنندههای کلامی مانند «اوم» استفاده میکنند و گفتار کندتر میشود. مشکلات درک زبان رسمی نوشتاری و گفتاری نیز رخ میدهد.
در این مرحله علائم خفیف هستند. افراد جملاتی را میسازند و افکار خود را بیان میکنند اما نه با سرعت عادی که قبلا انجام میدادند.
به گزارش «گریت اسپیچ»، در مراحل متوسط تا شدید، علائم بسیار قابل توجه است. ممکن است فرد برای تشکیل جملات ساده یا درک مکالمات دچار مشکل شود.
لکنت زبان، تکرار و استفاده از کلمات یا عبارات نادرست رایج است.
این حالت، شرایط سختی را برای قربانیان این بیماری و خانوادههایشان ایجاد میکند.
در مراحل پایانی بیماری آلزایمر، فرد ممکن است توانایی ایجاد افکار و گفتار منسجم را از دست بدهد. افراد اغلب عباراتی را که از دیگران میشنوند، تکرار میکنند.
هنگامی که صحبت میکنند، اغلب نامنسجم یا غیرمنطقی است. افراد آواز میخوانند، غرغر میکنند یا کلماتی را میگویند که ربطی به موقعیت و گفتگو ندارند.
بیماری آلزایمر را میتوان به دو زیر گروه خانوادگی و پراکنده تقسیم کرد. تنها پنج درصد از موارد ابتلا به آلزایمر خانوادگی و ارثی و ۹۵ درصد از ابتلاها پراکنده هستند که به دلیل عوامل خطرزای محیطی، سبک زندگی و ژنتیکی است. در نتیجه موثرترین تاکتیک برای مقابله با آلزایمر، پیشگیری و داشتن یک سبک زندگی سالم است.
برای افرادی که به هر دلیلی چه ژنتیکی و چه سبک زندگی ناسالم، گرفتار این اختلال عصبی پیشرونده میشوند یک نکته قابل تامل و حیاتی در روند مدیریت بیماری وجود دارد و آن، نقش بسیار مهم افرادی است که از این بیماران مراقبت میکنند. باید توجه داشت که خانوادهها و بستگان مبتلایان به زوال عقل و آلزایمر نیز با پیشرفت مرحله به مرحلهی این بیماری، تحت تاثیر قرار میگیرند. افرادی که با این بیماران در تماس هستند، علاوه بر رنج اینکه عزیزانشان هر روزه بخشی از تواناییهای خود را از دست میدهند و نیاز به مراقبت دارند، میبایست به این بیماران کمک کنند تا حد امکان کارکرد و تواناییهای خودشان را حفظ کنند.
هزینههای بالای چکاپهای پزشکی و داروهای این بیماری که باید برای مبتلایان به آلزایمر تهیه کرد نیز از دیگر مشکلاتی است که خانوادههای این بیماران دارند.
همچنین از آنجایی که ممکن است مراقبت کنندگان به دلیل اینکه این بیماری، تواناییها و ابعاد مختلف بیمار از جمله قدرت تصمیم گیری، قدرت تکلم، تواناییهای شناختی و ... را تحت تاثیر قرار میدهد، دچار کلافگی و خستگی شده و برای تعامل با بیمار دچار مشکل شوند، به همین دلیل توصیه میشود که مراقبت کنندگان از مبتلایان به آلزایمر و زوال عقل هم از همان ابتدای تشخیص این بیماری در بیمارشان تا مراحل بسیار پیشرفته آن، نسبت به سلامت روان خود نیز مراقبتهای لازم را انجام دهند، زیرا وضعیت روانی و حالات مراقبت کنندگان میتواند بر وضعیت و حالات این بیماران تاثیر بگذارد.
منبع: مهر