به گزارش سایت خبری پرسون، مجید ابهری در یادداشتی نوشت: آشفتگیهای فکری در جامعه بستر ظهور و رشد بخشی از تنشهای عصبی برای افراد جامعه میباشد. بسیاری از ما بدون آنکه ریشه بسیاری از وادادگیها وسرگشتگیهای عصبی خود و دیگران را بدانیم دچار اضطراب و دلهرههای مجهول میگردیم. ترس از آینده و نگرانی نسبت به نامشخص بودن اوضاع اقتصادی و سیاسی بدون هیچ دلیل موجه، مبدا صدور بخش قابل توجهی از دل مشغولیها و دغدغهها است.
از نگاه رفتارشناسی اجتماعی برجستهسازی و تکرار بعضی از وقایع و حوادث آزاردهنده یکی از اصلیترین عوامل ایجاد و تقویت ترس از آینده میباشد. درهمین چند روز گذشته قتل فجیع آقای مهرجویی و تنشهای کلامی و رفتاری پیرامون آن دو عارضه را آشکار نمود:
ضعف اعتماد اجتماعی مخصوصا نسبت به رسانههای داخلی از یکطرف و بهرهگیری درصد قابل توجهی از جامعه از رسانههای معاند و بیگانه از طرف دیگر موجب گسترش اخبار گسترده و ضد و نقیض گردید. همین جا باید عرض کنم کمتر کشوری در جهان وجود دارد که همانند وطن ما مورد هجمههای خبری دوست و دشمن باشد. ۴۰۰شبکه ماهوارهای فارسی زبان به طور شبانه روزی افکار عمومی جامعه مارا زیر بمباران خبری و تخریب افکار قرار داده و گاهی با ساخت خبرهای کذب و بیاساس و وارونهسازی اخبار به ماموریت خویش مشغول میباشند.
در مقابل آنها رسانههای داخلی حتی بعضی که از بودجه و حمایت مالی دولت بهره میگیرند یا دچار سستی در انعکاس اخبار هستند و یا آنقدر با کندی و سستی اخبار و حواشی آنها را منعکس میکنند که دیگر خبر بیات شده به خبر دست چندم تبدیل گشته است؛ همین روند مردم را دچار بیمیلی و کم رغبتی در قبال انواع اخبار مینماید. در مرگ آرمیتا دختر نوجوانی که در مترو جان خود را از دست داد موضوع تبدیل به محرک جامعه به طرف غم و اندوه گردید.
در بعضی از رسانههای مکتوب و بخشی از رسانه ملی ظاهرا افرادی نفوذ کرده و حضور دارند که دیگر نیازی به حضور و فعالیت دشمنان نمیباشد. چهل سال گذشت و هنوز مراکز خبری مخصوصا در صدا و سیما نتوانستند انسجام موضوعی و چینش خبری را با اصول و مبانی باورهای سیاسی و عقیدتی را پیدا کنند. تازه مدیر محترم این رسانه نظریه جذب اتوبوسی در این رسانه را مطرح کرده و با بیان راهکار پاکسازی بعضی از کارکنان شاغلین و خانوادههای آنها، آنها را دچار تنش عصبی و وحشت اقتصادی نموده است.
طبعا همه ما میتوانیم عوارض اینگونه تهدیدات و آثار آن را بر تفکر و عملکرد کارکنان و خانوادههای آنها ارزیابی نماییم. حکایت گرانیهای لجام گسیخته و ساعتی دیگر تبدیل به شوخی و موضوعی سرد و بینمک شده. محکوم نمودن این و آن حواله دادن ناکامیها وشکستها به تحریم و حتی برجام به شکلی درآمده که هیچ باور کودکانهای پذیرای آن نیست. و در این میان جای نخبگان دلسوز هر روز بیشتر خالی میگردد.
منبع: آفتاب یزد