شکاف ایرانی - افغانی در حال گسترش است

نگاه امنیتی دولتمردان به حوزه‌ مهاجرت و بی برنامگی سیاستگذاران در ادغام و جذب و استفاده بهینه از نسل‌های مختلف مهاجرین که در ایران متولد شده و چندین دهه در ایران سکونت داشته اند، منجر به شکاف ایرانی- افغانی در جامعه شده است.
تصویر شکاف ایرانی - افغانی در حال گسترش است

به گزارش سایت خبری پرسون، جمیله کدیور در یادداشتی نوشت: در حالی‌که دهه هاست ایران به رغم مشکلات فراوان اقتصادی، میزبان طیف گسترده ای از مهاجرین، به ویژه از افغانستان است و در حد وسع و توان خود از هیچ اقدامی برای کاستن از رنج مهاجران کوتاهی نداشته است و ایرانیان و مهاجران در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی داشته اند، مدتی است جریان مهاجرهراسی و به‌ طور خاص افغان ستیزی در برخی رسانه ها و شبکه های اجتماعی و توسط طیف های مختلفی از چهره های سیاسی شدت گرفته است.

به نظر می آید این موج افغان ستیزی بیشتر رنگ و شمایل یک پروژه جدید را دارد؛ منتها برخی رسانه های رسمی یا اشخاص شناخته شده با صبغه های مختلف سیاسی در این دام افتاده اند.

پخش شایعات یا اخباری همچون: ورود روزانه 10 هزار مهاجر از افغانستان به ایران؛ مشخص شدن جای خواب در عرض ۲۴ ساعت و شغل بعد از ۴۸ ساعت برای مهاجران تازه وارد؛ حضور ۸، ۱۰ تا ۱۵ میلیونی مهاجران افغانستانی در ایران؛ مصرف امکانات عمومی ایرانی‌ها اعم از آب، برق، گاز، حمل و نقل عمومی، مدارس و مراکز درمانی توسط آنها؛ پرداخت بیش از ۸ میلیارد دلار یارانه انرژی، کالاهای اساسی و دارو و ... به اتباع أفغانستان؛ اعطای روزانه ۳ هزار میلیارد تومان هزینه یارانه به اتباع؛ برهم خوردن ترکیب جمعیتی کشور توسط مهاجران؛ اکثریت افغان‌های ساکن و ورودی با افغان‌های پشتون زبان است؛ افزایش بیکاری به دلیل دزدیدن مشاغل از ایرانیان؛ اعلام خطر نسبت به بالا بودن نرخ زاد و ولد افغانها؛ ۵۰ تا ۷۵ درصد زایمان‌های تهران و شهرستان های اطراف تهران توسط زنان افغانستانی؛ دوشیفته شدن ۸۰ درصد مدارس کشور به خاطر حضور اتباع افغانستانی؛ بالا رفتن قیمت مسکن و اجاره منزل به دلیل مهاجران افغانستانی؛ خرید روزانه ۱۵ تا ۲۰ نان؛ جنوب تهران در محاصره افغانستانی‌ها؛ افغانها عامل افزایش جرم و جنایت و ایجاد ناامنی در جامعه ایرانی؛ تلاش دولت برای دادن شناسنامه‌به مهاجران برای بهره‌برداری‌های سیاسی، و دهها مورد مشابه نفرت افکنانه دیگر که بر صحت آنها خدشه وارد است.

سوگمندانه اکثر این مطالب نه فقط توسط عوام که توسط به اصطلاح خواص! مطرح و در شبکه های مختلف توسط کاربران جعلی و واقعی پخش می شود.

علاوه بر طرح مباحث فوق که برای تحریک طرف ایرانی، اکثر مشکلات کشور اعم از فقر و بیکاری و بزهکاری و گرانی و… به مهاجران افغانستانی نسبت داده می شود، مهاجرین افغانستانی نیز بعضا از نگاه بالا به پایین؛ عدم تثبیت وضعیت اقامتی به رغم چندین دهه سکونت در ایران و به تبع آن عدم بهره مندی از امکانات موجود؛ استثمار نیروی کار افغانستانی در ایران؛ رفتار تحقیرآمیز با مهاجرین؛ عدم امکان اجاره منزل؛ مشکلات تحصیل و کار؛ محدودیت های متعدد بانکی؛ عدم امکان اخذ گواهینامه رانندگی؛ عدم حق مالکیت؛ جدیدا عدم فروش أقلام مورد نیاز توسط برخی مغازه دارها به افغانها؛ بستن مغازه هایشان؛ ممنوعیت کار در فروشگاههای مواد غذایی و گلخانه و اصناف و منع استفاده از آنها به‌عنوان فروشنده؛ اشتغال صرف در کارهای شاق و سنگین و ... شکایت دارند.

شدت گرفتن نشر مطالب منفی، تیترهای زرد جنجالی، آمارسازی های دروغ و بی مبنا، بزرگنمایی ها و مطالب خلاف واقع از یک سو و همگن و یک دست دانستن همه مهاجران و بی‌توجهی به تنوع و تخصص آنها و به تصویر کشیدن کلیت مهاجران افغانستانی به‌عنوان جمعیتی بی سواد و غیرمتخصص و سربار از سوی برخی رسانه ها و چهره ها و بازانتشار آنها توسط شبکه های اجتماعی و نگاه امنیتی دولتمردان به حوزه‌مهاجرت و بی برنامگی سیاستگذاران در ادغام و جذب و استفاده بهینه از نسل های مختلف مهاجرین که در ایران متولد شده و چندین دهه در ایران سکونت داشته اند، منجر به شکاف ایرانی- افغانی در جامعه شده است.

دامن زدن به نگرش منفی نسبت به مهاجران در جامعه میزبان که در موج جدید مهاجرتی دو سال گذشته و ورود مهاجران تازه به عینه مشهود است، موجب تعمیم این نفرت پراکنی و هراس افکنی ها نسبت به کلیت جامعه مهاجران افغانستانی و تلقی آنها به‌ عنوان معضلی امنیتی-اجتماعی و طرح مباحث بی پایه ای چون «ظهور اشرف افغان در آینده‌ای نه چندان دور» شده است.

مهاجران افغانستانی بزرگترین گروه مهاجران مقیم ایران را تشکیل می دهند. در پی روی کار آمدن دوباره طالبان در اوت ۲۰۲۱ (مرداد ۱۴۰۰)، با موج جدیدی از ورود مهاجران به‌ویژه مهاجران غیرقانونی مواجه شدیم که به مباحث پیرامون مهاجران افغانستانی ساکن در ایران دامن زد.

موج اول ورود مهاجرین به ایران با اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیرشوروی در سال ۱۳۵۸ شروع شد و به مدت یک دهه تا خروج نیروهای شوروی از افغانستان ادامه یافت.

موج بعدی مهاجرت بر اثر پیامدهای جنگ داخلی بین مجاهدان أفغان (۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵) شکل گرفت.

موج سوم همزمان با قدرت گرفتن طالبان و تاسیس امارت اسلامی اول در نیمه دوم 70خورشیدی بود و موج چهارم با روی کار آمدن دوباره طالبان و تاسیس دومین امارت اسلامی در افغانستان در مرداد ۱۴۰۰ آغاز شد که با گذشت زمان میزان و شدت مهاجرت به‌تدریج کاهش یافت.

نظر به دوره های زمانی یاد شده، دامنه مهاجران متنوع و متعلق به گروه‌های مختلف قومی، زبانی، مذهبی، طبقاتی و شغلی بوده اند. هر چند مهاجران هزاره و شیعه و فارس زبان در راس مهاجرین قرار داشتند.

سازمان آمار ایران در گزارش سال ۱۳۹۵ تعداد مهاجرین قانونی افغانستانی در ایران را ۱۵۸۳۹۷۹ نفر اعلام کرد. عدم به روز رسانی و انتشار گزارش جدید سازمان آمار از آن زمان تا کنون در زمینه های مختلف از نرخ رشد جمعیت و ازدواج و موالید و سواد و مهارت و بیکاری و نرخ مهاجرت و مهاجران و شاخص های مختلف، موجب اعلام رقم های متفاوت تعداد مهاجرین از سوی نهادها و رسانه ها و افراد مختلف و آمارهای غلط در رابطه با موضوعات مرتبط با آنها شده است که به گوشه هایی از آنها در ابتدای این مطلب اشاره شد.

بر اساس آخرین اطلاعیه آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد در ایران مورخ ۲۳ ژوییه ۲۰۲۳ (۴ مرداد ۱۴۰۲) ایران میزبان حدود ۴.۵ میلیون افغانستانی با وضعیت اقامت متفاوت است. در جدیدترین اظهارنظرمقامات داخلی هم، وزیر کشور اعلام کرد:«آنچه که ما می توانیم به صورت غیررسمی از اتباع افغانستانی حاضر در ایران اعلام کنیم، حدود پنج میلیون نفر و به طور رسمی کمتر است.» به عبارتی حتی وزیر کشور هم اطلاعات دقیق رسمی از تعداد مهاجرین را اعلام نمی کند.

تردیدی نیست که برنامه ریزی مناسب و جذب منابع مالی بین المللی برای مهاجران، مستلزم اطلاعات دقیق و به روز شده است. به دلیل فقدان اطلاعات و داده های به روز شده، نمی توان انتظار استراتژی کارآمد برای جامعه هدف داشت.

همین موضوع بدیهی موجب طرح مطالبی می شود که در بسیاری از مواقع به جای فرصت دانستن حضور مهاجران و استفاده بهینه از حضورشان، آنها به عنوان تهدید و معضل تلقی شوند. ضمن اینکه مشخص نبودن تعداد دقیق مهاجرین و توزیع جغرافیایی آنها، چالش‌هایی را هم برای دولت ایجاد ‌می کند، هم برای مهاجرین و هم جامعه میزبان و امکان همزیستی مسالمت آمیز مهاجرین با جامعه میزبان را به خطر می اندازد.

سوای مباحث پیش گفته، همچنان این پرسش و دغدغه جدی وجود دارد که چرا برای کنترل مرزها فکری اساسی نمی شود و به رغم خروج یا اخراج مهاجران غیر قانونی، مجددا بخشی از آنها از طریق شبکه های قاچاق مهاجر وارد کشور می شوند؟ قطعا می‌توان اقدامات مختلفی همچون انسداد مرزها، استفاده از ابزارهای پیشرفته همچون پهپاد و دوربین های مجهز یا ایجاد اردوگاه هایی در ورودی مرزها به منظور کنترل ورود و خروج مهاجران انجام داد.

قریب به اتفاق افغانستانی‌های ساکن کشورمان ایران را چون وطن خود دانسته و در مقاطع مختلف این موضوع را اثبات کرده اند. باتوجه به وجود نگرانی‌هایی بحق درباره احتمال ورود اعضای گروه‌های تندرو و تروریستی در بین مهاجران غیرقانونی جدید، از اتباع و مهاجرین قدیمی تر می‌توان با توجه به شناخت و اطلاعات آنها، به‌ عنوان مانعی موثر در برابر فعالیت‌های احتمالی افرادی که با اهداف خاص وارد کشور می شوند، بهره برد.

این مهاجران قدیمی همچنین می توانند به کاهش شکاف افغان- ایرانی کمک و تازه واردان را متوجه حساسیت های جامعه میزبان کنند و با تعامل و گفتگو با طیف محدودی از افراد مهاجرستیز از نگرانی های آنها بکاهند و صدالبته، با ساماندهی وضعیت مهاجرین و وضع و اصلاح قوانین روزآمد و اقدامات بموقع، می شود جلو پروژه هایی را گرفت که برای ایجاد شکاف ایرانی-افغانستانی کلید خورده است.

منبع: اطلاعات

521725