پلاستیک ها چگونه ما را مسموم می‌کنند؟

ما قبل از آنکه بتوانیم غذا بخوریم، خوردن پلاستیک را شروع می‌کنیم.
تصویر پلاستیک ها چگونه ما را مسموم می‌کنند؟

به گزارش سایت خبری پرسون، چند کتاب جدید که دربارۀ پلاستیک‌ها و اثرات آن بر زندگی ما و محیط زیستمان نوشته شده‌اند، پیام تقریباً واحدی دارند: تسلیم شوید. دنیای ما به اشغال پلاستیک‌ها درآمده است و این‌طور که به نظر می‌رسد، فعلاً راهی برای رهایی از شر آن‌ها نداریم. الیزابت کولبرت، روزنامه‌نگار برجستۀ محیط زیست و برندۀ جایزۀ پولیتزر، در این نوشته با مرور این کتاب‌ها می‌گوید آنچه لازم است، بازبینی‌ای عمیق و جدی در نحوۀ زندگی کردن ماست. بحران آلودگی پلاستیکی شاید هیچ راه‌حلی بدون پرداختن به این مسئله نداشته باشد.

A Poison Like No Other

الیزابت کولبرت، نیویورکر— در سال ۱۸۶۳، زمانی که اغلب مردم ایالات‌متحده دلواپس جنگ داخلی بودند، کارآفرینی به نام مایکل فِیلَن نگران توپ‌های بیلیارد بود. در آن سال‌ها، توپ بیلیارد از عاج ساخته می‌شد، که ترجیحاً از فیل‌های سیلان -سریلانکای امروزی- به دست می‌آمد، چون تصور می‌شد عاج این فیل‌ها برای توپ بیلیارد تراکم مناسبی دارند. فیلن، علاوه بر سالن بیلیاردش و شراکتی که در تجارت ساخت میز بیلیارد داشت، نویسندۀ کتاب‌هایی دربارۀ بیلیارد و قهرمان این رشتۀ ورزشی نیز بود. به‌واسطۀ تلاش‌های او، این ورزش به قدری محبوبیت پیدا کرد که عاج‌های سیلان -و همچنین به‎طور کلی فیل‌ها- داشتند کمیاب می‌شدند. او و شریکش برای هر کس که جایگزینی برای عاج پیدا کند جایزه‌ای ده هزار دلاری تعیین کردند.

چاپچی جوانی از آلبانی به نام جان وزلی هایِت از جایزه باخبر شد و شروع کرد به آزمون و خطا کردن. در سال ۱۸۶۵، او توپی را به ثبت رساند که مغزی آن از جنس چوب بود و پوششی از گَرد عاج و شلاک داشت. بازیکنان بیلیارد به آن علاقه‌ای نشان ندادند. در ادامه، هایت نیتروسلولز را آزمایش کرد، ماده‌ای که از ترکیب خمیر چوب یا پنبه با مخلوط اسید نیتریک و اسید سولفوریک ساخته می‌شود. او دریافت که نوع خاصی از نیتروسلولز، زمانی که با کافور حرارت داده شود، ماده‌ای براق و سخت تولید می‌کند که عملاً می‌تواند به هر شکلی دربیاید. برادر هایت، که شریک تجاری‌اش هم بود، نام این ماده را «سلولوئید» گذاشت. توپ‌های جدید در بین بازیکنان محبوبیت بیشتری داشت، اگرچه همان‌گونه که هایت نیز اذعان کرده بود، این توپ‌ها معایب خاص خود را نیز داشتند. نیتروسلولز، که به آن پنبۀ باروتی هم گفته می‌شود، به‌شدت اشتعال‌پذیر است. اگر دو توپ سلولوئیدی با شدت مناسب به یکدیگر برخورد کنند، می‌توانند منجر به انفجاری کوچک شوند. سالن‌داری در کلرادو به هایت گزارش کرده بود که وقتی این اتفاق افتاد، «ناگهان همۀ کسانی که در سالن بودند اسلحه کشیدند».

مشخص نیست که برادران هایت هرگز جایزه را از فیلن دریافت کردند یا نه، اما خود این اختراع جایزه به حساب می‌آمد. این دو برادر کارشان را از توپ‌های سلولوئیدی به دندان مصنوعی، شانه، دستۀ برس، کلیدهای پیانو و خرت‌وپرت‌های خانه از جنس سلولوئید گسترش دادند. آن‌ها برای این مادۀ جدید نه صرفاً به‌عنوان جایگزین عاج که همچنین به‌عنوان جایگزین لاکِ لاک‌پشت و سنگ مرجان مشتری پیدا کردند. این دو نیز به‌واسطۀ کشتار و برداشت بی‌رویه رو به پایان بودند. در یکی از دفترچه‌های تبلیغاتی هایت‌ها آمده بود که سلولوئید «آرامش را به زیست‌گاه طبیعی فیل‌ها، لاک‌پشت‌ها و پولیپ‌های مرجانی برماختراع هایت، که اغلب از آن به‌عنوان اولین پلاستیک تولیدشده به‌شکل تجاری یاد می‌شود، چند دهۀ بعد باکلیت آمد. بعد از آن پلی وینیل کلراید، و سپس به ترتیب پلی اتیلن، پلی اتیلن سبک، پلی استر، پلی پروپیلن، استایروفوم، پلکسی گلاس، مایلار، تفلون، پلی اتیلن ترفتالات (که به پِت مشهور است) آمدند؛ این فهرست می‌تواند همین‌طور ادامه پیدا کند. تولید سالانۀ پلاستیک در جهان اکنون به بیش از ۳۶۰ میلیون تُن می‌رسد. زمانی با مشکل کمیابی روبه‌رو بودیم، حال مشکلْ فراوانی است.

پسماند پلاستیک امروزه تقریباً در همه‌جا دیده می‌شود، در قالب بطری‌های آب خالی، کیسه‌های خرید مستعمل و بسته‌های پاره‌پورۀ چیپس و پفک. حتی کف درازگودال ماریانا در عمق یازده هزار متری دریا پلاستیک یافت شده است. پلاستیک سواحل سوالبار و کرانه‌های جزایر کوکوس (کیلینگ) که بیشتر آن غیرقابل سکونت است را آلوده کرده است. تصور می‌شود که در زباله‌دان بزرگ اقیانوس آرام -توده‌ای از آت‌و‌آشغال شناور روی آب مابین کالیفرنیا و هاوایی که مساحت آن به ششصد هزار مایل مربع می‌رسد- ۱.۸ تریلیون تکه پلاستیک باشد. در میان خیل موجوداتی که از این‌همه زباله آسیب می‌بینند، مرجان‌ها، لاک‌پشت‌ها و فیل‌ها هم هستند -به‌ویژه فیل‌های سریلانکا. در سال‌های اخیر، بیست فیل، بعد از اینکه در گورستان زباله‌ای نزدیک روستای پالاکادو پلاستیک بلعیده بودند، جان خود را از دست دادند.

Wasteland

چقدر باید نگران چیزی باشیم که به آن «بحران آلودگی پلاستیکی» می‌گویند؟ و چه کاری از دستمان برمی‌آید؟ این پرسش‌ها موضوع اصلی چندین کتاب تازه‌منتشرشده است؛ این کتاب‌ها دربارۀ چیزی حرف می‌زنند که نویسنده‌ای به نام مت سایمون به آن «دام پلاستیک» در کتاب سمی غیر از تمام سم‌ها: ریزپلاستیک‌ها چگونه سیارۀ ما و بدنمان را آلوده می‌کنند این‌طور نوشته است: «بدون پلاستیک ما نه پزشکی مدرن می‌داشتیم، نه ابزارآلات، و نه عایق‌بندی سیم برق برای جلوگیری از آتش‌سوزی خانه‌هایمان. اما با پلاستیک ما جای‌جای زمین را آلوده کرده‌ایم».

سایمون، روزنامه‌نگار علمی در مجلۀ وایرد، به‌طور خاص نگران قابلیت پلاستیک برای تجزیه به ریزپلاستیک‌هاست – ریزپلاستیک‌ها معمولاً به ذراتی گفته می‌شود با قطر کمتر از پنج میلی‌متر. این فرایند همواره به اشکال گوناگون صورت می‌پذیرد. در اقیانوس، آب کیسه‌های پلاستیکی را با خود می‌برد، سپس بعد از اینکه توسط باد از این طرف به آن طرف انداخته شده و در معرض تابش پرتوی فرابنفش قرار گرفتند تجزیه می‌شوند. تایرهای امروزی از انواع و اقسام پلاستیک‌ها تشکیل شده‌اند و هم‌زمان با چرخیدن، ساییده شده و غباری از ذرات را در هوا به گردش درمی‌آورند. از لباس‌هایی که از پلاستیک ساخته شده‌اند، که بیشتر محصولات را در بر می‌گیرند، همواره الیاف روی زمین ریخته می‌شود، خیلی شبیه به ریختن موی سگ‌ها. در پژوهشی که چند سال پیش در نشریۀ نیچر فود منتشر شده بود، مشخص شد که آماده‌کردن شیرخشک نوزادان در بطری‌ پلاستیکی راه خوبی برای تجزیۀ بطری است؛ درنتیجه، آنچه که بچه‌ها در آخر می‌نوشند تقریباً نوعی سوپ پلاستیک است. درواقع، اکنون روشن است که کودکان حتی قبل از آنکه بتوانند غذا بخورند، در حال تغذیه از ریزپلاستیک‌ها هستند. در سال ۲۰۲۱، محققانی از ایتالیا اعلام کردند که در جنین انسان ریزپلاستیک یافته‌اند. چند ماه بعد، محققانی از آلمان و اتریش اعلام کردند که در مکونیوم -اصطلاحی تخصصی به معنای اولین مدفوع نوزاد- ریزپلاستیک مشاهده کرده‌اند.

خطرات بلعیدن تکه‌های بزرگ پلاستیک واضح و مشخص است؛ این خطرات شامل خفگی و سوراخ‌شدن مجرای روده می‌شوند. حیواناتی که شکم خود را با پلاستیک پر می‌کنند درنهایت از گرسنگی می‌میرند. خطرات ریزپلاستیک‌ها نامحسوس‌ترند، اما سایمون استدلال می‌کند که خطرشان کمتر نیست. پلاستیک‌ها از فرآورده‌های جانبی پالایش نفت و گاز ساخته می‎‌شوند؛ بسیاری از مواد شیمیایی تشکیل‌دهندۀ آن‌ها مانند بنزن و وینیل کلراید سرطان‌زا هستند. در کنار مواد تشکیل‌دهندۀ اصلی آن‌ها، افزودنی‌های دیگری هم وجود دارند. بسیاری از این افزودنی‌ها -برای مثال مواد پلی فلوئوروکسیل –که به پلاستیک خاصیت ضدآب می‌دهند- نیز مشکوک هستند به اینکه سرطان‌زا باشند. بسیاری از آن‌ها نیز هرگز به‌درستی آزمایش نشده‌اند.

وقتی پلاستیک خرد می‌شود، مواد شیمیایی به‌کاررفته در ساختش می‌توانند منتشر شوند. این مواد بعدتر می‌توانند با یکدیگر درآمیخته شوند تا ترکیبات جدیدی بسازند، که ممکن است خطر کمتری نسبت به مادۀ اولیه داشته باشد -شاید هم خطری بیشتر. چند سال پیش، گروهی از دانشمندان آمریکایی کیسه‌های خرید یک‌بارمصرف را برای چندین روز در معرض نور خورشید شبیه‌سازی‌شده قرار دادند، برای اینکه شرایطی را بازسازی کنند که این کیسه‌ها هنگام رهاشدن در طبیعت با آن مواجه می‌شوند. این دانشمندان متوجه شدند که یک کیسه از فروشگاه‌های سی‌وی‌اس بیش از سیزده هزار ترکیب از خود آزاد می‌سازد، و یک کیسه از والمارت بیش از پانزده هزار ترکیب. این گروه نوشته بودند «این مسئله دارد روز‌به‌روز روشن‌تر می‌شود که پلاستیک‌ها در محیط‌زیست ساکن و بدون تغییر نمی‌مانند». استیو اَلن، محققی در مؤسسۀ اقیانوس‌شناسی پیشرو کانادا که متخصص در زمینۀ ریزپلاستیک‌هاست، به سایمون گفته است «اگر ضریب هوشی تو بالاتر از میمون‌ها باشد، باید متوجه شوی که پلاستیک مادۀ خوبی برای محیط‌زیست نیست».

درعین‌حال، ریزپلاستیک‌ها صرفاً مواد شیمیایی مضر را آزاد نمی‌سازند، بلکه آن‌ها را جذب هم می‌کنند. «مواد تجزیه‌ناپذیر، زیست‌انباشتی و سمی»یا به‌اختصار پی‌بی‌تی‌ها ملغمه‌ای از ترکیب‌های خطرناک هستند که شامل ددت و مواد پلی کلربی فینیل می‌شوند. همچون ریزپلاستیک‌ها که در ادبیات علمی به آن‌ها ام‌پی گفته می‌شود، پی‌بی‌تی‌ها نیز این روزها همه‌جا حضور دارند. وقتی پی‌بی‌تی‌ها در کنار ام‌پی‌ها قرار می‌گیرند، معمولاً به یکدیگر می‌چسبند. آژانس حفاظت از محیط‌زیست در‌این‌باره گفته است «درواقع، پلاستیک‌ها مثل آهنربا پی‌بی‌تی‌ها را جذب می‌کنند». بنابراین، خوردن ریزپلاستیک‌ها راه خوبی برای بلعیدن سموم قدیمی است.

حال نوبت به تهدیدی می‌رسد که در خود ذرات وجود دارد. ریزپلاستیک‌ها -ظاهراً و به‌طور خاص ریزالیاف- می‌توانند از راه تنفس به عمق ریه‌ها نفوذ کنند. مدت‌هاست این مسئله روشن شده که بسیاری از افراد شاغل در صنعت الیاف مصنوعی دچار بیماری‌های ریوی‌اند. آیا ما هم آنقدر ریزالیاف تنفس می‌کنیم که عملاً به کارگران صنعت الیاف مصنوعی تبدیل شویم؟ هیچ‌کس به‌طور قطعی نمی‌تواند پاسخ دهد، اما همان‌گونه که فِی کوچیرو، محققی در دانشگاه پورتسموث انگلستان، به سایمون گزارش می‌دهد، «ما به‌شدت نیاز داریم تا پاسخ آن را پیدا کنیم».

هر چیزی که دیشب برای شام خورده‌اید، یقیناً پلاستیکی برای دورانداختن به جا گذاشته است. قبل از آنکه تیوب خالی خامۀ ترش یا بطری تقریباً خالی سس کچاپ خود را دور بیندازید، احتمالاً روی آن به دنبال یک شماره گشته‌اید، و اگر آن را داخل مثلثی کوچک پیدا کرده باشید، آن را شسته و برای بازیافت کنار گذاشته‌اید. احتمالاً فکر می‌کنید که با این کار نقش خود را برای جلوگیری از موج جهانی آلودگی پلاستیکی ایفا کرده‌اید.

روزنامه‌نگار بریتانیایی، الیور فرانکلین-والیس، قبلاً چنین اعتقادی داشت. او شبیه آیینی مذهبی پلاستیک‌های خود را با آب می‌شست، سپس آن‌ها را در یکی از پنج سطل زباله‌ای می‌انداخت که با رنگ از هم متمایز می‌شدند و او و همسرش آن‌ها را در خانه‌شان در رویستون در شمال لندن نگه می‌داشتند. سپس فرانکلین تصمیم گرفت تا بفهمد در حقیقت چه بر سر زباله‌های او می‌آید، تصمیمی که به سرخوردگی ختم شد.

او در کتاب خود زمین بی‌حاصل: دنیای پنهان زباله و جست‌وجوی فوری برای آینده‌ای پاک‌تر نوشته است «اگر محصولی بازیافتی یا قابل بازیافت باشد، خریدنش حس بهتری به ما می‌دهد. اما همۀ آن اعداد کوچک داخل مثلث بیشتر برای فریب مصرف‌کنندگان است».

فرانکلین-والیس زمانی علاقه‌مند به سرنوشت پسماندهای خود شد که شیوۀ قدیمی مدیریت پسماند در بریتانیا در حال فروپاشی بود. تا سال ۲۰۱۷، اروپا و ایالات‌متحده بیشتر ضایعات پلاستیک و نیز کاغذ خود را به چین می‌فرستادند. سپس پکن سیاستی جدید به نام شمشیر ملی اتخاذ کرد و واردات یانگ لاجی یا «زبالۀ خارجی» را ممنوع کرد. این حرکتْ حمل‌کنندگان زباله از کالیفرنیا تا کاتالونیا را، با میلیون‌ها مخزن کپک‌زده‌‌ درمانده کرد که نمی‌توانستند از شر آن خلاص شوند. تیتر مجلۀ تایمز در ژانویه ۲۰۱۸ این بود: «به‌خاطر امتناع چین از دریافت زباله‌های بازیافتی غرب، پلاستیک‌ها روی هم تلنبار می‌شوند». سایمون الین، مدیرعامل انجمن بازیافت بریتانیا، به روزنامه‌ها گفت «روزگار سختی است».

باوجوداین، زباله راهی برای خود پیدا کرد. کمی بعد از اینکه چین واردات زبالۀ خارجی را متوقف کرد، کارآفرینان حوزۀ بازیافت در کشورهای دیگر -مالزی، اندونزی، ویتنام و سریلانکا- شروع به پذیرفتن زباله‌ها کردند. کسب‌و‌کارهای کوچک بازیافت پلاستیک در جاهایی که اگر قانون هم وجود داشته باشد آن‌چنان سخت‌گیرانه‌ نیستند، به‌سرعت رشد کردند. فرانکلین-والیس از کارخانه‌ای ساده و این‌چنینی در دهلی نو بازدید کرد؛ صاحب کارخانه به شرطی که از چگونگی انجام این کار و موقعیت مکانی آن اطلاعاتی به بیرون درز پیدا نکند به او اجازۀ ورود داد. او کارگران را در حالی دید که در یک اتاق به‌شدت گرم مشغول ریختن زباله داخل یک خردکن بودند. کارگرانی در اتاقی دیگر که همان‌قدر گرم بود، خرده‌ها را داخل یک دستگاه اکسترودرِ پلاستیک می‌ریختند تا دانه‌های کوچک خاکستری‌رنگی به نام نِردل تولید کنند. سیستم تهویه هم فقط یک پنجرۀ باز بود. فرانکلین-والیس این طور می‌نویسد: «مه غلیظ ناشی از بخار پلاستیک در هوا مرا بهت‌زده کرد».

نردل‌ها، که برای تولید محصولات پلاستیکی اهمیت بالایی دارند، آن‌قدر کوچک هستند که ریزپلاستیک به حساب بیایند. (تخمین زده می‌شود که سالیانه ده تریلیون نردل به اقیانوس‌ها ریخته می‌شود که بیشتر آن از کانتینرها سرریز می‌شود). معمولاً نردل‌ها را از پلیمرهای «ویرجین» می‌سازند، اما آن‌طور که کارخانۀ دهلی نو نشان داد، امکان اینکه آن‌ها را از پلاستیک مستعمل ساخت نیز وجود دارد. مشکل این فرایند، و بازیافت پلاستیک به‌طور کلی، این است که پلاستیک با هر بار حرارت‌دیدن تجزیه می‌شود. درنتیجه، حتی در شرایط ایدئال نیز می‌توان از پلاستیک صرفاً به دفعات محدودی استفاده کرد؛ و باید گفت که در کار مدیریت پسماند شرایط ایدئال به‌ندرت پیش می‌آید. فرانکلین-والیس از کارخانه‌ای به‌روز در شمال انگلستان بازید کرد که کارش در زمینۀ پِت بود، ماده‌ای که بیشتر بطری‌های آب و نوشابه از آن ساخته می‌شوند. او دریافت که نیمی از بسته‌های پِت که به کارخانه می‌آمدند امکان بازیافت نداشتند، زیرا به‌خاطر وجود سایر انواع پلاستیک در آن‌ها یا زباله‌های دیگر آلودگی بالایی داشتند. مدیر بازرگانی کارخانه این طور اعتراف می‌کند: «دست‌یافتن به محصول نهایی برای ما معضل است».

فرانکلین-والیس به این باور رسید که بازیافت پلاستیک نوعی حقه‌بازی (احتمالاً خطرناک) است. او این‌طور می‌نویسد که طی سال‌ها «راهش را یاد گرفته‌اند». تحت فشار افکار عمومی، شرکت‌هایی مانند کوکاکولا یا نستله تضمین می‌کنند که بسته‌بندی محصولاتشان بازیافت شود. وقتی فشار برداشته می‌شود، زیر قولشان می‌زنند. درعین‌حال، علیه تصویب هر قانونی که فروش پلاستیک‌های یک‌بارمصرف را محدود کند لابی کرده و جلوی آن را می‌گیرند. فرانکلین-والیس از لری توماس، رئیس سابق انجمن تولیدکنندگان پلاستیک، نقل قول می‌کند؛ او در جایی گفته بود «اگر مردم فکر کنند که بازیافت حقیقتاً انجام می‌شود، دیگر نگران محیط‌زیست نخواهند بود».

درست زمانی که فرانکلین-والیس تصمیم گرفت از سرنوشت زباله‌هایش باخبر شود، ایو اُ. شواب تصمیم گرفت یک سال هیچ زباله‌ای تولید نکند. شواب، که به‌عنوان یک «تذکره‌نویس بدلکار» شناخته شده است، پیش‌تر یک سال را بدون مصرف شکر گذرانده بود و خانواده‌اش را نیز وادار به این کار کرده بود. او وقایع این یک سال را در کتابی با عنوان سال بدون شکر جمع‌آوری کرده است. بعد از یک سال پرهیز از شکر، نوبت به سال بدون به‌هم‌ریختگی رسید. وقتی او به همسرش سالی بدون زباله را پیشنهاد کرد، همسرش گفت تردید دارد که این کار شدنی باشد. دختر کوچکش التماس کرد که صبر کند تا او به دانشگاه برود. به‌هرحال، شواب کار خودش را کرد.

او این تجربه را در سال بدون زباله این‌گونه تعریف می‌کند: «همین که سال جدید آغاز شد، احساس خوبی دربارۀ احتمال موفقیتمان داشتم، احساسی واقعی. مگر این کار چقدر می‌تواند دشوار باشد؟».

منظور شواب از «بدون زباله» دقیقاً بدون زباله نیست. طبق طرح او، پسماندی که قابلیت کمپوست‌شدن یا بازیافت‌شدن داشته باشد مجاز بود؛ بنابراین، خانوادۀ او می‌توانستند قوطی‌های کهنه و شیشه‌های خالی را در کنار باقیماندۀ غذا بیرون بریزند. چیزی که سخت -خیلی خیلی سخت- بود رفع و رجوع کردن پلاستیک بود.

در ابتدا، شواب پسماند پلاستیک را به دو دسته تقسیم کرد، دسته‌ای که آن شماره‌های کوچک را داشتند، و حمل‌کنندگان زباله آن‌ها را به‌عنوان بخشی از برنامۀ بازیافت «تک‌جریان» می‌پذیرفتند؛ درنتیجه، طبق تعریف خودش، زباله به حساب نمی‌آمدند. دستۀ دیگر هیچ شماره‌ای نداشتند و نمی‌بایست در سطل بازیافت انداخته می‌شدند، بنابراین زباله به حساب می‌آمدند. او دریافت حتی اگر چیزی بخرد که ظرفش شماره داشته باشد -برای مثال یک گواکاموله– معمولاً زیر در آن ورقه‌ای نازک و پلاستیکی است که شماره ندارد. بیشتر وقت او صرف این می‌شد که با شست‌وشو این ورقه‌ها و سایر پلاستیک‌های نامشخص را جدا کند و دنبال راهی باشد که با این‌ها چه کند. او از یافتن شرکتی به نام تراسایکل هیجان‌زده شد، شرکتی که قول می‌دهد -در ازای مبلغی پول- «چیزهای غیرقابل‌بازیافت را بازیافت کند». با مبلغ صد‌وسی‌وچهار دلار، او جعبه‌ای خرید که می‌توانست آن را با بسته‌‌هایی از پلاستیک پر کند و برای شرکت بفرستد، و با پرداخت چهل‌و‎دو دلار بیشتر، جعبه‌ای دیگر خرید که می‌توانست آن را با «پسماند لوازم بهداشت دهان و دندان» -مانند تیوب خمیردندان- پر کند. او می‌نویسد «جعبۀ بسته‌بندی پلاستیکی تراسایکل را طوری پر از پلاستیک کرده و فرستادم که دیگر بیش از آن نمی‌شد پرش کرد».

بااین‌حال، درنهایت همچون فرانکلین-والیس، شواب نیز به این باور رسید که تا کنون فریب خورده است. در میانۀ راه آزمایش، او در دوره‌ای آنلاین ثبت‌نام کرد به نام فراتر از آلودگی پلاستیکی، که توسط جودیث اِنک، مدیر منطقه‌ایِ سابق انجمن حفاظت از محیط‌زیست، برگزار می‌شد. شواب آموخت که اغلب فقط ظرف‌هایی با شمارۀ ۱ (پِت) و ۲ (پلی اتیلن سنگین) برای بازیافت ذوب می‌شوند، و برای اینکه نردل‌های حاصل‌شده تبدیل به چیزی قابل استفاده شوند، باید مواد جدید بسیاری به آن‌ها افزود. او می‌نویسد «مهم نیست سرویس مدیریت پسماند به شما چه می‌گوید، شماره‌های ۳، ۴، ۶ و ۷ بازیافت نمی‌شوند. (خود او این جملات را ایتالیک کرده). شمارۀ ۵ هم خیلی خیلی نامعلوم است».

تراسایکل نیز سبب سرخوردگی شد. از آن به‌خاطر نامگذاری اغواکننده شکایت شد و منجر به توافقی بیرون از دادگاه شد. یکی از اعضای یک تیمِ مستندسازی فهمید که تعداد زیادی از بسته‌های پسماند که برای بازیافت به شرکت فرستاده می‌شوند سر از یک کورۀ پخت سیمان در بلغارستان درمی‌آورند تا آنجا سوزانده شوند. (بنا بر گفتۀ مؤسس شرکت، این کار نتیجۀ اشتباهی ناگوار بوده است).

شواب می‌نویسد «خیلی دلم می‌خواست باور کنم که تراسایکل، بابانوئل و خرگوش عید پاک حقیقت دارند، آن‌قدر که شباهت شک‌برانگیز دست‌خط بابانوئل به خط مادرم را نادیده بگیرم». اواخر سال، او نتیجه گرفت که تقریباً تمامی پسماندهای پلاستیکی -شماره‌دار، بدون شماره، یا آن‌ها که داخل جعبه می‌انداخته- طبق تعریف خودش در دسته‌بندی زباله قرار می‌گیرند. همچنین نتیجه گرفت که «در این روزگار» پرهیز از چنین پسماندی تقریباً غیرممکن است.

چند ماه پیش، انجمن حفاظت از محیط‌زیست «پیش‌نویس سیاست ملی جلوگیری از آلودگی پلاستیکی» را تصویب کرد. طبق این گزارش، آمریکایی‌ها نسبت به شهروندان سایر کشورها پسماند پلاستیکی بیشتری تولید می‌کنند -تقریباً ۲۲۵ کیلوگرم برای هر نفر، نزدیک به دو برابر میانگین اروپا و شانزده برابر میانگین هند. انجمن اعلام کرد که «روش معمول» مدیریت این نوع پسماند روشی «ناپایدار» است. در رأس فهرست پیشنهاد‌های انجمن «کاهش تولید و مصرف» پلاستیک‌های یک‌بارمصرف قرار داشت.

تقریباً هر کسی که دربارۀ «بحران آلودگی پلاستیکی» می‌اندیشد به نتیجه‌ای واحد می‌رسد. زمانی که یک بطری پلاستیکی (یا کیسه یا ظرف بیرون‌بر) دور انداخته می‌شود، احتمال بالایی دارد که سر از گورستان زباله، یا ساحلی در دوردست دربیاورد یا در قالب تکه‌هایی کوچک در اقیانوش شناور شود. بهترین راه برای تغییر این احتمالات تولیدنکردن بطری (یا کیسه و یا ظرف) در ابتدای امر است.

سایمون می‌نویسد «تا وقتی که ما مدام پلاستیک‌های یک‌بارمصرف تولید کنیم … مثل آن است که سعی کنیم آب داخل وان حمام را بدون بستن شیر آب تخلیه کنیم؛ ما باید تولید پلاستیک را متوقف کنیم».

شواب می‌گوید «نمی‌توانیم به اقداماتی نصفه‌ونیمه تکیه کنیم؛ می‌بایست سراغ ریشۀ مشکل برویم». او نوشته است که سوپرمارکت محل زندگی‌اش در ورمانت جنوبی، از اواخر سال ۲۰۲۰، دیگر به مشتریان کیسۀ پلاستیکی نمی‌دهد. «آیا می‌دانید چه اتفاقی افتاد؟ هیچ. روزی برای راحتی بیشتر خودمان محیط‌زیست را با کیسه‌های پلاستیکی آلوده می‌‌کردیم و، روز بعد، دیگر این کار را نمی‌کردیم».

اماری واکر-فرانکلین و جنا جمبک، هر دو مهندس محیط‌زیست، در کتاب پلاستیک‌ها که به‌زودی انتشارات دانشگاه ام‌آی‌تی آن را به چاپ می‌رساند گزارش داده‌اند «اکنون می‌دانیم که بدون کاهش تولید نمی‌توان آلودگی پلاستیکی را کاهش داد. اصلاحات ریشه‌ای و ساختاری نیاز است».

البته که حرف‌زدن دربارۀ «بستن شیر آب» و تغییر ساختار به‌مراتب راحت‌تر از عملی‌کردن آن است. اولاً موانعی سیاسی برای چنین کاری وجود دارند. صنعت پلاستیک، عملاً، زیرمجموعۀ صنعت سوخت‌های فسیلی است. برای مثال، اکسان‌موبیل چهارمین شرکت بزرگ نفتی دنیا و همچنین بزرگ‌ترین تولیدکنندۀ پلیمر ویرجین است. این ارتباط یعنی هر تلاشی که برای کاهش مصرف پلاستیک صورت بگیرد منجر به مقاومتی آشکار یا پنهان خواهد شد، نه‌فقط از سوی شرکت‌هایی مانند کوکاکولا و نستله، بلکه از جانب شرکت‌هایی مانند اکسان و شل. در مارس ۲۰۲۲، دیپلمات‌های صدوهفتادوپنج کشور توافق کردند تلاش کنند تا معاهده‌ای جهانی بر «پایان‌دادن به آلودگی پلاستیکی» تنظیم کنند. در نخستین دور مذاکرات که بعدتر همان سال در اروگوئه برگزار شد، گروهی که خود را اتحادیۀ اهداف بلند می‌خواند، و شامل اعضایی از اتحادیۀ اروپا و همچنین غنا و سوئیس می‌شود، اصرار کردند که این معاهده باید دارای اقداماتی الزام‌آور برای همۀ کشورها باشد. این ایده با مخالفت کشورهای بزرگ تولیدکنندۀ نفت از جمله ایالات‌متحده روبه‌رو شد، که به دنبال اقدامی «در سطح ملی» بودند. بنا به گفتۀ گروه محیط‌زیستی صلح سبز، لابی‌کنندگانِ «شرکت‌های بزرگ سوخت‌های فسیلی در این جلسه غالب بودند».

همچنین موانعی عملی نیز بر سر راه هستند. دقیقاً به این دلیل که پلاستیک همه‌جا هست، تصور اینکه چگونه جایگزینی برای تمام انواع پلاستیک یا حتی بیشتر آن‌ها پیدا شود دشوار است. حتی در مواردی که جایگزین‌ها در دسترس هستند، معلوم نیست که لزوماً بهتر از پلاستیک باشند. فرانکلین-والیس به پژوهشی که توسط آژانس محافظت از محیط‌زیست دانمارک انجام شده استناد می‌کند؛ در این پژوهش، انواع کیسه‌های خرید از جهت اثرگذاری بر چرخۀ حیات مورد بررسی قرار گرفته‌اند. در این پژوهش، محققان دریافتند که برای اینکه نسبت به کیسه‌های پلاستیکی تأثیر کمتری بر محیط‌زیست گذاشته شود، کیسۀ کاغذی باید چهل‌وسه بار و در کمال تعجب کیسۀ پارچه‌ای هفت‌هزاروصد بار استفاده شوند. فرانکلین-والیس می‌پرسد «چه تعداد از این کیسه‌ها این‌قدر عمر می‌کنند؟». واکر-فرانکلین و جمبک همچنین نوشته‌اند که جایگزینی پلاستیک با مواد دیگر ممکن است «بده بستان» در پی داشته باشد، که شامل «مصرف انرژی و آب و انتشار گاز کربن» می‌شود. وقتی سوپرمارکت محل زندگی شواب دادن کیسه‌های پلاستیکی را متوقف کرد، شاید یک مشکل را برطرف کرد، اما به قیمت تشدیدکردن مشکلاتی دیگر -مانند جنگل‌زدایی یا استفاده از آفت‌کش‌ها.

سایمون اشاره ‌می‌کند «اگر از دریچۀ حیات بشر به مسئله نگاه کنیم، از زمانی که ما بدون پلاستیک بی هیچ مشکلی زندگی می‌کردیم مدت زیادی نگذشته است». این حرف درست است. همچنین از زمانی که ما بدون کوکاکولا، گواکامولۀ بسته‌بندی‌شده، بطری‌های آب یا هر چیز بیرون‌بری زندگی خود را می‌کردیم، خیلی زمان نمی‌گذرد. به منظور کاهش جدی ضایعات پلاستیک -و البته «پایان‌دادن به آلودگی پلاستیکی»- احتمالاً صرف پیداکردن جایگزین کافی نخواهد بود، بلکه حذف باید در دستور کار قرار بگیرد. اگر بیشتر زندگی معاصر به پلاستیک گره خورده است، و نتیجۀ آن مسموم‌کردن فرزندانمان، خودمان و اکوسیستم بوده، پس دربارۀ این زندگی باید بازنگری شود. پرسش این است که چه چیز برای ما اهمیت دارد، و اینکه آیا ما تمایل داریم این پرسش را از خودمان بپرسیم؟

منبع: ترجمان

510401

سازمان آگهی های پرسون