دولت و انفعال در برابر رشد قیمت ها

مردم به درستی می پرسند برنامه های مشخص دولت برای کاهش قیمت ها وگرانی ها چیست؟ آنان به حق می گویند ما ارزانی نمی خواهیم فقط کاری کنید که هر روز با دیدن قیمت های جدید و بالاتر که هیچ متر و ملاک و معیاری ندارد، غافلگیر نشویم و ثبات قیمتی حاکم شود تا مگر نفسی تازه کنیم.
تصویر دولت و انفعال در برابر رشد قیمت ها

به گزارش سایت خبری پرسون، سیدعلی دوستی موسوی در یادداشتی نوشت: گفتمان و برخورد دولت درمقابل گلایه و آزردگی خاطر شدید مردم از سرعت گرفتن مداوم قطار قیمت ها، بازی های قیمتی از طریق ایجاد کمبود مصنوعی ومقطعی کالاهای مختلف که با هدف زمینه سازی برای رشد بیشتر قیمت ها انجام می شود، هرج و مرج قیمتی دربازار کالاها وخدمات مختلف، انفعال و نوعی مسامحه غیررسمی در برخورد با مقصران و سوء استفاده گران از وضعیت موجود اقتصادی، با وجود مشخص بودنشان، غیبت سوال برانگیز دستگاه های نظارتی درکف بازار ومحورهای متعدد از این دست، واقعا عجیب است.

خیلی صریح باید گفت دولت محترم نه تنها در برابرگرانی روزافزون کالاها و خدمات مختلف دست روی دست گذاشته واقدامی که مردم لمسش کنند و موثر باشد را انجام نمی دهد، بلکه ازطریق هزینه تراشی و مالیات تراشی مداوم، فشار مالی و هزینه ای را بر بخش تولید و بدنه اقتصاد افزایش می دهد که روشن است درنهایت این مردمند که باید هزینه آن را پای صندوق بپردازند.

دولت باید پاسخ دهد آیا این مردمند که همیشه باید سختی بکشند و فشار را تحمل کنند تا دولت خرجش را دربیاورد و کسری بودجه اش یا اثر تحریم ها بر اقتصاد راجبران کند یا این دولت است که وظیفه بدیهی تامین رفاه مردم بر دوشش قرارگرفته است؟ احتمالا جای مردم و دولت عوض نشده است؟

مردم به درستی می پرسند برنامه های مشخص دولت برای کاهش قیمت ها وگرانی ها چیست؟ آنان به حق می گویند ما ارزانی نمی خواهیم فقط کاری کنید که هر روز با دیدن قیمت های جدید و بالاتر که هیچ متر و ملاک و معیاری ندارد، غافلگیر نشویم و ثبات قیمتی حاکم شود تا مگر نفسی تازه کنیم.

افکار عمومی از دولت و مجموعه حاکمیت می پرسد تامین رفاه مردم کجای برنامه ها قراردارد واصلا در عمل و نه حرف اولویتی برای آن موجود هست؟ به نظر، پاسخ این سوال منفی است.

تا کی باید فقر گسترش یافته و سفره مردم کوچک شود و دولت در واکنش، حرف های بی عمل و وعده تحویل داده، سکوت کرده یا منتقدان را نکوهش کند؟ مردم با چه زبانی بگویند: آقا نداریم بخریم و بخوریم و بپوشیم و زندگی کنیم . با چه زبانی بگویند استانداردهای زندگی پایین آمده ، دارو و درمان، بیمارستان، گوشت ومرغ، لوازم یدکی ولاستیک، اجاره خانه، تحصیل و پوشاک و صدها قلم کالا وخدمات دیگر گران شده و درآمد های ناچیز اکثریت مردم توان پرداخت آن را ندارد؟ چگونه بگویند تفریح وخیلی چیزها برایشان آرزو شده است و رو به دست دوم و دست سوم فروشی آورده اند؟

چگونه بگویند مدارس دولتی برای ثبت نام پول می گیرند واگر هم پرداخت نکنند با ایجاد ده ها مانع و بهانه، والدین را مجبور می کنند؟چگونه بگویند چرا سایت های گرانفروش بلیت هواپیما را برای همیشه مسدود نمی کنید؟چرا به بهانه های مختلف از جمله حمایت از تولید، مدام قیمت ها را افزایش می دهید؟ حمایت از تولید خوب است اما حمایت از جیب مردم کجای این معادله است؟ چرا قیمت خودرو با ترفندها وجنگ های زرگری مدام گران می شود ؟چرا با دهها عذر و بهانه جلوی افزایش حقوق کارگران وکارمندان متناسب با تورم را می گیرید؟

چرا یک مدیر باید دهها برابر یک کارگر و کارمند حقوق بگیرد و مگر چه هنری می کند ؟ تکلیف عدالت در پرداخت دستمزدها چه شد ؟ چرا امسال و درکوران رشد شدید تورم، رقم یارانه نقدی افزایش نیافت؟ چرا هرگاه صحبت از افزایش حقوق قشر ضعیف می شود، بلافاصله یاد رشد نقدینگی می افتید وکارشناسان ویژه به خط می شوند؟ چرا بانک ها دیگر تسهیلات خرد به مردم نمی دهند وبرای تهدیدهای بانک مرکزی هم تره خرد نمی کنند؟ چرا سازمان حمایت به سازمان گران سازی تبدیل شده وبه علاوه، بازوی بازرسی اش از کار افتاده است؟

مردم خطاب به دولت می گویند مگر از حرف و وعده و مصاحبه و اعلام برنامه، درآمد و قدرت خرید مایحتاج درمی آید؟ مگر رونمایی روزانه از آمارهای کاهش تورم و پیشرفت و رشد اقتصادی و غیره، موجودی کارت یا پول خرید می شود؟

این حرفها، درددل مردم و مثنوی هفتاد من است که امروز از حد گلایه فراتر رفته و درحال تبدیل شدن به مسئله ای جدی است؛ مسئله ای که دیگر حرف درمانی درمانش نیست وبرعکس، باعث رشد بیشترش می شود.

منبع: اطلاعات

504266

مطالب مرتبط