به گزارش سایت خبری پرسون، سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در یادداشتی نوشت: یکی از حقوق افراد، دسترسی به مسکن مناسب و متناســب با نیازشان اســت. ضمن اینکه جزو نیازهای اولیه هر انسانی اســت.
در قانون اساسی کشــورمان هم به این موضوع اشاره شده و وظیفه دولت هاســت که زمینه را برای تحقــق این امر، فراهم کنند. با این حال، برخی از شرایط در جامعه زمینه ای را فراهم می کند که تحقق این امر میسر نباشد. تجربه ای که در کشــور به واسطه شرایط بد اقتصــادی داریم، زمینــه ای را فراهم کرده که نگرانی برای تأمین هزینه های مســکن، نه خرید بلکه رهن واجاره در جامعه به شــدت بیشتر شده است.
مشکلات اقتصادی، تورم، بیکاری، بالا رفتن هزینه های زندگی و... شرایطی را به وجود آورده که واقعا تأمین مسکن برای گروه های مختلف به ویژه گروه هایی که درآمدشان کمتر است مثل کارگران، خانواده های تحت پوشــش نهادهــای حمایتی ســخت تر و نگرانی برای این گروه ها بیشتر شود. از آنطرف مالکان هم به واسطه افزایش هزینه های خودشان در بخش های دیگر زندگی موجب شده که کمتر کوتاه بیایند و بــرای جبران هزینه های اضافی زندگی خــود بخواهنــد از طریق افزایش اجاره بها و ودیعه مسکن جبران هزینه ها را انجام دهند.
طبیعتا در چنین شرایطی فشار روی افراد بیشتر می شود و در این میان چند اتفاق می افتد. عده ای محیط خود را تغییر می دهند. مثال اگر در محله متوســطی بودند به محــلات پایین تر کوچ می کنند. فشــار خانواده و فرزندان، امکانات کم و ســایر محدودیت ها در چنیــن فضاهایی وجود دارد و از آنطــرف چون توان جبران و بازگشــت به محیط قبلی را ندارند و قــدرت خرید افزایش پیدا نمی کند، گاهــی مواقع خانــواده همراهی کرده و شــرایط را تحمل می کنند اما بعضا ممکن اســت برخی برای تأمین حداقل هــای نیازهای اساســی خود مرتکب جرائمی شــوند تا بتوانند جبران بخشــی از هزینه ها را انجام دهند که برای جامعه تبعات دارد و تبعات افزایش قیمت ها را باید در جامعه بپردازیم.
آنجاهایی که این مشــکلات اجتماعی منجر به زندگی در خانه های اشتراکی یا پشت بام خوابی افراد می شود، تبعات زیادی دارد. پشت بام خواب، خانه و خانواده را تجربه نمی کند. هرچند خانه های اشــتراکی در قدیم هم بوده اما همه از یک خانواده بودند و ســطح انتظارات فرق می کرده ولی الان ســبک زندگی تغییر کرده و با قدیم قابل قیاس نیست. در چنین شرایطی وقتی زندگی اشتراکی است، خیلی از شاخص های یک زندگی سالم تحت الشعاع قرار می گیرد. از روابط زناشویی گرفته تا تاثیراتی که ممکن است بچه ها در چنین خانواده هایی بگیرند تا سوءاســتفاده ها دیگری که ممکن اســت پیش بیاید.
لــذا به نظر می رســد نشــانه هایی که در این حوزه می بینیم نه تنها نشانه های خوبی نیســت بلکه باید نگران آثار منفی آن باشــیم. افراد به منزل برمی گردند تا آرامش داشته باشند اما در چینن فضاهایی هم روی ســلامت روانی و هم روی سلامت اجتماعی و هم روی آینده بچه ها تاثیر می گذارد. متاسفانه چشــم انداز روشــنی هم برای این موضوع وجود ندارد. مالکین تابع دســتورالعمل های دستوری نیستند. وقتی تورم و ارز دچار نوسان است، طبیعتا عرصه های دیگر هم در بازار شــاهد نوسان قیمت خواهد بود.
شــاغلین در تأمین هزینه های زندگی خود مانده اند تا چه رسد به افرادی که فاقد مسکن و شغل هستند و در کنارش از انواع بیماری ها رنج می برند و هزینه های دیگــری در کنار هزینه های معمول زندگی باید تأمین کنند. این درحالی است که ظرفیت های بالقوه وبالفعل زیادی داریم و حق هیچ ایرانی ای چنین زندگی هایی نیســت.
حوزه مددکاری اجتماعی بیشــتر از دیگر حوزه ها این مشکلات را لمس می کند؛ چون عمدتا با این گروه از جامعه ســروکار دارد. لمس فقر برای ما خیلی مشهودتر از دیگرانی است که کمتر در بطن جامعه حضور دارند. به یاد دارم سال ۸۱ یکسری مسئولین را به دروازه غار برده بودیم و بــاور نمی کردند در جوار بــازار چنین زندگی هایی وجــود دارد. الان هم برون رفت از این شــرایط با این ســازوکارها قابل تصور نیســت. امیدآفرینی هم شاخص ها و نشانگانی دارد و وقتی آن نشــانگان را نمی بینیم خود امیدآفرینی هم ایجــاد ناامیدی می کند. لذا به نظر می رسد مشکلات مســکن به حوزه امنیت هم سرایت خواهد کرد. مسائلی که داریم شوخی بردار نیست و مسکن ایمن نیاز اولیه هر فرد است. وقتی در تأمین نیازهای اولیه نه فقط مسکن که در حوزه معیشت و درمان هم همین مشکالت را داریم و در این حوزه ها ناتوان بشویم طبیعتا باید منتظر عوارض و پیامدهای آن نیز باشیم.
منبع: آرمان ملی