به گزارش سایت خبری پرسون، دکتر محمدعلی فیاضبخش در یادداشتی نوشت: فراز و نشیبهای ناخوشی را در شش ماه دوم سال گذشته از سر گذراندیم؛ روزهایی که در دندانقروچه میگذشت و شبهایش به التهاب در کوچه و خیابان. برخی بامها نیز در گوشه و کنار شهر از سر و صدا خالی نبود و…سال به انتها رسید و چارهای نیست در بربستن امید به آرامش، نگاه به استقرار عقل و منطق، و همیاری همگانی و وفاق ملّی در فرونشست ناخوشیها و سربرکشیدن عیش بیطیش و دغدغهی همگانی برای اعتلای ایران و ایرانی.
نگاهی به گذشتهی فرهنگ و تمدن این سرزمین زرخیر و مردساز و زننواز، ما را بر آن میدارد تا تارهای گسستهی وحدت و همدلی را به پود مهربانی و یکدلی دوباره ببافیم و پارگیها را رفو کنیم و پنجهی پرخاش را به نرمهی نوازش بدل سازیم و همسایه به همسایه و شهروند به شهروند، کوی به کوی و شهر به شهر، خانهی پدری را از گسست خصومت به پیوستِ عطوفت بازسازی کنیم و بر این امر مسلّم باور آوریم که نزاع خانگی میان خواهر و برادر، به وساطت و پادرمیانی یا نسخهسازی صلح و اصلاحِ بیگانه به آشتی نمیرسد؛ اگر هزار زشتی دیگر را به بار نیاوَرَد.
از ناخوشیها و پنجهدرپنجه فکندنهای آن شش ماه از دوسوی میدان که یکسره درد بود و اندوه و آه، اگر بگذریم، طنزهای سربرآوردن مارهای مردهای بود که به آفتاب کمرونق آن سوی آبهای کشورمان، خیال جان تازه در کالبد منجمد خویش پختند و با برافراشتن پرچمهای زرد و جعلی و نشانهای مردهی تاریخگذشته، خامدماغی کردند و هوا به هوس برداشتند و پروای پیادهروی و هواخوری در حاشیهی خیابانها بافتند و گاه، خود با خود درافتادند در برافراشتن و فروکشیدن این علَم و آن علَم.
یک ربع سکّهی بدلی در کنار سهچهار مثقال زرِ قلب، دور هم نشستند و منشورنگاری کردند؛ هنوز از درِ محفل بیروننرفته، منشورِ این طرف به آب دهانِ آن طرف شسته شد و مکتوب و مصوّبِ آن طرف، منفور و مغضوبِ این طرف واقع شد و این، سیرکِ چهلوچندسالهی منجیانِ خوشْنشسته در حاشیهی منهتن و خیمهزدگانِ لب ساحل دانوب و عصابهدستانِ دامنههای آلپ است!
خوشِ ماجرا آن است که ما مردمان هر مشکلی در درون داشتهباشیم، قطعا آن را نه به مشکلات مضاعف بیرونی پیوست خواهیم کرد و نه به مشکلآفرینان بیرونی، نیابت درونی خواهیم داد.
آری، همچنان صدسال بهْ از این سالها را هم امید داریم و هم باور.
منبع: اطلاعات