«چشم‌بندی» یادآور نوستالژی‌های تلویزیون

سریال «چشم‌بندی» در حالی چند قسمتی است که روی آنتن شبکه سه سیما آمده است که طنازانش مخاطب را یاد نوستالژی‌های تلویزیون می‌اندازد.
تصویر «چشم‌بندی» یادآور نوستالژی‌های تلویزیون

به گزارش سایت خبری پرسون، سریال «چشم‌بندی» در حالی چند قسمتی است که روی آنتن شبکه سه سیما آمده است که طنازانش مخاطب را یاد نوستالژی‌های تلویزیون می‌اندازد؛ اما نقص در فیلمنامه‌اش کاملاً مشهود است. این سریال تازه‌ترین مجموعه تلویزیونی شبکه سوم سیماست‌ که روایت مخلوط شده چند خانواده و رابطه پر از نفع و منافع آنها با یکدیگر را با رگه‌هایی از طنز و ایضا مصایب و چالش‌های خدمات بیمه‌ای به تصویر می‌کشد.

اولین مکعب تصویری بیننده از «چشم‌بندی» به تابلو کارخانه «کاشانچی پلاست» ختم می‌شود و روابط شرکای آن با یکدیگر. همچین تعریف داستان از جایی برای مخاطب مشخص می‌شود که شاهد پیوند خوردن لا‌به‌لای زندگی چند خانواده با موضوع آتش‌سوزی کارخانه‌ هستیم.

موضوع آتش‌سوزی و بیمه همیشه در تیررس حدس و فرضیه‌های بی‌جان و هویدا بوده،‌کم نبوده اتفاقات شنیع و حیرت‌آور مرتبط با این مقوله. اما شاید بارزترین و شسته‌رفته‌ترین اتفاقی که «چشم‌بندی» خالق آن است، درمتن سناریوی آن خلاصه می‌شود که داستان را وقف موضوعات و چالش‌های بیمه‌ای نکردند و مخاطب با داستان لوزی شکلی مواجه می‌شود که هر کدام کشمکش‌های خانوادگی و شخصی خودشان را دارا هستند و شاهد احمدلو، کارگردان این سریال همچنان به مقوله مرگ، نگاه متفاوت در سینما و تلویزیون دارد، قصه‌هایی که روایت می‌کند، همگی با دارفانی استارت می‌خورند، همگی از افت و خیزهای بعد از مرگ جان می‌گیرند و تبدیل به یک اتفاق تراژیک می‌شوند.

«چشم‌بندی» در قدم اول، بسیار حضوری خوشایند دارد چون طنازانش همه یادآور اتفاقات شیرینی برای مخاطب‌اند، در ترکیب بازیگران «چشم‌بندی» آنچه بیش از همه‌چیز محل توجه است، گردهمایی جمعی از کمدین‌های محبوب و سرآمد آنان زوج حمید لولایی و مرجانه گلچین‌اند که طی سال‌های اخیر امتحان خود را به‌شایستگی پس داده‌اند. سروش جمشیدی بازیگری که بعد از درخشش در «دورهمی»‌ چندان موفق ظاهر نشده بود در نقش کارشناس واحد ارزشیابی خسارت بیمه، چهره کاملا کمیک پیدا کرده؛ کارمند دفتر بیمه در قامت کارآگاه تیزبین و باهوش خودش را معرفی می‌کند ولی در واقع اینگونه نیست و با همه پرونده‌ها به شکل صحنه‌زنی و صحنه‌سازی‌ برخورد می‌کند و رئیس خود را عاصی و بانی خیلی از خنده‌های ریز و درشت شده است. اما از همان لحظات نخست، یک نقدی به این سریال وارد شد که گویی بازیگران را از برخی سریال‌های مشابه، کپی کرده است و خبری از اتفاقات کمدی به‌لحظه و خنده‌دار نیست.

طنازان معروف «چشم‌بندی» به خودی خود می‌دانند چگونه باید مخاطب را سر ذوق بیاورند اما شاید این جمله مناسبی باشد که «چشم‌بندی» نباید به سرنوشت «پلاک13» دچار شود؛ که بازیگران بسیاری داشت، آرش معیریان تلاش خود را کرده بود اما چون فیلمنامه قدرتمندی در کار نبود تلاش‌ها نتوانست به نتیجه خوبی دست پیدا کند؛ بنابراین «پلاک13» به سریال موفق تلویزیون تبدیل نشد.

تقریباً 8 قسمت از «چشم‌بندی» بیرون آمده و برای نقد کردن به‌طورکامل نیازمند زمان بیشتری است اما توقع بیننده تلویزیون بیش از این‌هاست. وقتی سریال‌های قدیمی رضا عطاران که حمید لولایی هم در آن ایفای نقش کرده است و یا کارهای مهران مدیری و «سه در چهار» مجید صالحی و برخی دیگر را ببینیم، انتظارات‌مان بیشتر می‌شود.

اما شجاعت شاهد احمدلو برای ساخت یک کمدی سرِپا، ستودنی است. او با دعوت از بازیگران و طنازان به‌یادماندنی و حتی استفاده از پیشکسوتان که شاید دیگر پروژه‌ها نسبت به آنان کم‌لطفی می‌کنند، کار بزرگی کرده و بر پایه قدردانی و احترام به پیشینه و تجربه این هنرمندان قدیمی است.

احمدلو و دغدغه‌هایش در سریال نمودهای روشنی دارد؛ او تجربیات میدانی و اکتسابی در روال آشنای فیلمسازی‌اش را دارد، به‌خاطر بازی در آثار کمدی، ذهنیت دقیقی از روحیات و مقتضیات کاراکترهایش دارد و در هدایتِ بازیگران، نقش کارگردان به‌خوبی دیده می‌شود، این‌که در کمدی تا چه‌حد باید به بداهه‌پردازی و ابتکار پرداخته شود و چقدر به‌سمت تبادل ایده بروید؛ در چند قسمت پخش‌شده این نگاه کاملاً دیده می‌شود کارگردان از رفتن به‌سمت ایده‌پردازی به‌ لحظه، نمی‌ترسد اما ای‌کاش فیلمنامه‌اش محکم‌تر بود، در ادامه این امیدواری وجود دارد که با حضور طنازان معروف این سریال، تنور کمدی در شب‌های سرد زمستانی برای تلویزیون گرم شود و شاید هرچه جلوتر برویم، وجه فیلمنامه‌ای و محتوایی «چشم‌بندی» بهتر خودش را نشان دهد.

نظر شما درباره این سریال چیست؟ آیا این انتقادات درست است یا خیر؟

منبع: برترین‌ها

456146

سازمان آگهی های پرسون