به گزارش سایت خبری پرسون، سه سال از ترور سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی می گذرد و هنوز روایت ها و تحلیل های فراوانی در مورد سوابق کاری ایشان و واقعه ترور 13 دی 1398 مطرح می شود.
در همین زمینه جماران به سراغ ایرج مسجدی سفیر وقت جمهور اسلامی ایران در عراق و از همکاران قدیمی سردار سلیمانی رفت.
ایرج مسجدی متولد 1327 در شهر آبادان است که در دوران دفاع مقدس ریاست ستاد قرارگاه رمضان را بر عهده داشت و تا پیش از انتصاب به سفارت در بغداد، مشاور عالی سردار سلیمانی بود.
مشروح گفت و گوی جماران با ایرج مسجدی در پی می آید:
سابقه آشنایی شما با سردار سلیمانی از چه زمانی بود؟
آشنایی من با سردار سلیمانی در دو مقطع بود. یکی دوران جنگ و دفاع مقدس که آقای سلیمانی فرمانده لشگر ثارالله بود که در آن زمان من در قرارگاه رمضان فعال بودم و برنامه های برونمرزی و جنگهای نامنظم را برعهده داشتم. آشنایی و همکاری نزدیک ما از زمانی شروع شد که ایشان به نیروی قدس تشریف آوردند و فرمانده نیروی قدس بودند و من رئیس ستاد نیرو بودم و از نزدیک کار ما شروع شد. لذا با شهید سلیمانی از روز اول که آمدند تا روز شهادت ایشان از نزدیک با هم همکار بودیم و کار میکردیم.
هر زمان و هر لحظهای منتظر بودیم که اتفاقی برای سردار سلیمانی رخ دهد
میدانستیم دشمنان از دست ایشان عصبی هستند و ممکن ایشان را ترور کنند
خود ایشان آمادگی داشت که ممکن روزی به شهادت برسد
زمان شهادت سردار سلیمانی شما به عنوان سفیر ایران در عراق حضور داشتید. چه اتفاقی افتاد؟
تقریباً اواخر شب مطلع شدم که سردار سلیمانی به عراق خواهند آمد. دفعات قبل که میآمدند و میرفتند ما مطلع بودیم و با ایشان دیدار داشتیم و برخی مواقع با هم جلساتی درباره کارهایی که لازم بود، داشتیم. قرار بر این بود آخر شب که تشریف میآورند استراحت کنند و اول صبح با عادل عبدالمهدی نخست وزیر ملاقاتی داشته باشند. حدود ساعت یک بامداد بود که به من اطلاع دادند برای خودروهای سردار سلیمانی اتفاقی افتاده است. ما هر زمان و هر لحظهای منتظر بودیم که اتفاقی برای ایشان رخ دهد.
این انتظاری که گفتید فقط در این سفر داشتید یا در سفرهای دیگر هم بود؟
در سفرهای قبل هم همینطور بود؛ به خاطر شرایط سردار سلیمانی و وضعیتی که داشتند. ما میدانستیم دشمنان صهیونیستی، آمریکایی، داعشی و ... از دست ایشان عصبی هستند و ممکن ایشان را ترور کنند. هم خود ایشان آمادگی داشت که ممکن روزی به شهادت برسد، هم اینکه ما به عنوان دوستان ایشان پیشبینی میکردیم چنین اتفاقی رخ خواهد افتاد.
بنابراین، زمانی که با من تماس گرفتند چنین اتفاقی برای خودروهای سردار سلیمانی افتاد بلافاصله معاون خود را فرستادم در محل حاضر شود و خواستم از محل حادثه با من تماس بگیرند. ایشان به محل ترور سردار سلیمانی رفتند و گفتند خودروهای شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس امریکاییها زدند و ابتدا فکر میکردند هواپیما زده است، چون همان شب خیلی معلوم نبود این اتفاق چطور افتاده و چه کسی زده است. گفتند احتمالاً هواپیماهای آمریکایی اینها را زدند و کاملاً متلاشی شده است و شهدا تکهتکه شدهاند و اینجا مملو از نیروهای حشدالشعبی و امنیتی فرودگاه است. همچنین خودروها در آتش میسوزد و دنبال جنازهها هستند.
معاونم وضعیت را چنین شرح داد. به فاصله 20 دقیقه، از سفارت تا محل حادثه که معاون این گزارش را دادند خواستم به محل حادثه بروم که ممانعت شد و اجازه چنین کاری را نداند، به دلیل اینکه اوضاع شلوغ بود و ممکن بود حادثه دیگری تکرار شود. بعد از مدتی معلوم شد ردّ سردار سلیمانی را از سوریه دنبال میکردند و از قبل پهپادهای عملیاتی در منطقه بوده اند تا اینکه ایشان وارد بغداد شدند و وقتی سوار خودرو میشوند و موقعی که از فرودگاه خارج شدند و در جادهای که بین فرودگاه و شهر بغداد است پهپادهای امریکایی ماشینهای ایشان مورد حمله قرار میدهند و ایشان را به شهادت میرسانند.
پیشبینی نمیشد به این شکل و پهپاد امریکایی آن هم مستقیم وارد چنین عملیاتی شود
بیشتر توجه یا تصور نیروهای امنیتی محافظ سردار سلیمانی از این بود که شاید عملیات انتحاری صورت گیرد
مهمترین سوالی که اینجا به وجود می آید این است که آیا سردار سلیمانی از همان دربی خارج می شدند که مسافران دیگر نیز تردد داشتند و اینکه خودرو ایشان جلوی درب اصلی فرودگاه مستقر بود؟
سردار سلیمانی نه بار اول و نه بار دوم بود که به عراق میآمدند. بارها ایشان به عراق آمده بودند تا کمک به رزمندگان کنند، دائم سفر داشتند و به همین کیفیت کار انجام میشد. خودروهای ایشان هم مناسب بود، یگان حفاظتی ایشان هم تیم نسبتاً خوبی بود. به کرات ایشان میآمدند و میرفتند و این بار نیز همانند دفعات قبلی بود. اینکه به این شکل و با پهپاد امریکایی آن هم مستقیم وارد چنین عملیاتی شود، پیشبینی نمیشد. بیشتر توجه یا تصور نیروهای امنیتی محافظ سردار سلیمانی از این بود که شاید عملیات انتحاری صورت گیرد یا از روی زمین کسی به ایشان حمله کند یا در آسمان هواپیما را بزنند.
بیشتر فکر میکنم ذهنیت نیروهای امنیتی ایشان و محافظین ایشان به این سمت و به این نوع مقابله میرفت و بر این اساس خود را سازماندهی کرده بودند. اما اینکه با پهپاد امریکایی و در مسیری که امن است -جاده فرودگاه تا مسیر شهر نقطه امنی است و مشکلی از نظر نیروهای امنیتی وجود ندارد- اتفاق افتد پیشبینی نمیشد.
ساعت پرواز سردار سلیمانی را اطلاع داشتند؟
بله. کاملاً مطلع بودند.
برخی بر این باورند که همه این اطلاعات از خاک سوریه به بیرون درز کرده است.
قطعاً ردّ ایشان را از سوریه داشتند و میدانستند در کدام پرواز است و به دلیل اینکه یک پرواز بیشتر نبوده است و خودروهای حفاظتی ایشان که سردار سلیمانی را معمولاً از فرودگاه میآوردند مشخص بود، شناسایی شدند. بنابراین، با اطلاعات کاملی از پرواز سوریه و نشستن هواپیما و بیرون آمدن ایشان و سوار شدن بر این خودروها اقدام شد. به خاطر همین دقیقاً این دو خودرو که مربوط به سردار سلیمانی بود مورد هدف قرار دادند.
دقیقاً مشخص نیست پهپادها از کدام منطقه بلند شدند
شاید از کویت هم بلند شده باشند
اینکه پهپادها از روز قبل آمادگی برای چنین مأموریتی داشتند کاملاً روشن است
نکتهای که از آن زمان تحلیل می شد این بود که پهپادها از سمت قطر صورت گرفته است. تحلیل شما در این باره چیست؟
به نظر من، این پهپادها ممکن است از مناطق مختلف باشد، چون امریکاییها در منطقه مرتب پرواز هواپیمایی و پهپادی دارند. یعنی دائم اینها در آن منطقه ممکن است پرواز داشته باشند. حتی ممکن است از عینالاسد، از اردن یا از یکی از پایگاههای امریکایی در خلیج فارس باشد. دقیقاً مشخص نیست پهپادها از کدام منطقه بلند شدند. حتی شاید از کویت هم بلند شده باشند، ولی اینکه پهپادها از روز قبل آمادگی برای چنین مأموریتی داشتند کاملاً روشن است و در انتظار این سفر بودند و خود را آماده کرده بودند، منتظر زمان ورود ایشان به عراق بودند تا عملیات خود را انجام دهند که این اتفاق متأسفانه افتاد.
اگر پهپادهای امریکا در اکثر آسمانها حضور دارد پس چرا در آسمان سوریه این اتقاق نیفتاد؟
آمادگی این ترور را در خاک عراق ایجاد کرده بودند.
شهید سلیمانی را آمریکاییها و صهیونیستها مانع سیاستهای خود میدانستند
موقعی که ترامپ تصمیم میگیرد شهید سلیمانی را ترور کنند بدین معناست که هر اتفاقی بعد از آن میافتد را میپذیرند
ترور سردار سلیمانی تاثیر جدی روی روابط عراق با امریکا گذاشت
زمانی که این اتفاق افتاد خیلی از کشورها حتی اصحاب قدرتی که داخل امریکا بودند ترامپ را نقد کردند. ارزیابی شما چیست؟
این سوال همواره مطرح است که چرا سردار سلیمانی را ترور کردند؟ شهید سلیمانی را آمریکاییها و صهیونیستها مانع سیاستهای خود میدانستند. او را سدی در مقابل سیاستهای امریکایی-صهیونیستی در منطقه میدانستند. هر جایی میخواستند ورود کنند سایه سردار را میدیدند. بنابراین، سردار سلیمانی را به عنوان یک نماد و سمبل و شخصیت بارزی میدانستند که مانع اهداف استکباری آنها میدیدند و تصمیم میگیرند ایشان را از سر راه خود بردارند یعنی این سد و مانع را در جهت اهداف خود از بین میبرند.
شهید سلیمانی را شخصیتی میدیدند که در لبنان، فلسطین، معادلات منطقهای، عراق، سوریه، همه جا حضور دارد. مبارزه با داعش که مانع سیاستهای امریکایی و بعنوان شخصیتی که نماینده جمهوری اسلامی است سد میدیدند و تصمیم گرفتند ایشان را فیزیکی از راه خود بردارند. به این نتیجه رسیدند که ایشان را به قتل برسانند و ترور کنند. همه هزینههای این اقدام را نیز پذیرفتند.
موقعی که ترامپ تصمیم میگیرد شهید سلیمانی را ترور کنند بدین معناست که هر اتفاقی بعد از آن میافتد را میپذیرند و مشکلی با آن نداشتند. ولیکن چه اتفاقی افتاد؟ سردار سلیمانی در نگاه مردم منطقه و هم دولتهای منطقه و هم نیروهای مسلح عراق و اقشار مختلف یک شخصیت شناخته شده بود که سمبل مبارزه با تروریسم است. از سوی جمهوری اسلامی نمایندگی و مسئولیت دارد که تروریستها را از بین ببرد. در سوریه با جبههالنصره و احرارالشام و گروههای دیگر، در عراق با داعش و القاعده و غیره مبارزه میکرد. اگر از هر فرد عراقی سوال کنید، شخصیت سردار سلیمانی چگونه بود؟ میگوید ایشان تنها کسی است که در جنگ با داعش بزرگ ما بود و کمک موثری به ما کرد. موقعی که ایشان را ترور میکنند ادعای امریکاییها زیرسوال میرود که برای مبارزه با تروریسم در منطقه خاورمیانه آمدند.
اگر شما برای مبارزه با تروریسم آمدید شهید سلیمانی و ابومهدی رهبران مبارزان با تروریسم هستند. نیروهای مسلح عراق از ارتش، کافه الارحاب و حشدالشعبی غیر از این هستند که با تروریسم مبارزه میکنند؟ آقای سلیمانی که حامی این نیروهاست و در کنار و حمایت از این نیروها اقدام میکرد.
بنابراین، این حرف دروغ است که برای مبارزه با تروریسم آمدهایم. اگر برای مبارزه با تروریسم آمدهاند باید سردار سلیمانی را تقدیر کنند که تروریست را در منطقه از بین میبرد.
مسأله دیگر پیامدهایی بود که روی روابط آمریکا و عراق تاثیر جدی گذاشت و اولین نتیجه این بود که پارلمان عراق مصوب کرد نیروهای خارجی و امریکایی باید عراق را ترک کنند. در مجلس ملی عراق بلافاصله بعد از شهادت ابومهدی المهندس و شهید سلیمانی این مصوبه رسمی و قانونی شد و دولت عراق را موظف کردند که باید عذر آمریکاییها را بخواهید. چون اینها با این عنوان وارد عراق شدند که با تروریسم مبارزه کنیم و مهمان عراق را ترور کردند. آنها رئیس حشدالشعبی عراق را ترور کردند و سمبل مبارزه با تروریسم که این میزان کمک به عراق کرد را به این شکل شهید کردند.
بنابراین، تاثیر جدی روی روابط عراق با امریکا گذاشت. علت نکوهش ترامپ را بیان میکنم، اینکه همه گفتند این کار درستی نبود.
نکته دیگر رابطه بین ایران و عراق بود. ابومهدی و حاج قاسم در کنار هم به دست آمریکاییها به شهادت رسیدند یک پیام داشت که خون فرماندهان میدانی نیروهای عراقی و فرماندهان ایرانی در کنار هم ریخته شد. نشان میدهد این خونها در هم آمیخته است و یک پیوند استراتژیک با هم دارند، دوستی و همکاری عمیقی بین دو ملت است. بنابراین در تشییع پیکر شهید سلیمانی و ابومهدی و شهدای دیگر همراه این عزیزان به جرات میتوان گفت از تشییع پیکر سردار سلیمانی در ایران اگر بیشتر نبود، کمتر نبود. تشییع پیکر عظیمی در بغداد، کاظمین، کربلا برگزار شد که جای سوزن انداختن نبود.
امریکاییها اشتباه بسیار بزرگی کردند
شهید سلیمانی را از ما گرفتند اما مردم عراق را با خود بد کردند
مردم آزادیبخش دنیا را با خود بد کردند، ملتهای منطقه و مسلمان و غیرمسلمان را با خود بد کردند
جمهوری اسلامی و نیروهای مقاومت را در جنگ و مبارزه با امریکاییها راسختر کردند
تشییع در عراق به چه صورتی بود؟
قرار بود قبل از مغرب پیکر شهدا را به نجف برسانیم و از آنجا پیکرها به ایران فرستاده شود. به جای بعدازظهر ساعت 11 شب تازه به نجف رسیدیم که از ازدحام جمعیت و شلوغی برنامه کربلا این چنین شد. تصور من این بود در شب و در سرمای دی ماه ممکن است جمعیتی نباشد و همه به خانه بروند. ولی آنقدر جمعیت در خیابان و اطراف حرم امیرالمومنین(ع) و داخل حرم بود که من تعجب کردم. از بعدازظهر تا ساعت 11 شب منتظر بودند و حاضر نشدند خیابان را ترک کنند تا پیکرها برسد. با یک تشییع بسیار باشکوهی پیکر به حرم امیرالمومنین برده شد و آنجا بسیاری از علما و بزرگان و مسئولین و مردم و عشایر و زوار حضور داشتند. اواخر شب، حدود 2-1 بامداد، پیکرها را موفق شدند به فرودگاه نجف برسانند. شهادت این دو برادر عزیز، آقای ابومهدی و شهید سلیمانی، پیوند معنوی بین مردم ایران و عراق ایجاد کرد.
مهمترین پیوندی که اشاره کردید چه پیوندی بود؟
پیوند این بود که یک دشمن مشترک داریم و آن امریکاییها هستند. شهید ابومهدی المهندس شخصیت بزرگی در عراق بود. شخصیتی بود که از فرماندهان عالیرتبه حشدالشعبی بود. مجاهدین عراقی ایشان را در حد پرستش دوست داشتند همانطور که حاج قاسم را در بین رزمندگان دوران دفاع مقدس و زمان حال دوست داشتند.
به اعتقاد من، امریکاییها بسیار اشتباه بزرگی کردند. شهید سلیمانی را از ما گرفتند اما مردم عراق را با خود بد کردند. مردم آزادیبخش دنیا را با خود بد کردند، ملتهای منطقه و مسلمان و غیرمسلمان را با خود بد کردند، جمهوری اسلامی و نیروهای مقاومت را در جنگ و مبارزه با امریکاییها راسختر کردند.
بنابراین، این نتیجه عمل جنایتکارانه آقای ترامپ بود. همچنین هیچ توجیح سیاسی، حقوقی، منطقی، بینالمللی و محکمه پسند برای هیچ دادگاه و هیچ مرجعی امریکاییها نمیتوانند داشته باشند. یک بار بن لادن را ترور میکنید و میگویید رهبر القاعده، به عنوان یک جریان تروریستی است ولی سردار سلیمانی یک فرمانده، مسئول و نیروی رسمی و نماینده جمهوری اسلامی در همکاری با دولت عراق و نیروهای مسلح عراق بود. به دعوت آنها برای کمک به عراقیها برای جنگ با داعش وارد عراق شد که متاسفانه ترور میکنند. این چه خط مشی دارد؟ چه جوابی میتواند داشته باشد؟ دولت امریکا به چه دلیلی چنین جنایتی را مرتکب شده است؟ البته جواب برای ما روشن است چون ایشان ضدامریکا و مانع سیاستها و منافع امریکا در منطقه است.
داعشیها برخی از شهرهای اقلیم کردستان را اشغال کرده بودند
با شهید سلیمانی نزد بارزانی رفتیم و ایشان به آقای بارزانی گفتند نگران نباشید
چند روزی طول کشید، ولی مناطق اقلیم آزاد شد
آقای بارزانی طی یک نامه رسمی که برای آقای رئیس جمهور وقت (دکتر روحانی) نوشتند رسماً تشکر کردند
کمک به شکست محاصره کردستان عراق از مشهورترین نقش آفرینی های سردار عراق است. لطفا به طور کامل و دقیق آن را بیان کنید؟
این موضوع برای دوره قبل از سفارت بنده است. داعشیها برخی از شهرهای اقلیم کردستان را اشغال کرده بودند. مناطق دیگر نیز سقوط کرده بود و استانهای دیگر عراق هم اشغال شده بود که به سمت اقلیم آمده بودند. همچنین محمور، گویر و شهرهای کردی نیز اشغال شده بود و در حال پیشروی به سمت اربیل بودند. مردم این شهرها سراسیمه و بسیار نگران بودند و عدهای نیز فرار کردند. سردار سلیمانی با ابومهدی و چند تن دیگر از دوستان من جمله بنده که حضور داشتم به مقر آقای مسعود بارزانی رفتیم (در خطاب خود به ایشان «کاک مسعود» میگوییم). روابط زیادی از قدیم با ایشان داشتیم. مقری در مضیف صلاحالدین دارند که 20 کیلومتری اربیل است. آنجا دیدیم که خیلی نگران هستند و مسئولین حزب پارتی و آقای بارزانی و مسئولین اقلیم جمع شده بودند و به شدت نگران بودند که داعشیها حمله میکنند و وضعیت ما خوب نیست و برخی شهرها سقوط کرده و مردم اربیل نگراند و ترسیدهاند.
با شهید سلیمانی نزد بارزانی رفتیم و ایشان به آقای بارزانی گفتند نگران نباشید. ما تجربه جنگ با داعش را داریم، در سوریه و عراق تجربه کردیم و فقط درخواست ما این است همکاری کنید انشاالله صحنه را عوض میکنیم. آقای بارزانی هم یکی از فرماندهان و مسئولین خود را مسئول این کار را به ما معرفی کرد که کار را پیش میبریم. حتی به آقای بارزانی گفتند مزاحم شما نمیشویم.
این شخص کی بود؟
ایشان دکتر روژ که از مسئولین بالارتبه آقای بارزانی است معرفی کرد و در آن جلسه هم حضور داشتند. بعد از آن سردار سلیمانی با تهران تماس گرفت-شب خدمت آقای بارزانی بودیم- و تا صبح هواپیماهای جمهوری اسلامی با نیرو و امکانات و مهمات بسیار زیاد در فرودگاه اربیل پیاده شدند. یک شب هم به طول نیانجامید که کردها بسیار متعجب شدند که به این سرعت سردار سلیمانی تصمیم گرفتند، دستور دادند و اقدام کردند و از تهران امکانات برای ایشان وارد شد.
صبح روز بعد بلافاصله نیروها سازماندهی شدند و همراه پیشمرگیهای کرد عراقی که نیروهای آقای بارزانی بودند، به داعش حمله کردند که با آتش و ادوات سنیگینی بود و داعشیها مجبور شدند از مناطق کردستان عقب نشینی کرده و تلفات زیادی را متحمل شدند. نیروهای رزمنده کرد با کمک برادران ایرانی که عمدتاً نیروهای پشتیبانی آتش و ادواتی بودند باعث شدند مناطق کردنشین کاملاً آزاد شود.
البته چند روزی طول کشید، ولی مناطق اقلیم آزاد شد. آقای بارزانی طی یک نامه رسمی که برای آقای رئیس جمهور وقت (دکتر روحانی) نوشتند رسماً تشکر کردند و این در اسناد ما وجود دارد که از جمهوری اسلامی برای حمایت در جنگ با داعش و آزادی کردستان از دست نیروهای تروریست تشکر میکنیم و مکتوب این در سوابق وجود دارد.
عملیاتی که منجر به آزادسازی مناطق اقلیم شد حدود یک هفته تا ده روز به طول انجامید
اگر این اتفاق یک هفته عقب میافتاد مطمئن باشید اربیل به دست داعش سقوط میکرد
آن عملیات چند روز طول کشید؟
عملیاتی که منجر به آزادسازی مناطق اقلیم شد شاید حدود یک هفته تا ده روز به طول انجامید و مناطق اقلیم همگی آزادسازی شد ولی جبههها تثبیت شد، طراحی شد که کجاها را ببندند و گلوگاهها را بگیرند و یک جاهایی باید خاکریز ایجاد میکردند. از نظر نظامی به دوستان کرد کمک کردیم یک شرایط پدافندی ایجاد کنند که نیروهای داعشی نتوانند براحتی وارد منطقه شوند.
بنابراین، به اعتقاد من، پیشمرگیها شهدای زیادی در جنگ دادند. کمک آقای سلیمانی ارزشمند و به موقع و مناسب بود. میتوان گفت اگر این اتفاق یک هفته عقب میافتاد مطمئن باشید اربیل به دست داعش سقوط میکرد، سلیمانیه سقوط می کرد و برگرداندن این شرایط بسیار سخت میشد. برای همین شهید سلیمانی همان شب به آقای بارزانی و دکتر روژ گفتند که هر طور شده فردا باید به اینها بزنید. اگر اینها زمینگیر شدند و جاگیر شدند کار را سخت میکنند. به همین دلیل به سرعت دستور دادند نیروها آمدند و وارد شدند و تا داعش خواست خود را در اقلیم کردستان تثبیت کند جنگ تهاجمی علیه داعش را انجام دادیم. برای همین آنها نتوانستند تثبیت شوند و فرار کردند و عدهای کشته شدند. اینها پیشروی کردند و مناطق اشغالشده را آزاد کردند.
اقلیم کردستان دوست و همنژاد ماست و باید در هر حالتی به این افراد کمک کنیم؛ الان هم همینطور است
مشکلاتی که در عراق داشتیم نه از ناحیه مردم عراق بود و نه از ناحیه عشایر عراق بود و نه از ناحیه دولت عراق بود
یک عده معدودی بودند که اینها شاید در هر جای دیگری هم باشند که از دولت و حاکمیت ناراضی بودند
نظر سردار سلیمانی کاملاً همین بود که عدهای هستند که مخالف دولت خود هستند، شعار میدهند اما این تعداد محدود هستند
ظاهرا سردار در ماههای پایانی بابت هماهنگی گروههای مختلف در عراق با مشکلاتی مواجه بودند. می توانید دلیل این اختلافات را بیان کنید؟
کشور عراق را کشور مسلمان، همسایه، دوست، برادر میدانیم، کشوری میدانیم که پایگاه شیعیان و حرمهای شریف ما آنجاست. کردستان نیز همینطور است. اقلیم کردستان دوست و همنژاد ما بود و باید در هر حالتی به این افراد کمک کنیم. الان هم همینطور است.
نکته دیگر این که مشکلاتی که در عراق داشتیم نه از ناحیه مردم عراق بود و نه از ناحیه عشایر عراق بود و نه از ناحیه دولت عراق بود. یک عده معدودی بودند که اینها شاید در هر جای دیگری هم باشند که از دولت و حاکمیت ناراضی بودند و چون پشتیبان و همکار دولت عراق بودیم گریبان ما اینجا گرفته شد که در آتش نارضایتی آنها نسبت به وضعیت خودشان ما نیز سوختیم.
بنابراین، این تعداد محدودی بود و هیچ زمان این را به حساب مردم و دولتمردان عراق نگذاشتیم. نظر سردار سلیمانی کاملاً همین بود که عدهای هستند که مخالف دولت خود هستند، شعار میدهند اما این تعداد محدود هستند و دلیل این است که روز بعد جمعیتی بزرگتر میآمد و در طرفداری از جمهوری اسلامی بود که ایران به ما کمک میکند و دولت اسلامی و همسایه همیشگی و یار و پشتیبان ماست. مخالف خود را با گروه معدود مخالف حضور جمهوری اسلامی نشان میدادند.
لذا اتفاقاتی در عراق افتاد یا میافتاد، ممکن است در آینده هم پیش آید. طبیعی که یک جمعیت محدودی هم باشند که ما را قبول نداشته باشند. نمیتوان گفت فرد به فرد عراقیها جمهوری اسلامی را تائید کنند، مثل برخی از جریانات و گروههایی که در ایران هستند و از اوضاع داخلی ناراضی و ناراحت هستند. بنابراین، شهید سلیمانی یک نگاه راهبردی و استراتژیک داشتند، اینکه دو ملت ایران و عراق باید در کنار هم در سختیها باشند و ایران باید حامی عراق باشد و کمک کند و این دید باعث می شد هیچگاه تحت تاثیر برخی از مشکلاتی که پیش میآمد قرار نگیرند.
سردار سلیمانی شهید شد و مردم میلیونی در تشییع پیکر ایشان شرکت کرد
اینها چه کسانی بودند؟ عراقی بودند و نسبت به سردار سلیمانی ادای احترام کردند
همین الان به بغداد بروید در هر میدان و خانهای عکس سردار سلیمانی را در خانههای خود نصب کردند
اگر به 100 خانه در عراق رفتم 90 خانه عکس حاج قاسم را دارند
افرادی که اعتراض داشتند از عراق تحریک میشدند یا از کشورهای دیگر این تحرکات صورت می گرفت؟
من وارد مسائل داخلی عراق نمیشوم. سردار سلیمانی شهید شد و مردم میلیونی در تشییع پیکر ایشان شرکت کرد. اینها چه کسانی بودند؟ عراقی بودند و نسبت به سردار سلیمانی ادای احترام کردند. همین الان به بغداد بروید در هر میدان و خانهای عکس سردار سلیمانی را در خانههای خود نصب کردند، عکس ابومهدی و آیت الله سیستانی و امام خمینی و رهبری را در خانه خود نصب کردند. اگر به 100 خانه در عراق رفتم 90 خانه عکس حاج قاسم را دارند. این نشان از علاقه مردم عراق دارد. چرا عکس شهید سلیمانی را در خانههای خود میگذارند؟
یک کشورهایی که در رأس آنها امریکا و صهیونیستهاست نمیخواهند دوستی ایران و عراق در اربعین و غیر آن ببینند، حتی نمیخواهند دولتهای منطقه به هم نزدیک شوند، اینها این بساط را راه میاندازند، فتنهگری میکنند، اختلاف را ایجاد میکنند، تحریم و تلاش میکنند ملتها را از هم دور کنند. اینجا باید مردم و رهبران سیاسی و دولتها بفهمند نباید تحت تاثیر سیاستهای دشمنان قرار گیرند و دوستیها و پیوندهای خود را تقویت کنند و در جهت اهداف خود کار را جلو ببرند.
سفارت امریکا را گروههای عراقی میزدند و ربطی به سردار سلیمانی نداشت
بارها به دولت عراق رسمی و غیررسمی اعلام کردیم به هیچ وجه این حرکات را قبول نداریم
آنها جریانات داخلی عراق و ضدامریکایی بودند که دست به این اقدامات میزدند؛ تنها شامل سفارت نبود؛ آنها هر امریکایی را میدیدند می زدند و میکشتند
به هیچ وجه سردار سلیمانی وارد نمیشدند و دخالتی نمیکردند حتی قبول نداشتند
امریکاییها ما را متهم به این کار میکردند که این کار ایران است
به نظر شما تصمیم آمریکا به ترور سردار یک تصمیم ناگهانی توسط ترامپ و در واکنش به اشغال سفارت این کشور در بغداد و کشته شدن یک پیمانکار غیرنظامی آمریکایی بود یا یک اقدام پروسه ای و میان مدت بود؟
سفارت امریکا را گروههای عراقی میزدند و ربطی به سردار سلیمانی نداشت. سردار سلیمانی با نیروهای داعشی مبارزه میکرد. سفارتخانه امریکا به دلیل ضدیت یک جریانات داخلی عراق علیه امریکاییها مورد حمله قرار میگرفت.
بارها به دولت عراق رسمی و غیررسمی اعلام کردیم به هیچ وجه این حرکات را قبول نداریم و نه از آن حمایت میکنیم. آنها جریانات داخلی عراق و ضدامریکایی بودند که دست به این اقدامات میزدند که تنها شامل سفارت نبود؛ آنها هر امریکایی را میدیدند می زدند و میکشتند. به خاطر همین، وقتی آمریکاییها در صحنه عراق حاضر شوند، چون سفارت وسیعی در بغداد داشتند ممکن بود این سفارت را مورد حملات آتش باری قرار دهند. اما به جرأت بیان میکنم به هیچ وجه سردار سلیمانی وارد نمیشدند و دخالتی نمیکردند حتی قبول نداشتند. امریکاییها ما را متهم به این کار میکردند که این کار ایران است.
ما به عنوان جمهوری اسلامی دشمن اصلی امریکا هستیم؛ این بدین معنا نیست که آمریکاییها دشمن دیگری ندارند
ما به عنوان جمهوری اسلامی دشمن اصلی امریکا هستیم و در این تردیدی نیست. این بدین معنا نیست که آمریکاییها دشمن دیگری ندارند. بدین معنا نیست هر جا برگی از درختی افتاد بگویند ایران این کار کرده است. آمریکا دشمنان زیادی دارد که خودشان درست کردند. لذا در بحث سفارتخانه که مرکز دیپلماتیک است به هیچ وجه ورود نداشتیم، قبول هم نداشتیم و رسمی به دولت عراق مطرح کردیم که به عنوان سفیر موضع جمهوری اسلامی را اعلام کردم که شدیداً و عمیقاً علیه این اقدامات است.
به هیچ وجه ما در این موضوع نه تائید و نه قبول میکنیم و نه کار جمهوری اسلامی است. باید پیگیری کنید که کار چه کسانی است و هر برخوردی لازم است انجام دهید.
یک انتقام بلافاصله و عکسالعمل سریع لازم داشتیم که زدن پایگاه عینالاسد بود
جمهوری اسلامی ایران نمیخواهد با آمریکاییها وارد جنگ شود
آمریکاییها هم جرأت جنگ با ایران را ندارند، چون میدانند این جنگ پرهزینه برای آنهاست
انتقام سخت که ایرانیان منتظر آن هستند، گرفته شد؟
یک انتقام بلافاصله و عکسالعمل سریع لازم داشتیم که زدن پایگاه عینالاسد بود. عینالاسد مرکز نظامی و متعلق به امریکاییها بود و شاید برای اولین بار در تاریخ اتفاق میافتاد که یک پایگاه نظامی توسط یک کشور دیگر که اعلام کند و بپذیرد این مسئولیت را همانطور که ترامپ مسئولیت شهید سلیمانی را به عهده گرفت، جمهوری اسلامی هم مسئولیت را با همه اتفاقی که ممکن بود بیفتد قبول کرد. این پایگاه را مورد حمله موشکی شدید قرار دادیم. این انتقام کوتاهمدت بود که نشان دهیم میتوانیم بزنیم و میتوانیم نابود کنیم و اگر این کار را نمیکنیم فکر نکنید توانایی نداریم. پیامی بود که به آقای ترامپ و نیروهای آمریکایی باید داده میشد که این توانائی را داریم هر امکان شما را در منطقه این چنین مورد حمله قرار دهیم، اما نمیخواهیم بین ما و شما جنگ راه بیفتد.
این را بیان میکنم که جمهوری اسلامی ایران نمیخواهد با آمریکاییها وارد جنگ شود و تصمیم سیاسی برای این موضوع ندارد. به نظرم آمریکاییها هم جرأت جنگ با ایران را ندارند، چون میدانند این جنگ پرهزینه برای آنهاست و میترسند این اتفاق رخ دهد و برای همین رویکرد اقتصادی، تحریم، فشار سیاسی، جو روانی، فضای مجازی را راه انداختند. دلیل بر ناتوانی نظامی آنها در مقابل با جمهوری اسلامی است.
مسئله دوم این است که آمریکاییها به هیچ چیزی غیر از منافع خود نگاه نمیکنند. نه منافع کشورها و نه مردم منطقه و نه جمهوری اسلامی و نه هیچ جای دیگری برای آنها مطرح نیست به خصوص در دوره آقای ترامپ فقط دنبال منافع خود و اسرائیل هستند. میگویند همه باید قربانی منافع آمریکا شوند؟! مردم منطقه و جمهوری اسلامی باید منافع خود را تامین کند.
به اعتقاد من، آمریکاییها حس زیادهخواهی و سلطهطلبی و زورگویی دارند که ما اسم آن را خصلتهای استکباری میگذاریم و آمریکاییها دست از این خصلتها برنمیدارند. آمریکاییها به زورگویی عادت کردهاند. امروز دنیا، دنیای سیاست و مذاکره، همکاری و اقتصاد است. هر شخصیتی را تحریم میکنند اعم از دیپلمات، وزیر، تاجر و کاسب و غیره! این به چه معناست؟ رهبر انقلاب ما را تحریم میکنند! آمریکاییها امروز به وضعیتی افتادهاند که همواره دست و پا میزنند تا علیه جمهوری اسلامی اقدامی کنند.
من نمیگویم در جمهوری اسلامی مشکل نداریم، اما محکم جلوی آمریکا ایستاده ایم
در بحث انتقام، هنوز دلمان از این جنایت خنک نشده؛ ترامپ از دست ما در نمیرود
آزادیخواهان زیادی در دنیا هستند که به خون آقای ترامپ تشنهاند
ایران قدرتمند با همه مشکلاتی که دارد، جلوی آن میایستد. من نمیگویم در جمهوری اسلامی مشکل نداریم، اما محکم جلوی آمریکا ایستاده ایم و از حقوق خود نمیگذریم.
در بحث انتقام، هنوز دلمان از این جنایت خنک نشده است. آقای ترامپ از دست ما در نمیرود. ایشان و اصحاب ایشان و کسانی که در این ماجرا، در قتل شهید عزیز ما، فرزند ملت عزیز ما نقش داشتند، مورد تعقیب حقوقی، سیاسی، قضائی و غیره جمهوری اسلامی هستند و تا زمانی که محاکمه نشوند ایران این پرونده را رها نمیکند. آزادیخواهان زیادی در دنیا هستند که به خون آقای ترامپ تشنهاند.
بیپروا این نکته را بیان میکنم؛ دست آنها به هر شکلی برسد ترامپ را نابود میکنند و انتقام خون ابومهدی و شهید سلیمانی را از او میگیرند. چه زمانی این اتفاق میافتد؟ من نمیدانم، اما آقای ترامپ نباید فکر کند که میتواند از این جنایت و ماجرا شانه خالی کند و راحت از دست جمهوری اسلامی فرار کند.
پس هنوز انتقام سخت گرفته نشده است؟
هنوز به قوت خود باقی است.
معلوم نیست چه زمانی اتفاق افتد؟
خیر. انشاالله به زودی خواهد شد.