به گزارش سایت خبری پرسون، محسن جلیلوند در یادداشتی نوشت: آیا همه ابهامات در خصوص برجام میان دو طرف پایان یافته و دو طرف ایران و 1+4 در مسیر پایان دادن به گفتوگوها و احیای برجام قرار دارند؟ واقع آن است که پاسخ به این پرسش بسیار دشوار است و نمیتوان در خصوص توافق قطعی صحبت کرد. دلیل این عدم قطعیت نیز برآمده از سالها ابهام در مسیر مذاکرات است. نباید فراموش کرد با مذاکراتی سر و کار داریم که بیش از 2دهه سابقه دارد و بارها در آستانه توافق از دستور کار خارج شده است.
شرایطی که میتوان آن را ذیل مفهوم اصل «عدم قطعیت» توضیح و تفسیر کرد. برای نخستینبار فیزیکدانی به نام ورنر هایزنبرگ در سال 1926در خصوص اصل عدم قطعیت صحبت و آن را فرمولبندی کرد. هایزنبرگ در این اصل اظهار میدارد که جفتهای مشخصی از خواص فیزیکی مانند مکان و تکانه، نمیتواند با دقتی دلخواه معلوم شود. بنا بر دیدگاه هایزنبرگ، غیرممکن است که همزمان سرعت و مکان الکترون یا هر ذره دیگری با دقت یا قطعیت دلخواه معین شود. طی سالها پس از ارایه این اصل فیزیکی، سایر علوم و حوزههای اندیشه بشری نیز از این اصل بهره گرفتند تا تفاسیری تازه از گزارههای گوناگون علمی ارایه کنند.یکی از این حوزهها، دیپلماسی است که در آن بیشتر از هر بخش دیگری اصل عدم قطعیت کاربرد دارد.
بر این اساس اصل عدم قطعیت را در خصوص برجام نیز میتوان به کار برد؛ پیچیدگیهای ماهوی در این گفتوگوها به اندازهای است که حتی یک بار بعد از امضای توافق میان ایران و کشورهای 1+5 در سال 2015و در شرایطی که همه تحلیلگران در فضای بینالمللی تصور میکردند پرونده به سرانجام رسیده است، باز هم ظهور شخصیتی مانند ترامپ باعث شد تا دوباره برجام با سد سدید دیگری روبهرو و چرخه مذاکراتی، دوباره آغاز شود. بنابراین بر خلاف بسیاری از همکاران تحلیلگرم که این روزها در خصوص پایان یافتن مذاکرات سخن میگویند، شخصا معتقدم که نباید با اطمینان کامل از پایان یافتن مذاکرات و احیای برجام سخن گفت. بر اساس برخی اخبار که به بیرون درز کرده و برخی اظهارات از سوی علی باقری، اعلام شد که ایران دستاوردهایی از دل این مذاکرات کسب کرده است.
دستاوردهایی چون آزادسازی داراییهای مسدودی ایران، بازگشت به بازار صادرات نفت، امکان جذب سرمایههای خارجی و...اما مذاکرهکننده ارشد ایرانی از دستاوردهای طرف مقابل در این مذاکرات هیچ صحبتی نکرده است. به عنوان یک تحلیلگر حوزه روابط بینالملل، بسیار مایلم تا از پیشنویس مذاکرات برای توافق باخبر شوم تا مشخص شود هر کدام از طرفها چه گزارههایی را روی میز گذاشته و چه دستاوردهایی را برداشت کردهاند. بهرغم همه صحبتها، معتقدم به این سادگی نمیتوان درباره توافق قریبالوقوع سخن گفت. متغیرهایی در فضای مذاکرات وجود دارد که ممکن است، مانند امواج دریا مذاکرات را از نقطهای به نقطه دیگری پرتاب کند. یکی از این متغیرهای مهم، اجلاس ماه سپتامبر آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که احتمالات تازهای را ایجاد میکند.
دیگری هم انتخابات ماه نوامبر امریکاست که فضای متفاوتی را شکل میدهد.اگر بنا به هر دلیلی در گزارش ماه سپتامبر آژانس، گزارشی علیه ایران ارایه شود، هرگونه توافق را به تاخیر میاندازد . ضمن اینکه نتیجه انتخابات ماه نوامبر امریکا و پیروزی هر کدام از احزاب دموکرات یا جمهوریخواه در مذاکرات نیز فضای متفاوتی را در مذاکرات شکل میدهد. البته این یک روی سکه است، روی دیگر این سکه ممکن است، متفاوت باشد. ممکن است به خاطر اهمیت متغیرها، دو طرف تصمیم بگیرند که تا قبل از ماه سپتامبر یا نوامبر، ماجرای توافق را به سرانجام برسانند. اما دیدگاه شخصی من آن است که برای دستیابی به توافق حداقل چند هفته وقت نیاز است و توافق را نمیتوان در کوتاهمدت قریبالوقوع تصور کرد.
احتمالا امریکا تصور میکند هر اندازه نزدیک به ماه سپتامبر شود، ایران به خاطر گزارش آژانس اشتیاق بیشتری برای توافق داشته باشد و انعطاف بیشتر از خود نشان دهد. اما ایران هم میداند که با نزدیک شدن به ماه نوامبر و انتخابات ایالات متحده، بایدن نیازمند دستاوردی در عرصه سیاست خارجی است تا با استفاده از آن سبد خالی خود در حوزه سیاست خارجی را پُر کند. بنابراین هنوز به صورت قطعی نمیتوان از توافق سخن گفت، همانطور که قطعا نمیتوان درباره عدم توافق نیز صحبت کرد.
منبع: روزنامه اعتماد