به گزارش سایت خبری پرسون، آفتاب یزد نوشت: با توجه به بررسی آسیبهای اجتماعی، پنج آسیب بسیار مهم اعتیاد، طلاق، مفاسد اخلاقی، کودکان کار و حاشیه نشینی از بیشترین مواردی است که سلامت روانی جامعه را تهدید میکند». به دلیل اهمیت بسیار بالای نهاد خانواده در تمام جوامع و نقش بسیار پررنگ آن، طلاق یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی است که حیات اجتماع را در معرض خطر بسیار جدی قرار میدهد. سالیان طولانی است که آمار طلاق در کشور ما در حال افزایش است و کارشناسان حوزه مختلف نیز این آسیب را مورد توجه و تحلیل قرار داده اند. طلاق به علت تبعات گستردهای که در جامعه و افراد به جای میگذارد باید یکی از اصلیترین دغدغههای مسئولین هر جامعه باشد. بارها در خصوص مسائل دیگر گفتهایم که راه مقابله با آسیبهای اجتماعی زور و اجبار نیست بلکه باید این مسائل به صورت ریشهای بررسی شوند تا عمیقا مورد واکاوی قرار بگیرند. ارائه راه حلهای سطحی و روی آوردن به برخورد قهری با آسیبهای اجتماعی از جمله بدترین راهکارهایی است که برخی به آن اشاره میکنند. در جامعهای که مشکلات بسیار عمیق و گسترده و تمام عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... دچار مشکلات متعدد هستند طبیعی است که نهاد خانواده نیز با معضل و مشکل مواجه شود. در جامعهای که اعتماد اجتماعی به شدت کاهش پیدا کرده طبیعی است که در نهاد خانواده نیز اعتماد از بین برود و افراد به سمت طلاق کشیده شوند. جامعه امروز ایران آبستن مشکلات فراوانی است که هیچ نهاد یا فردی از این مشکلات مصون نیست. بارها در همین روزنامه در خصوص مشکلات ریشه دار جامعه ایرانی هشدار دادهایم و از مسئولین خواستهایم کاری انجام دهند. جامعه ما از منظر سلامت روانی و اجتماعی بیمار است و مشکلات گوناگون موجود راه درمانی برای آن باقی نگذاشته است. در شرایطی که بسیاری از جوانان توانایی مالی برای تشکیل خانواده ندارند و یا بنیان بسیاری از خانوادهها به دلیل فقر و مشکلات معیشتی سست شده اعلام میشود که در میان قشر ثروتمند جامعه آمار طلاق بسیار بالا است. این آمارها به تحلیلهای گستردهای نیاز دارد که باید توسط کارشناسان مربوطه صورت پذیرد. اما یکی از فرضیات در این خصوص شاید این باشد که در میان قشر ثروتمند جامعه افراد و خصوصا زنان نسبت به حقوق خود آگاهی بیشتری دارند و اجازه نمیدهند حقی از آنها پایمال شود. البته عدهای نیز بحث زندگی لاکچری و توقع بالا در میان قشر ثروتمند جامعه را مطرح میکنند و بر این باور هستند که اصلیترین دلیل طلاق در میان قشر ثروتمند جامعه همین موارد است. در هر صورت آمار طلاق در کشور ما بسیار بالا است و در میان هر طبقهای طلاق میتواند آسیب زا باشد و تبعات بسیار وحشتناکی را به جای گذارد. چرایی بالا بودن میزان طلاق در میان قشر ثروتمند جامعه موضوعی است که ما در این گزارش در گفتگو با جامعه شناسان به آن پرداخته ایم.
تغییر نگاه جامعه به پدیده طلاق
حسین طاهری جامعه شناس نیز در این باره گفت::« آمار طلاق کلا در کشور ما بالا است و در سالهای اخیر این آمار رشد تصاعدی داشته است. بالطبع چون نگاه جامعه به پدیده طلاق تغییر پیدا کرده است پیامدهای منفیای که قبلا وجود داشت الان تعدیل پیدا کرده. در جامعه سنتی به طلاق نگاه مذموم و ناپسندی وجود داشت اما الان در جامعه امروز این نگاه وجود ندارد. اگردر طی ده سال گذشته به ازدواج نگاه کنیم متوجه میشویم که حدود 36 درصد کاهش داشته است. در همین بازه زمانی طلاق چیزی حدود 28 درصد افزایش داشته است و میتوان گفت که هر 3 ازدواج یکی از آنها به طلاق ختم شده. بیشترین آمار طلاق نیز مربوط به شهر تهران است. عواملی که در خصوص طلاق اعلام شده مواردی از جمله بیمسئولیتی، بیاحترامی، بیتوجهی و... است. به نظر من بالا بودن یا پایین بودن آمار طلاق الزاما نمیتواند نکته منفی یا مثبتی در جامعه باشد. وقتی آمار طلاق در یک جامعهای پایین است لزوما به این معنا نیست که زوجین از زندگی خود رضایت دارند و یا وقتی نرخ طلاق بالا است نمیتوان لزوما آن را در جامعه مدرن منفی در نظر گرفت.»
طلاق مسئله فردی یا اجتماعی؟
وی در پاسخ به این سوال که چرا طلاق در جوامعی مانند جامعه ما اهمیت دارد، گفت:« شاید از نظر جامعه شناختی علت اینکه طلاق در جامعهای بسیار اهمیت پیدا میکند این است که تمام ناهنجاریهای اجتماعی را به نوعی ما به طلاق مربوط میکنیم. خود طلاق یک مسئله پیچیدهای است و اگر بخواهیم به آن نگاه علمی داشته باشیم باید بگوییم در خانوادههای مرفه طلاق از حالت اجتماعی خارج و به مسئله فردی تبدیل شده است. در صورتی که در جامعه سنتی هنوز طلاق و ازدواج مسئله فردی اجتماعی است. در جامعه سنتی ازدواج و طلاق صرفا به تصمیم دو نفر بستگی ندارد و افراد دیگر نیز در این تصمیمات تاثیر دارند.»
عوامل تاثیرگذار بر طلاق
وی در ادامه در خصوص عوامل تاثیرگذار بر طلاق گفت:« از مهمترین عواملی که در بحث طلاق میتوان به آن اشاره کرد یک انتخاب نادرست است. از سوی دیگر نداشتن مهارت لازم برای ازدواج و همسرداری موردی است که افراد آن را یاد نگرفتهاند و به بلوغ فکری کافی نرسیده اند. خود به خود نداشتن بلوغ فکری و مهارت همسرداری باعث به وجود آمدن ناسازگاری میشود که در نهایت میتواند به طلاق ختم شود. مسئله دیگری که میتواند در شکلگیری طلاق تاثیرگذار باشد شرایط اقتصادی خانواده و جامعه است. »
فردگرایی و رفاه طلبی
وی در خصوص بالا بودن میزان طلاق در طبقه ثروتمند جامعه گفت:« در خانوادههای ثروتمند وقتی طلاقی اتفاق میافتد و زن و شوهری از هم جدا میشوند برخلاف خانواده سنتی خیلی تحت تاثیر تبعات طلاق قرار نمیگیرند. زیرا شاید یکی از عواملی که در این گروه میزان طلاق بالاتر است همین مورد باشد. از طرف دیگر در خانوادههای مرفه قائل به این نیستند که طلاق صرفا جنبه منفی دارد بلکه گاهی اوقات میتواند جنبههای مثبتی هم داشته باشد. در خانوادههای سنتی نگاه غالب نگاه منفی به طلاق است. بحث دیگری در این خصوص بحث امنیت مالی خانوادهها و خصوصا زنان است. در خانوادههای مرفه وقتی بحث طلاق پیش میآید زن دچار مشکلات مالی بعد از طلاق نمیشود. نکته دیگری شاید به نظر باید مورد توجه قرار بگیرد بحث داستان استقلالی است که در خانوادههای مرفه وجود داشت در صورتی که در خانوادههای سنتی این استقلال وجود ندارد. در مجموع فردگرایی و رفاه طلبی موجود در میان قشر ثروتمند جامعه اصلیترین دلایلی است که میتوان در پاسخ به این سوال به آن اشاره کرد.»
طلاق و طبقه اجتماعی
امان الله قرائی مقدم جامعه شناس در این باره گفت:« من در گذشته نیز در این موضوع کار کردهام و یکی از عوامل موثر در طلاق طبقه اجتماعی است. یعنی طلاق در طبقه بالا و پایین کمتر است و در طبقه متوسط آمار طلاق بیشتر است. در طبقه پایین به دلیل اینکه ارزش ها، سنتها و هنجارها همچنان مورد توجه است و زن وابستگی اقتصادی به همسر خود دارد طلاق کمتر صورت میگیرد. عوامل متعددی در شکلگیری طلاق موثر است اما یکی از اصلیترین عوامل آن طبقه اجتماعی است. در میان طبقه بالا به دلیل اینکه افراد در رفاه به سر میبرند و نمیخواهند از این وضعیت محروم شوند طلاق کمتر است ولی بیشترین آمار طلاق متعلق به طبقات میانی جامعه است و این موضوع کاملا ثابت شده. تنوع خواهی و تنوع طلبی زوجین در طبقات بالا بسیار در طلاق در میان این گروه موثر است. از سوی دیگر در میان این طبقه رابطه نامشروع بیشتر دیده میشود که این نیز میتواند یکی از دلایل بالا بودن آمار طلاق در این طبقه باشد.»
زیاده خواهی
امیرمحمود حریرچی جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی در این خصوص گفت:« تحقیقات گسترده در گذشته نیز نشان میدادند ازدواجهایی که در مناطق شمالی تهران شکل میگیرند قبل از اولین سالگرد به طلاق ختم میشوند. دلیل عمده مسئله از نظر من زیاده خواهیهای این طبقه جامعه است. یعنی در میان این گروه آنقدر زیاده خواهی وجود دارد که مخارج ازدواج و مراسمات آنها گاها به میلیاردها تومان میرسد اما طلاق در میان این گروه بسیار آسان اتفاق میافتد؛ به عبارتی میتوان گفت در میان این گروه ازدواجها سخت و طلاقها آسان است.توقعات بالا در میان جوانان طبقات بالا ادامه زندگی آنها را با معضل و مشکل مواجه میسازد. این افراد در زندگی خود همراهی لازم و همدلی کافی ندارند. این افراد بر اساس ظواهر پیش میروند و بر آن اساس یک زندگی بسیار لاکچریای را شروع میکند و میخواهند همان را ادامه دهند. اما در شرایط فعلی جامعه ادامه دادن این نوع از زندگی ممکن نیست زیرا توقع افراد از یکدیگر بسیار بالا است. برخی از افراد این طبقات نیازهایی دارند که اگر برآورده نشوند آنها به سمت طلاق میروند. زنان این طبقه حق زیادی را برای خود میشناسند در صورتی که زنان طبقه پایین صرفا سازگاری میکنند.کماکان در جامعه ما دیدگاههای مردسالارانه حاکم است و در میان طبقات بالا این دیدگاه مورد پذیرش زنان نیست.از سوی دیگر برخی از مردان از عهده برآورده کردن توقعات موجود بر نمیآیند و به سمت طلاق میروند. لاکچریزم حاکم بر طبقه برخوردار ما باعث شده است که ازدواجهای آنان به طلاق ختم شود. البته در میان این گروه متوسط سن ازدواج نیز بالاتر است و این نیز میتواند در شکلگیری زیاده خواهیها تاثیرگذار باشد.»