به گزارش سایت خبری پرسون، اهمیت توسعه بخش مالی و در پی آن توسعه تأمین مالی کشور از آنجا نشأت میگیرد که بخش مالی کارآمد، نقش اساسی در تجهیز منابع برای سرمایهگذاری، تشویق برای ورود و تجهیز سرمایه خارجی و همچنین بهینهسازی ساز و کار تخصیص منابع ایفا میکند و یک نظام مالی توسعهیافته در یک کشور، با تأمین مالی مناسب برای بخش حقیقی اقتصاد، فرصتهای مناسبی را برای رشد و توسعه اقتصادی بوجود میآورد.
ساختار سرمایه بنگاههای اقتصادی و چگونگی ترکیب تامین مالی بین بازار بدهی و بازار سرمایه نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. تصمیمات ساختار سرمایه از ریسک هزینه تامین مالی و فراهم نمودن بازدهی متناسب با آن اثر می پذیرد. از این رو طراحی ابزارهای نوین مالی با استفاده از ظرفیت بازار سرمایه جهت افزایش سرمایه و تأمین مالی بههنگام همراه با کمترین هزینه ضروری به نظر میرسد.
با نگاهی به تجربه ۵۰ ساله بازار سرمایه ایران و چشمانداز ترسیمشده برای آن، مشخص است که این بازار پتانسیل بسیار بالایی برای نهادسازی و ایجاد و راهاندازی ابزارهای مالی برای تامین مالی بنگاههای اقتصادی و هدایت جریان نقدینگی دارد، بیشک توجه به این بازار و اهمیت دادن به نقش آن در توسعه اقتصاد ایران در کنار بازار پول، میتواند بسیار کارآمد و موثر باشد. بدیهی است در اقتصادی که بازار سرمایه آن کارآ باشد، افزایش حجم سرمایهگذاری و ارتقای کیفیت و سلامت سرمایهگذاریها، انتظاری دور از ذهن نیست و برآیند این تعاملات مثبت و اثرگذار در نهایت موجب رشد و بالندگی اقتصادی کشور خواهد شد. اما این روزها، بازار سرمایه ایران در شرایطی به روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ نزدیک میشود که با بیشترین سطح از ابهامات و ریسکهای سیستماتیک مواجه است.
مولفههای اصلی رونق و رکود بازار که عمدتا حول محور مسائل سیاست بینالملل و اقتصاد داخلی متمرکز هستند، سبب شدهاند تا پیشبینیناپذیری در مفروضات اصلی، توان تحلیل و برنامهریزیهای توسعهای بنگاههای اقتصادی را با چالشهای جدی روبهرو کند. پیشبینی در شرایط کنونی وابسته به متغیرهای متعدد سیاسی و اقتصادی در عرصه داخلی و بینالمللی است که بسیاری از آنها هم در گرو نوسانات قیمت ارز هستند. در شرایط هیجانی، لازم است متولیان بازار با اتخاذ راهکارهای منطقی و میانمدت، جو روانی بازار را به سمت سرمایهگذاریهای هدفمند و تولیدی سوق دهند.
این امر میتواند از طریق تسهیل شرایط برای ورود شرکتهای جدید به بازار سرمایه محقق میشود. تاثیرات مثبت این موضوع شامل عمقبخشی به بازار، جذب نقدینگیهای مردم، تشویق به سرمایهگذاری در بورس، متنوع شدن صنایع بورسی، تامین مالی شرکتها و... است که تمامی این موارد در توسعه بورس بسیار اثرگذار هستند. همچنین دولت میتواند با اصلاح برخی قوانین و دستورالعملهای پذیرش، راه را برای ورود صنایع و شرکتهای جدید با تاکید بر صنایع دانشبنیان، هموارتر کند. از طرفی الزام جدی برای فروش سهام و بنگاههای اقتصادی تحت مالکیت بانکها از طریق بازار سرمایه هم پیشنهاد دیگری است که میتوان برای جذب نقدینگی در بورس، پیشنهاد کرد. در کنار این امر، بازنگری در خصوصیسازیهای باقیمانده از اصل ۴۴ و پررنگتر کردن سهم بورس در روند خصوصیسازی هم عامل اثرگذاری در هدایت نقدینگی به سمت تولید واقعی و توسعه بورس است.