به گزارش سایت خبری پرسون، پس از انتشار خبر درگذشت هاشمیرفسنجانی در 19دیماه سال1395 علاوهبر بهت و حیرت سایه افکنده بر عرصه سیاسی ایران یک سوال بزرگ در اذهان ایجاد شد، اینکه چه کسی و با چه مختصات شخصیتی قرار است خلف هاشمی شود و هدایت نیروهای موسوم به میانهرو را دست بگیرد؟ این سوال پاسخهای متفاوتی بهدنبال داشت. عدهای معتقد بودند که جایگاه و مرتبت هاشمی به حدی بالاست که کسی نمیتواند بهعنوان جانشین او ظاهر شود. برخی دیگر اما بر این باور بودند که چهرههایی نظیر ناطقنوری، سیدحسن خمینی، محمد خاتمی یا حتی حسن روحانی میتوانند در قامت و قاموس ریاست بلوکمیانه درآیند و جلوه هاشمی در زمانه پساهاشمی شوند.
تشتت بر سر پذیرفتن ریاست خاتمی
در این کشوقوس بسیاری از میانهروها بهخصوص از اردوگاه اصلاحات کوشیدند میان خود و اصلاحطلبان مرید خاتمی، مرزبندی کرده و حسابشان را سوا کنند. سران حزب کارگزاران سازندگی و در رأس آنها غلامحسین کرباسچی، دبیرکل پیشین این حزب، در صف اول برائتکنندگان از خاتمی قرار گرفتند و با تاکید بر اینکه خاتمی دیگر شأنیت رهبری اصلاحات را ندارد، خواستار تعیین جانشین برای او شدند؛ اظهاراتی که بسیاری را بر آن داشت تا کارگزاران را گذار کرده از مجموعه اصلاحات بدانند، هرچند خود کارگزارانیها صلاح را بر ماندن در اردوگاه چپ دانستند تا خروج از آن.
نه در بالا موجه، نه در پایین با نفوذ
خصیصه مهم هاشمی که تعیین جانشین برای او در بلوک میانه را برای مریدان او سخت و صعب ساخته، نفوذ دوسویه او در ساخت قدرت و ساخت جامعه بود. همه کسانی که از آنها بهعنوان جانشین هاشمی طی این سالهای نام برده شده، واجد هیچکدام از دو خصلت مذکور (نفوذ در حاکمیت و در جامعه) نبودهاند و بیاعتباری آنها در هر دو ساحت، کار را برای انسجام اعتدالگرایان با مشکل مواجه کرده است. این نکته نیز قابلذکر و تامل است که مریدان هاشمی طی دو انتخابات مجلس یازدهم (اسفند1398) و ریاستجمهوری سیزدهم (خرداد 1400) بر آن شدند تا از نام او برای رأی گرفتن از جامعه استفاده کنند اما شکست در هر دو انتخابات نشان داد که ظرفیت نام هاشمی برای وحدتآفرینی بدنه اجتماعی اصلاحات، کاهش یافته و دیگر امکان شورآفرینی ندارد.
آتش اختلاف در خرمن کارگزاران
علاوهبر ظهور تکثر بر سر تعیین جانشین هاشمی در میان اصلاحطلبان (که در سطور قبل اشارتی به آن شد)، بروز اختلاف و شبه انشعاب در حزب کارگزاران سازندگی -که نزدیکترین تشکل به اندیشههای هاشمی محسوب میشود- نیز از دیگر نتایج خلأ حضور هاشمیرفسنجانی بوده است. این اختلافات که عمدتا بر سر سیاستهای محافظهکارانه حاکم بر حزب بهخصوص در برهه انتخابات1400 بود، موجب کنارگذاشتن کرباسچی از دبیرکلی و جانشینی او با حسین مرعشی شد. تحول در رأس حزب کارگزاران که به زعم کرباسچی عجولانه بود زمینه وضعیتی را فراهم کرد که در پی آن، کرباسچی دیگر حاضر به حضور در جلسات شورای مرکزی کارگزاران نشد و اخیرا نیز با بیرون کشیدن سرمایه خود از روزنامه سازندگی، این جریده را با خلأ منبع مالی مواجه ساخت.
اختلاف در کارگزاران در شرایطی است که اعضای این حزب طی دو انتخابات اخیر تلاش بسیاری کردند تا از وجهه هاشمیرفسنجانی برای رأیآوری لیست و نامزد مدنظر خود سود بجویند. در انتخابات سال98 حزب کارگزاران، لیست «یاران هاشمی» را به سرلیستی مجید انصاری منعقد کرد اما سیاهه مزبور با توفیقی مواجه نشد. در انتخابات1400 نیز چهرههای نزدیک به هاشمی مدعی شدند که اگر هاشمی زنده بود، به عبدالناصر همتی رأی میداد که این حربه نیز کارگر نیفتاد و همتی پس از رئیسی، آرای باطله و محسن رضایی، به چهارمی اکتفا کرد.
روحانی بر سریر هاشمی؟
پس از پنج سال از درگذشت هاشمیرفسنجانی، بار دیگر این سوال ایجاد شده که چه کسی میتواند جانشین هاشمی بر سریر رهبری بلوک میانه شود؟ این سوال امروز در شرایطی مطرح میشود که میانهروها برخلاف پنج سال پیش، هیچکدام از ارکان قدرت را در اختیار ندارند و طبیعتا پاسخ گفتن به سوال مذکور، برای آنها از جدیت و اهمیت بیشتری میتواند برخوردار باشد. بسیاری این روزها از حسن روحانی بهعنوان جانشین هاشمی سخن به میان میآورند.
دیدار با رهبر انقلاب، صدور پیام برای سالگرد شهادت شهیدسلیمانی، دیدار با علی لاریجانی و سیدحسن خمینی و دیدارهای هفتهای با اعضای کابینههای یازدهم و دوازدهم (بنابر آنچه داماد روحانی در گفتوگو با «شرق» مدعی شد) همگی نشان از این دارند که روحانی برای احیای جایگاه خود و تثبیت بهعنوان راهنمای اعتدالگرایان، جد و جهد بهخصوصی دارد و نمیخواهد راه طیشده اسلاف خود در دوران پساریاستجمهوری را طی کند. در ادامه و در گفتوگو با حجتالاسلام محمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز و علیمحمد نمازی، عضو حزب کارگزاران سازندگی، به بررسی جایگاه سیاسی هاشمی و احتمال برآمدن مجدد روحانی در سپهر سیاسی ایران پرداختیم.
محمدعلی ابطحی: جامعه از اعتدال و مجموعه اصلاحات خیلی فاصله گرفته است
حجتالاسلام محمدعلی ابطحی، عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز، در پاسخ به این سوال که آیا روحانی قادر خواهد بود با همراهی چهرههای دیگر رهبری بلوک میانه را دست بگیرد؟ تصریح کرد: واقعیت این است که جامعه از مجموعه بدنه اعتدال و حتی از مجموعه آوانگارد اصلاحات، خیلی فاصله گرفته است که میزان مشارکت در انتخابات اخیر، نشانهای از این فاصله گرفتن بود.
من برای بدنه میانهرو در شرایط فعلی، خیلی نقشی قائل نیستم که فرد یا افرادی بخواهند رهبری آن را به عهده بگیرند. ابطحی با بیان اینکه متاسفانه موضوعیت میانهروی از بین رفته است، گفت: جامعه روزبهروز با رادیکال شدن و فاصله گرفتن با جبهه اصلاحطلبی، دارد به یک جامعه بیتفاوت و حتی مخالف تبدیل میشود و به همین دلیل، من طرح چنین موضوعاتی را بیشتر دلخوشی سیاسی میدانم که عدهای بخواهند میانهروی را که آقای هاشمی و روحانی در آن قرار داشتند مجددا در جامعه نضج بدهند و لذا خیلی اعتقاد ندارم که این دوستان بتوانند کاری صورت بدهند. ابطحی گفت: آقای روحانی ظرفیت خود را در جامعه از دست داده و آقای ناطقنوری هم خودش آمادگی حضور ندارد و حسن آقای خمینی را هم بیشتر به آقای خاتمی و اصلاحطلبی نزدیک میدانم تا جریان اعتدالگرا.
یک شورای پنجنفره میتواند جانشین هاشمی شود
علیمحمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، با اشاره به کارکرد هاشمیرفسنجانی در عرصه سیاسی ایران اظهار کرد: از ویژگیهای مهم مرحوم آیتالله هاشمی این بود که سعی میکرد جریانهای مختلف اعم از اصلاحطلب و اصولگرایی را به همدیگر نزدیک کند و در جناح اصلاحطلب هم سعی میکردند تا اصلاحطلبان به هم نزدیکتر شوند و همکاری بیشتری داشته باشند. وی افزود: نقش مهم دیگر آیتالله هاشمی، ایجاد تعدیل در رفتارهای اهالی قدرت بود. هرگاه زمینه تندروی مشاهده میشد، آقای هاشمی تلاش میکرد تا این زمینه را از بین ببرد یا تعدیل کند. از طرفی ایشان سعی میکرد تا اعتماد مردم به نظام را حفظ کند.
نمازی با بیان اینکه شخصیت آیتالله هاشمی منحصربهفرد بود، تاکید کرد: بعد از انقلاب، هیچکسی بهاندازه ایشان نزدیکتر به امام(ره) نبود یا در مناصب حکومتی، هیچکسی نمیتوانست نقش آقای هاشمی را ایفا کند. مخصوصا در جریان جنگ، آیتالله هاشمی از باب دانش و آگاهی و اطلاع نقشی منحصربهفرد داشت. نمازی در پاسخ به این سوال که در آینده چه کسی میتواند رهبری جناح میانهرو را به دست بگیرد،تاکید کرد: این امر بستگی به نظر حکومت دارد که آیا میخواهد با این جناح مهم سیاسی در کشور، پل ارتباطی وجود داشته باشد یا خیر. اگر حکومت بخواهد با این جریان(میانهرو) ارتباط خود را حفظ کند، به نظر من، آسیدحسن آقای خمینی، آقای خاتمی، آقای ناطقنوری، آقای موسویبجنوردی یا آقای روحانی، بهتنهایی نمیتوانند این مسوولیت را به عهده بگیرند.
نمازی افزود: به نظر من یک شورای سهنفره متشکل از آسیدحسن آقای خمینی، آقای خاتمی و ناطقنوری یا یک شورا مرکب از این چهرهها بهاضافه آقایان موسویخوئینیها و آقای کروبی میتوانند شورایی را تشکیل دهند و نقش آقای هاشمی نزد میانهروها و در ارتباط با نظام را به عهده بگیرند. وی افزود: اگر فقط رهبری جریان اصلاحات مدنظر باشد که آقای خاتمی دارند این وظیفه را انجام میدهند.
منبع: صبح نو