داستان غم‌‌انگیز اتوبوس‌های شب

آرزوی این افراد در این روزها و شب‌ها، نه داشتن خانه بلکه پیدا کردن یک صندلی اتوبوس برای خوابیدن است. یک جای گرم که بشود شب را به صبح رسانید.
تصویر داستان غم‌‌انگیز اتوبوس‌های شب

به گزارش سایت خبری پرسون، مصطفی داننده روزنامه‌نگار نوشت: قبل از اینکه کار به تکذیب بکشد ماجرای اتوبوس خوابی برخی از شهروندان تهرانی تایید شد. به گفته علوی عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران این افراد:« مسئولان شهرداری اعلام کردند که این افراد ظاهر موجه‌ای داشته و معتاد نیستند و حتی شاغل هستند اما توان پرداخت کرایه خانه یا کرایه مهمان سرا را ندارند به همین دلیل اتوبوس را برای خوابیدن انتخاب می‌کنند چراکه هم امنیت دارد و هم در این شبهای سرد، گرم است. شهرداری تهران گرمخانه دارد که صرفا مخصوص معتادان نیست اما این افراد مایل نیستند که از این گرمخانه بنا به دلایل مختلف از جمله هم نشینی با معتادان و مسیر طولانی استفاده کرده و در آنجا مستقر شوند.»

دلیل اینکه این افراد به اتوبوس خوابی روی آورده‌اند قطعا نباید خیلی پیچیده باشد. شاید بسیاری از آنها در سال‌های نه چندان دور، خانه داشتند و زندگی معمولی را سپری می‌کردند. اما اقتصاد اژدها گونه ایران که بی‌پول‌ها و ندارها را می‌بلعد به سراغ آنها رفته و دار و ندارشان را گرفته است.

آرزوی این افراد در این روزها و شب‌ها، نه داشتن خانه بلکه پیدا کردن یک صندلی اتوبوس برای خوابیدن است. یک جای گرم که بشود شب را به صبح رسانید.

کاش مسئولان محترم کشور، عکس‌های این اتوبوس‌خواب‌ها را جایی گوشه اتاق خود نگه می‌داشتند و هرگاه می‌خواستند تصمیمی برای مردم بگیرند به این تصاویر نگاه کنند و بفهمند که مردم چقدر مشکل دارند.

رفتن این افراد به گرمخانه یا خوابیدن در مسجد یا حتی مسافرخانه، راه‌حل نیست بلکه مُسکنی است که خشکی خوابیدن روی صندلی را از آنها می‌گیرد. درد آنها بی‌سقفی است. سخت است که سقف خانه یک خانواده آسمان خدا باشد.

داستان زندگی ندارها با شرایط فعلی هر روز تلخ‌تر از دیروز می‌شود. شب‌های پایتخت شاید برای ما زیبا باشد. وقتی از پنجره بیرون را نگاه می‌کنیم و می‌گوییم کاش تهران همیشه شب بود، شهر برای این بخش ترسناک است.

شب که از راه می‌رسد، چراغ‌ خانه‌ها که روشن می‌شود، تازه داستان این افراد شروع می‌شود. از این اتوبوس به آن اتوبوس، از این صندلی به آن صندلی برای کمی خواب و رفتن خستگی کار روزانه.

اگر شرایط اقتصادی کشور به همین منوال پیش برود، دیر نباشد که اتوبوس‌ها در شب به شلوغی روز شود. دیر نباشد که بخشی از مردم مجبور باشند ایستاده بخوابند.

زور عده‌ای از مردم به غول تورم و گرانی نمی‌رسد. با هر سلاحی که کار کردن با آن را بلد بودند به سراغ آن رفتند اما خم به ابروی این اژدهای هفت سر نیامد که نیامد.

این درد وقتی بیشتر می‌شود که آن سو ترک، میان شکاف ایجاد شده بین زیر خط فقر و بالای خط فقر، عده‌ای تا به حال وارد برخی اتاق‌های خانه‌‎شان نشده‌اند.

توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.

منبع: عصر ایران

378405