به گزارش سایت خبری پرسون، با این حال این موضوع هم غیر قابل انکار است که در این بین برخی از مدیران هم وجود دارند که با اینکه تخصصی در امور مختلف ندارند و در واقع مهره کلیدی محسوب نمیشوند، اما در دولتهای مختلف فارغ از جناحهای سیاسی بر مسندی گمارده میشوند و حضورشان دائمی است! یک روز استاندار هستند و روز دیگر شهردار، یک روز در وزارتخانهای حکم معاونت دارند و روز دیگر معاون شهرداری، مسندی است که بر آن تکیه زدهاند! حضور دائمی این اشخاص بدون تخصص و ناکارآمد این روزها به درخت ضعیفی شبیه است که جایگزین درختی تنومند شده، در واقع این افراد غیر متخصص جایگاه افرادی را اشغال کردهاند که علاوه بر نیروی کاری، میتوانند با تخصص و تجربه خود به نحوه احسنت حوزه مدیریتی شان را اداره کنند. سوال اینجاست که چه اصراری بر حضور این مدیران غیر متخصص و ناکارآمد در عرصههای کلان مدیریتی وجود دارد؟
مدیران باری به هر جهت
اگر نگاهی به دولت مستقر از مجموعه کابینه گرفته تا زیرمجموعهها در حوزههای مختلف بیندازیم به وضوح میبینیم که برخی جاها نه تنها بر مدار شایستهسالاری و تخصصگرایی نبوده؛ بلکه در برخی موارد مدیرانی بر مسند قدرت نشستهاند که هیچ تخصصی برای آن جایگاه ندارند، از طرف دیگر سابقه مدیریتی این افراد نشان میدهد که در همه دولتها حضور دائمی داشته اند، تنها اتفاق این است که از میز مدیریتی بلند شده و بر میز مدیریتی دیگری تکیه زده اند، این در حالی است که هیچ تخصصی نسبت به هیچ یک از این پستها نداشتهاند!
این اتفاق تازهای نیست و در دولتهای قبل نیز شاهد این موضوع بوده ایم، اما نکته حائز اهمیت این است که در همه دولتها برخی مهرههای کلیدی که مدیران شایسته و تراز اول هم هستند، با عوض شدن دولتها به دلیل مغایرت در دیدگاههای سیاسی کنار گذاشته میشوند! این موضوع نشان میدهد که در ابعاد مدیریتی کشور نه تنها شایسته سالاری نقشی ندارد بلکه کافی است «باری به هر جهت باشید» تا در هر دولتی برای شما پست و مقامی در نظر گرفته شود! البته این موضوع را بیشتر در سطح مدیریتهای میانی شاهد هستیم و جالب اینجاست که به گفته کارشناسان، فسادهای اقتصادی نیز از همین مدیریتهای میانی ریشه میگیرد!
مدیران فرصت طلب
داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاحطلب در خصوص این مدیران غیر کارآمد گفت:« این دسته از افراد معمولا در ارتباط بر قرار کردن استاد هستند و برای آنها جناحبندی سیاسی مطرح نیست چون سریع رنگ عوض میکنند و آن چه که برای شان اهمیت دارد پیشبرد منافع شخصی و داشتن جایگاه و موقیعیتی که به دنبالش هستند، است. این افراد معمولا نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری رنگ عوض میکنند و به ستادهای انتخاباتی که فکر میکنند احتمال یا شانس بیشتری در انتخابات دارد سر میزنند و با ایجاد ارتباط به دنبال میز مدیریت هستند که بعد از انتخابات قرار است بر آن جای بگیرند.»
وی تصریح کرد:« در واقع میتوان گفت این افراد فرصت طلبانی هستند که عمدتا منافع شخصی خود را دنبال میکنند، این در حالی است که سطح دانش و تخصص چندانی هم ندارند اما پررویی لازم را برای ایجاد ارتباط و گرفتن پست و مقام دارا هستند. شاید بتوان به جرات گفت که یکی از آسیبهای سیستم اداری در کشور ما وجود چنین مدیرانی است که به معنای واقعی کلمه مدیر هم نیستند و تنها عنوان مدیر را یدک میکشند و صرفا به دنبال این هستند که از فرصت طلبی برای پیشبرد اهداف شخصی خود استفاده کنند و میتوان گفت تا حدودی در مسیر اهداف شخصی خود هم موفق هستند چون در همه دولتها، چه چپ باشد و چه راست، حضور دارند و خیلی سریع رنگ عوض میکنند و بعضا هم سعی میکنند یک رنگ تکنوکراتی هم به خودشان بگیرند و عنوان کنند که تکنوکرات هستند و سیاسی نیستند در صورتی که نه سیاسی هستند و نه تکنوکرات! حتی افراد فن سالاری هم نیستند که بتوان گفت در سیستم اداری کشور به وجودشان نیاز است.
این افراد هیچ تخصص خاصی ندارند که آن تخصص یا توان مدیریتی خاصشان آنها را ممتاز کرده باشد. به نظر من این دسته از افراد فرصت طلبانی هستند که متاسفانه در سیستم اداری ما زمینه برای رشد آنها وجود دارد و علی رغم ناکارآمدی، بلد نبودن کار کارشناسی و با توجه به اینکه خیلی از آنها مدارک علمی و تخصصی مناسبی هم ندارند، سعی میکنند خودشان را تکنوکرات هم جا بزنند و مشاغل تخصصی را در همه دولتها از آن خود کنند. معمولا از دولتی به دولت دیگر تنها جایگاه این اشخاص تغییر پیدا میکند بدون اینکه جایگاه قبل خود را کامل از دست بدهند!»
این فعال سیاسی با تاکید بر اینکه وجود این افراد سبب میشود حداقل در سطح مدیریت میانی ما با شایسته سالاری همراه نباشیم، در پاسخ به این سوال که با این افراد چه باید کرد؟ گفت:« یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که طیفهای مختلف سیاسی کادرسازی لازم را انجام نداده اند، یعنی برای اداره کشور کادرسازی نکردهاند و این ایرادی است که به همه جناحهای سیاسی، چپ و راست وارد است. جریانهای مختلف سیاسی کادر لازم را برای اداره کشور در اختیار ندارند و این موضوع باعث شده که زمینه برای این افراد فرصت طلب فراهم شود و نهایتا این افراد فرصت طلب که نه توان مدیریتی لازم را دارند و نه توان تخصصی بالا، صرفا با ارتباطات مختلف بتوانند جایگاههای مدیریتی را از آن خود کنند.
وجود این افراد یکی از عوامل ضعف دستگاه بروکراسی کشور و یکی از عوامل ضعف مدیریت در سیستمهای کشور تلقی میشود و باید جریانهای مختلف سیاسی با شناسایی این افراد زمینه را برای رشد آنها از بین ببرند و اجازه ندهند افرادی صرفا با تکیه بر ارتباطات جایگاههای خاص مدیریتی را در اختیار بگیرند.»
منبع: آفتاب یزد