به گزارش سایت خبری پرسون، پیمان مولوی در یادداشتی نوشت: در حالی که در ترکیه بعد از چند تغییر پیدرپی روسای بانک مرکزی و نه شنیدن ریاست جمهوری کشور از روسای قبلی درخصوص کاهش نرخ بهره، بالاخره نرخ بهره به صورت دستوری کاهش یافت و ترکیه شاهد تورم ۱۹درصد و نرخ بهره ۵ درصدی است و این یعنی نرخ بهره حقیقی منفی ۱۴ درصد! و نتیجه اولش سقوط لیر ترکیه در مقابل دلار آمریکا.
در یک نمونه دیگر اما موفق باید از خانم الویرا نابیولینا نام برد؛ فردی که با اقتدار خود توانست در مقابل رویکردهای پوپولیستی اقتصادی مقاومت کند و البته با حمایت حاکمیت بتواند نرخ بهره را در زمان بحرانی به ۶.۷۵ درصد افزایش دهد و با هدف گذاری تورم ۴ درصد به مرز اقتصاد، روسیه را از تورم ۶.۷ درصد به ۴ درصد نزدیک کند.
همین دو تجربه برای گوشی شنوا و چشمی بینا کفایت میکند. در ایران امروز که اقتصادی ذینفعانه در آن به اوج رسیده است، کاهش نرخ بهره حامیان زیادی دارد و در مقابل شاهد حامیان افزایش و برخی هم همین دم را خوش میدانند.
رئیس کل بانک مرکزی در اینجا نقش خود را بازی خواهد کرد و درصورت داشتن روند روسای پرصحبت و بیعمل قبلی میتواند فاجعهای به نام ایرانی شدن اقتصاد را رقم بزند.
بانک مرکزی تعیین کننده سیاستهای پولی است و باید فصلالخطاب سیاستگذاری پولی باشد اما در اینجا وزن خود شخص رئیس کل مهم است، همانند رئیس کل قبلی بانک مرکزی ترکیه قدرت و جرات نه گفتن داشته باشد و درصورت عدم اجرای سیاست هایش استعفا دهد.
نیازمند رئیس کل بانک مرکزیای هستیم کمحرف و با دیسیپلین، دارای توانمندی در ارائه گزارشهای شفاف از سازمانش و ناظر بر عملکرد شبکه بانکی.
متاسفانه دو رئیس کل قبلی در این خصوص ناموفق بودند و بیشتر علاقهمند به حرف درمانی.
البته تحریمها را بسیاری پوششی بر این عملکرد ضعیف دانستند که آدرس غلط دادن است.
امیدوارم رئیس کل بانک مرکزی در ایران در تراز این نهاد قدیمی باشد و اعتماد را به آن باز گرداند.
منبع: روزنامه ابتکار