به گزارش سایت خبری پرسون، طبق آمار ارائه شده توسط مرکز مدیریت راه های کشور، در شبانهروز گذشته(12 شهریور) آزادراه کرج-قزوین با ۱۲۵ هزار تردد پرترافیک ترین جاده کشور؛ و در همین مدت آزادراه تهران-کرج با ۱۲۳ هزار تردد و آزادراه کرج-تهران با ۱۲۰ هزار تردد پرترددترین جاده کشور بود.
آمار راه های منتهی به شمال کشور در آخر هفته ها، کمی کمتر یا بیشتر اما همچنان با ترافیک همراه است. ترافیکی که به معنای تردد بیشتر در کنار یکدیگر معنا می دهد. آن هم در هفته های غم بارتری که تعداد زیادی از هموطنانمان با ابتلا به ویروس کشنده کرونا، جانشان را از دست دادند و دیگر در کنارمان نفس نمی کشند.
با نگاهی دیگر می توانیم به این نکته اشاره کنیم که ماندگاری کرونا و آمار فوتی های این بیماری، تا این اندازه بی تفاوتی ایجاد کرده است. به اندازه مرگ همنوعانمان! آشنایان و همشهری هایمان.
*بی تفاوتی به هشدارها!
هشدارهای مداومی که از رسانه های مکتوب و صوتی و تصویری ارائه می شود.
آیا دیگر نمی شنویم؟ نمی بینیم؟ نمی خوانیم؟! تصاویر تخت های پر شده از بیماران کرونایی وکادر درمان خسته از این همه بی تفاوتی! دلایلی که ما را به سوی مرگ می کشد چه می تواند باشد؟ دیدارهای خانوادگی، کاری، عیادت از بیماران و مراسم خاکسپاری یا فراری شدن از همهمه بیماری و شلوغی و ادای کمی تفریح!
مضحک به نظر می رسد. هر چه هشدارها بیشتر شده است بهانه های فرار از خود طغیانی تر نشان داده می شود. درست است که واکسیناسیون کند است، درست است بیماری برای مدت طولانی مهمانمان شده است. اما بستن کوله بار مسافرت با هر بهانه ای نمی تواند درست باشد. چگونه می شود پرستاری که مادرش را در شمال کشور از دست داده است ولی نمی تواند پست کاری خود را ترک کرده و برای خاکسپاری مادر، خودش را به زادگاهش برساند؟!
صدیقه گریه می کند. از مرگ مادرش می گوید که نتوانسته او را دم آخری ببیند. می گوید که «می توانستم بروم ولی آنقدر شاهد عینی در جلوی دیدگانم روی تختآی سی یو و سردخانه بیمارستان، دراز کشیده بودند که ترسیدم خودم هم باعث مرگ یک نفر دیگر شوم.»
او تاکید می کند: «همین انتظار را از مردمم دارم. فرض بگیریم که کرونا قرار است فعلا بماند و واکسنی در کار نیست، چگونه باید عمل می کردیم. بهانه فقط مرگ را به ما نزدیک می کند.»
او در ادامه می گوید که «ویروسی که از طریق تنفس مبتلایمان می کند، چگونه است که از آن نمی ترسیم؟ هر ثانیه ممکن است که گرفتار این بیماری کشنده شویم.»
این پرستار جوان که در یکی از بیمارستان های پایتخت به کار مشغول است از : «دوستی داشتم که سه بار کرونا گرفته است. دو بار بسیار خفیف و بار سوم او را به کام مرگ کشاند. آنقدر شواهد و ادله ما در مورد کرونا تازگی دارد که فقط باید مواظب باشیم و نگذاریم بهانه ها ما را فریب دهند. یک روز گرما، یک روز بیماری خانواده و عزیزان یک روز مشغله کاری! فقط تا می توانیم باید از دیگران فاصله بگیریم. این تنها راه ماست. حتی اگر واکسن هم زدید. باید مراقبت بیشتری انجام دهید تا دوز دوم را بزنید و باز هم کار تمام نشده است، سخت است ولی شدنیست اگر به خودمان و عزیزانمان فکر کنیم شدنیست.»
وقتی چنین فداکاری های بزرگی از سوی کادر درمان برای هموطنانمان می شود، پس چگونه است این همه بی تفاوتی و سر شدن؟ به راستی که کرونا به ما نشان داد که تا چه اندازه می توانیم در مقابل قانون و مقررات سر تعظیم فرود آوریم. خشوعی که ابتدا نفعش از آن ماست!