همه چیز درباره زنده یاد «حسین پناهی»/ شاعری که مانند هیچ کس نبود

«حسین پناهی» زندگی کوتاهی داشت اما توانست در همین زمان کوتاه، آثار ادبی و هنری تأثیرگذار و ماندگاری از خود به یادگار بگذارد. وی بیشتر از آنکه بازیگر باشد شاعری فیلسوف بود و رد پای این شاعرانگی را در جای‌جای زندگی شخصی و هنری وی می‌توان یافت. در مطلب زیر بیشتر درباره او بدانید.
تصویر همه چیز درباره زنده یاد «حسین پناهی»/ شاعری که مانند هیچ کس نبود

به گزارش سایت خبری پرسون، حسین پناهی، شخصیت پیچیده‌ای نداشت. ساده، صمیمی و مهربان بود، درست مانند شعرها و نقش‌آفرینی‌هایش. وی تا پیش از مرگ، بیشتر به عنوان یک بازیگر خاص مورد توجه بود و بُعد شاعرانگی‌اش‌، بعد از وفاتش آشکار شد. این خاص بودن در بازیگری، بیشتر به خاطر همان داشتن ذهنیت شاعرانه و فلسفی او بود که درواقع پشتوانه بازی‌هایش بود. هفت دفتر شعر پناهی به همراه سه آلبوم صوتی وی، پس از وفاتش منتشر شد و همین موضوع، موجب شد تا بُعد شاعرانگی شخصیت او بعد از مرگش پر رنگ‌تر به نظر بیاید.

برداشتی که جامعه هنری و مردم از پناهی دارند، شخصیتی صادق، زلال، ساده، آلوده نشده به مسائل شهر و مدرنیسم و عاشق طبیعت و زیبایی است. درباره وی گفته‌اند: حسین پناهی، موجود عجیب و غریبی نیست؛ یک روستازاده حیران است که گذر از تضادهای ناخواسته از او آدمی ساخته که الاکلنگ وجودش در برخورد با مسائل به شکل اغراق‌آمیزی همیشه در نوسان بود.

جنون فیلسوفانه حسین پناهی

شاید بتوان ادعا کرد که پناهی یک فیلسوف بود. او با تمام سادگی‌اش، دیدگاهی عجیب و پرسش‌گرانه نسبت به انسان، زندگی، مرگ و نظایر آن داشت. نصرالله حکمت در همین باره گفته است: جملات حسین پناهی بوی کلمات، کلماتش بوی حروف و حروفش بوی سکوت می‌دهد. تمام آثار پناهی را اگر بخوانید، جمله‌ای در آن‌ها نمی‌توان یافت که قفل جزمیت بر درِ آن نهاده شده و راه هر گونه تأمل و فهم دیگری را مسدود کرده باشد. هر جمله‌ای، افق تأملی دیگر و نگاهی دیگر و فهمی دیگر را می‌گشاید و همگان را به «تعامل در تأمل» فرا می‌خواند.

درونمایه و سبک اشعار پناهی

اشعار پناهی، زیاد وابسته به آرایه‌های ادبی و صنایع بدیعی نیست زیرا مضمون و درونمایه برایش جایگاه ویژه‌ای داشت اما با همه این‌ها «تکرار» و «تشبیه»، بیش از سایر آرایه‌های ادبی، در اشعار وی یافت می‌شود. اشعار او بیشتر به شیوه «سپید» و «موج نو» سروده شده است.

گفته شده که اشعار پناهی، به مکتب «رمانتیسم» بسیار نزدیک است چرا که این مکتب دارای مولفه‌هایی چون: شخصیت هنرمند، من (اول شخص)، هنرمند در هنر خویش، دلگیری و آزردگی از محیط پیرامون، فرار به سوی زمان‌های دور و کودکی‌های از دست رفته (نوعی برخورد نوستالژیک)، کشف و شهود و البته سحر و جادوی کلام است و این‌ها در شعر پناهی نمایان است.

زندگی هنری حسین پناهی

حسین پناهی درباره بازیگری‌اش گفته بود: من نه نان، نه غم و حتی سینما را هیچ‌وقت جدی نگرفته‌ام؛ من برای اتلاف وقت بازی می‌کنم، برای فرار از درک حقایق هولناکی که نمی‌دانم چیست، گو اینکه همین نان و نام، جدی‌ترین ضرورت از این سال به آن سال رفتن‌هایم شده است.

زمانی که حسین پناهی به تهران رفت، در مدرسه هنری «آناهیتا» چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند. پس از آن، برای نخستین بار در مجموعه تلویزیونی «محله بهداشت» به ایفای نقش پرداخت. مدتی بعد، متن نمایش «دو مرغابی در مه» را نوشت و کارگردانی کرد و به این ترتیب، بیش از پیش به دنیای هنر معرفی شد.

پناهی در فیلم‌های سینمایی زیادی حضور داشت؛ از جمله تیرباران، هی‌جو، نار و نی، در مسیر تندباد، ارثیه، راز کوکب، مهاجران، چاووش، سایه خیال، اوینار، هنرپیشه، مرد ناتمام، روز واقعه، آرزوی بزرگ، بلوغ، مریم مقدس و… همچنین از سریال‌هایی که وی در آن به ایفای نقش پرداخت، می‌توان به دزدان مادربزرگ، روزگار قریب، فرمان، شبکه، آواز مه، روزهای آرزو، تصمیم نهایی، خندان، همسایه‌ها، یحیی و گلابتون، امام علی (ع)، آژانس دوستی، آشپزباشی و قبله عالم، بی‌بی‌یون، شلیک نهایی، شاخه طوبی، روزی روزگاری، مثل یک لبخند، هشت بهشت، رعنا و گالش‌های مادربزرگ اشاره کرد.

جعل شعر به نام پناهی

نشر اشعار جعلی به نام بزرگان فرهنگ و ادب، بسیار زیاد است. پناهی از جمله بزرگانی است که اشعار بسیار زیادی به نام او جعل شده است. در همین مورد گفته شده که این شاعر فقید، آثاری زیادی تألیف کرده و شاید همین تعدد آثار او در شعر، موجب شده است که برخی از نام او سوءاستفاده کنند و نام حسین پناهی را پای اشعار زیادی ببینیم که شاعرشان نیست و در واقع جعلی هستند.

دلیل دیگر این جعلیات نیز شاید کلام ساده و در عین حال پیچیده حسین پناهی باشد به عنوان مثال، به این شعر پناهی دقت کنید: «نیستیم / به دنیا می‌آییم / عکس یک‌نفره می‌گیریم / بزرگ می‌شویم / عکس دونفره می‌گیریم / پیر می‌شویم / عکس یک‌نفره می‌گیریم / و بعد دوباره باز نیستیم!» در نگاه نخست، شاید این شعر ساده به نظر بیاید، اما با کمی دقت می‌توان متوجه جامع بودن و لایه‌های دیگر این شعر شد.

فرجام زندگی شاعر

سال ۸۳ برای همه دوستداران وی سال ناگواری بود؛ آخرین تماس تلفنی وی با پسرش در ساعت ۹ شب چهارشنبه ۱۴ مرداد بود و فوت وی نیز در همین شب رقم خورد. دختر وی آنا در ساعت ۱۰ شب شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۳ با پیکر بی‌جان پدر در منزل مسکونی‌اش واقع در خیابان جهان‌آرای یوسف‌آباد، مواجه شد.

علت فوت پناهی به گواهی پزشکی قانونی، ایست قلبی تشخیص داده شد. پیکرش در تاریخ سه‌شنبه، ۲۱ مردادماه ۱۳۸۳، پس از عبور از شهرهای شیراز، سپیدان، یاسوج، گچساران، دهدشت، به زادگاهش دژکوه در سوق منتقل شده و همانجا دفن شد.

دو سروده از پناهی درباره مرگ

به این نکته فکر می‌کنم
که مرگِ شاعران
در هیأتِ فلسفه می‌آید!
فریبا و مه‌آلود!

ما بدهکاریم
به کسانی که صمیمانه از ما پرسیدند:
معذرت می‌خواهم چندم مرداد است؟!
و نگفتیم؛ چون که مرداد
گورِ عشقِ گُلِ خونرنگِ دلِ ما بوده است!»

چرا پناهی بعد از مرگ بیشتر مورد توجه قرار گرفت؟

حسین پناهی نیز مانند بزرگان بسیاری، در زمان حیات خود، چنان که باید و شاید، مورد توجه قرار نگرفت و پس از مرگ زودهنگامش، افراد زیادی درباره زندگی ادبی و هنری وی، گفتند و نگاشتند. این امر دلایلی زیادی دارد به عنوان دلیل اول، چنین گفته شده که پناهی و فلسفه فکری و عقیدتی او در دوران حیاتش بسیار محدود مورد بررسی قرار گرفت و او میان آن همه هیاهو، ذوق و قریحه، نادیده گرفته شد.

او را به دلیل نوع خاص شخصیت و لحن شیرین و منحصر به فردش مجنون نامیدند؛ همین الفاظ و نسبت دادن‌های بیجا باعث شد به عمق شخصیت و تفکر او پی برده نشود. پناهی دید عمیق و خاصی نسبت به طبیعت و رویدادهایی که در پیرامون او در جریان بودند، داشت. نگاهی که منحصر به اوست، نگاهی که پیچیده‌ترین مسائل بشری را آنقدر ساده و صمیمی می‌دید که مخاطب جذب آن می‌شد. این نگاه خاص از سبک زندگی و تفکر او نشأت می‌گرفت.

حسین پناهی، راز بزرگی که ماندگار شد

حسین پناهی، هنرمند و ادیبی بود که کودک درونش را همواره زنده نگه‌ داشت و این ویژگی‌اش موجب شد، بازی و لحن کلامش بر دل هر مخاطبی بنشیند و او را به چهره‌ای مردمی و ماندگار تبدیل کند. درباره راز ماندگاری شاعران، نویسندگان و هنرمندان، زیاد نوشته می‌شود و در این میان، به زوایای تاریک و روشن زندگی و هنر آنان می‌پردازند و از رفتارهای عادی و زندگی شخصی آن‌ها به عنوان مدعا نیز استفاده می‌کنند تا نتیجه‌گیری‌ها، چندان عجیب ننماید.

حسین پناهی، از آن جمله هنرمندان است. گفته شده است به دلیل اینکه وی حضور چندان واضح و روشنی در جامعه ما نداشت، مانند بسیاری از افراد پشت پرده، زندگی و حالاتش در ابهام قرار دارد. به همین دلیل است که شعرها و نوشته‌هایش با تفسیرهای مختلف روبه‌رو می‌شود. زندگی پناهی، گویی از پشت شیشه‌ای بخار گرفته دیده می‌شود به همین دلیل درباره زندگی و حتی مرگ وی، سخنان درست و اشتباه بسیاری گفته شده است. اما به راستی راز حسین پناهی چیست؟

واقعیت این است که او رازی نداشت. او همانند یک انسان عادی متولد شد، زندگی کرد، رنج کشید، نوشت، خواند و بازی کرد و همان‌گونه که ممکن است ما در تنهایی و بی‌خبری سکته کنیم و چند روز بعد جسدمان افتاده بر تختخواب در خانه پیدا شود، درگذشت. بنابراین، چندان رازی در کار نیست. واقعیت این است که او زندگی خودش را می‌کرد بی هیچ رمز و رازی؛ اما زندگی به گونه‌ای بر ما گذشته و شیوه‌ای دیگر پیدا کرده است که زندگی او را رازآلود می‌بینیم.

ما هر کدام در درون خود کودکی نهفته داریم که گاه سر بر می‌آورد و خود را نشان می‌دهد. زندگی کنونی ما را بر آن داشته است که در برابر اظهار وجود این کودک بازیگوش مقاومت کنیم و نگذاریم جلوه‌گر شود. اما حسین پناهی چنین نکرد. او کودکش را هر کجا که می‌رفت با خود می‌برد. در تلویزیون، سینما، تئاتر و خیابان. هر زمان که می‌نوشت کودک درونش نوشته‌هایش را خط‌خطی کرد، اما به شیوه ما عتابش نکرد و نهیبش نزد. او معصومیتی را که هر کدام از ما در ابتدای تولد با خود داریم را پنهان نکرد و مانند بسیاری، نقاب به چهره نزد. با آن چهره بزک نشده و عکس روتوش نشده در میان این همه چهره که دیگر خود را هم نمی‌شناسند، طبیعی است که به رازی بزرگ ماند.

معرفی آثار حسین پناهی

من و نازی، اشعار، نشر الهام، سال ۷۲، چاپ دوم: ۷۵

سی‌دی / کاست / کتاب: ستاره‌ها، نشر دارینوش، ۷۵

چیزی شبیه زندگی، نمایشنامه، نشر الهام، سال ۷۶

دو مرغابی در مه: دو نمایشنامه دو مرغابی در مه و گوش بزرگ دیوار، نشر دارینوش، سال ۷۷

بی‌بی یون، فیلم‌نامه، نشر الهام، سال ۷۷

خروس‌ها و ساعت‌ها، مجموعه قصه، نشر الهام، سال ۷۷

سلام خداحافظ، نشر دارینوش، سال ۸۳

چشم چپ سگ، هفت دفتر شعر، نشر دارینوش، سال ۸۴ (به وقت گرینویچ، افلاطون کنار بخاری، من و نازی، کابوس‌های روسی، سال‌هاست که مرده‌ام، نامه‌هایی به آنا، نمی‌دانم‌ها)

راه با رفیق، نشر دارینوش، سال ۸۸

نوید یک روز بلند نورانی (مجموعه مصاحبه‌ها از سال ٧٦تا ٨٣)، نشر آناپنا، سال ۹۲: چاپ چهارم؛ بهار ۱۳۹۹

جهان زیر سیگاری من است (مجموعه مصاحبه‌ها از سال ٦٨تا ٧٦)، نشر آناپنا، سال ۹۲: چاپ چهارم؛ بهار ۱۳۹۹

سرودی برای مادران، نمایشنامه، نشر آناپنا، سال ۹۲؛ چاپ دوم؛ ۱۳۹۷

نامه‌هایی به آنا (۲)، نشر آناپنا، سال ۹۲؛ چاپ چهارم؛ ۱۳۹۸

329489

سازمان آگهی های پرسون