اینجا خوزستان است؛ صدای مرا از عصر عاشورا می شنوید

چرا مردم سوسنگرد و اهواز و ماهشهر و… آب ندارند؟ چرا شادگان و هورالعظیم خشک شده‌اند و جانداران‌شان از گاومیش‌ها تا ماهی‌ها و پرندگان دارند تلف می‌شوند؟ مگر ادعا نمی‌کردند سدها ساخته می‌شوند تا روزهایی مثل این روزها منابع آب مدیریت شوند؟ کو مدیریت؟ کو آب؟
تصویر اینجا خوزستان است؛ صدای مرا از عصر عاشورا می شنوید

به گزارش سایت خبری پرسون، تعریف مدیونی را می دانید؟ یعنی وامدار، یعنی بدهکار، وای به روزی که میفهمیم بدهکار شخص یا اشخاصی هستیم.

اما این بار بدهکاریم؛ تا آخر عمر، به مردمان خطه خوزستان، به آنان که هشت سال تمام، زیر فشار جنگ خم به ابرو نیاوردند و نه فقط برای شهر خودشان که برای دفاع از همه ایران ( متوجهید که چه میگویم؟ همه) از جان و مال خود مایه گذاشته و تسلیم ظلم نشدند که حتی هنوز اثرات آن روزها در شهرهای خوزستان نمایان است.

جنگ خوزستان، سیل خوزستان، ترور خوزستان، گرد و غبار خورستان، بی آبی خوزستان و….. همه را غم زده کرده است.

این روزها آنهم برای ساعاتی در روز که برق نیست، ساعتی که آب نیست حال روحیمان عادی نیست، زندگیمان از مدار خارج می شود. اما خوزستان، گنج ایران، این گوهر ناب خدادادی سالهاست که فراموش شده است.

خوزستان مقصد شهدای والامقام، خوزستان پر از خون شهیدان، خوزستان سپر مردم ایران امروز وضع خوبی ندارد. مردمی که خود برای دفاع از وطن سپر گلوله بودند حال چرا باید برای مطالبه گری حق طبیعی هر انسانی، هدف گلوله قرار گیرند؟

مگر نه اینکه هر سال برای لب تشنه امام حسین و یارانش گریه میکنیم؟ مردم جنوب کشور ما لبشان تشنه است اما به نظر می رسد خوزستان آب ندارد و برخی وجدان.

تقصیر گردن کیست؟

هزاران سال است که ۵ تا از بزرگترین رودخانه‌های ایران راهی جلگه خوزستان می‌شوند و از آنجا به تالاب‌های شادگان و هورالعظیم و خلیج فارس می‌ریختند و هم این تالاب‌ها را زنده نگه می‌داشتند و هم خوزستان حاصل‌خیرترین بخش خاک ایران بود.

اما در این سال‌ها که ویروس بی تدبیری به جان ایران افتاده می‌شود ثمراتش را بهتر دید. بودجه‌های هنگفتی که برای کارهای غیر اصولی گرفته میشود و کوچکترین کاری انجام نمی شود.

‎مثال ساده این ماجرا؛ مگر قرار نبود سدها منابع آب را مدیریت کنند؟ پس چرا آن همه آمار و ادعا برای راه‌اندازی بزرگترین سد و بلندترین سد و پرآب‌ترین دریاچه مصنوعی و… که با گره زدن به عناوینی مثل «مهندسان ایرانی و دانش ملی» در بوق و کرنا می‌شد گره از مشکل مردم و طبیعت خوزستان باز نمی‌کند؟

‎چرا مردم سوسنگرد و اهواز و ماهشهر و… آب ندارند؟ چرا شادگان و هورالعظیم خشک شده‌اند و جانداران‌شان از گاومیش‌ها تا ماهی‌ها و پرندگان دارند تلف می‌شوند؟ مگر ادعا نمی‌کردند سدها ساخته می‌شوند تا روزهایی مثل این روزها منابع آب مدیریت شوند؟ کو مدیریت؟ کو آب؟

با یک سرچ ساده در گوگل میتوانید ببینید که هورالعظیم عراق در چه حالی است و هورالعظیم ایران چه حالی.

فیلم «گاو‌خشمگین» اسکورسیزی را دیدید؟ سکانسی از فیلم ‌«رابرت دنیرو»‌ در مسابقه بوکس مغلوب میشود، با چهره ای درهم و پریشان رو به برادرش دست‌هایش را باز می‌کند و می‌گوید: «دستان من کوچیک است، نمی‌توانم… برنده نمی‌شوم»

خوزستان عزیز ما شرمنده‌ایم به نجابتتان ما را‌ ببخشید که دستانمان در برابر زور آقایان به ظاهر مسئول کوچک است و کاری نمی‌توانیم برایتان انجام دهیم.

سردار جهان آرا همان بهتر که نیستی ببینی شهر.....

به قلم مهسا اخلاقی

325354

سازمان آگهی های پرسون