به گزارش سایت خبری پرسون، سجاد بهزادی نوشت: این روزها محمود احمدی نژاد در قامت یک منتقد تمام عیار نسبت به سیاستهای چپ و راست و حتی حاکمیت در ایران ظهور کرده است. او یک مدعی به تمام معنا شده است و هرگز به روی خودش هم نمیآورد که یک دهه در جایگاه نخست بسیاری از تصمیم سازیهای کشور بوده است.
احمدی نژاد نبض تودهها را در دست دارد و چنان هیاهو میکند که در بسیاری از تحلیلهای عامه پسند، او را بی باک و ناجی وضع موجود میدانند. اما به راستی چرا احمدی نژاد این قدر به در و دیوار میزند و در نقش مدعی طلوع میکند؟ احمدی نژاد در دوران پس از رئیس جمهور بودنش دچار کدام تغییرات بنیادی در نگرش وافکار شده است که امروز سخنان متفاوتی بر زبان میآورد و خود را ناجی کشور میداند؟
وقتی فرد بدون داشتن پشتوانههای نظری و تنها بر اساس احساسات آنی و قدرت خواهی به در و دیوار میزند اولین رفتاری که از او بروز میکند "تناقض" است. از این رو برخی احمدی نژاد را "مرد تناقضها" می دانند. در یک مصداق واقعی از این تناقض، او حین ثبت نام برای انتخابات ۱۴۰۰، سخنی گفت که در رسانهها به صورت گسترده منتشر شد.
او که برای ثبت نام در انتخابات به وزارت کشور رفته بود تهدید به تحریم انتخابات کرد. احمدینژاد در سال ۱۳۸۸ در مناظرهها خود، یک بار به کروبی گفت" من تعجب میکنم شما سیستم انتخابات رو زیر سوال میبری که چند بار باهاش انتخاب شدی". اما احمدینژاد پس از ثبتنام در انتخابات ۱۴۰۰ در کنفرانس خبری گفت" در صورت رد صلاحیت انتخابات را تایید نمیکنم و در آن مشارکت نمیکنم."
احمدی نژاد بر اساس کدام ریشه و مکتب سیاسی؛ راه برعکسی را انتخاب کرده است وبا هیاهوها و فریاد، دست به قیامی علنی و پرخاشگرانه علیه سیستم میزند و در حالی که کلام و موضع او؛ گاها همان موضع گروه چپ در ایران است اما چرا در بدنه اصلاح خواهان وچپ گراهای جامعه هم کسی او را باور نمیکند؟
همه عالم وآدم می دانند احمدی نژاد فرد غریبهای نبوده و برآمده از همین سیستم بود و در حمایت کاملی از سیستم نیز قرار داشت؛ به گونه ای که روزگاری نه چندان دور نامههای او را" الهام خداوند" میدانستند و از او شناخت کاملی وجود داشت. بر این اساس احمدی نژاد نیز به سیستم بسیار نزدیک بود و شناخت کاملی از پیدا و پنهان نهاد قدرت در جمهوری اسلامی دارد.
او از این رو خود را به در و دیوار میزند و فکر میکند مصداق واقعی بازی "دومینو" در جمهوری اسلامی است و اگر ضربهای به او وارد شود و بیفتد خیلیها میافتند؛ در حالی که اشتباه میکند. او مدتها قبل و در زمان زندانی شدن نزدیک ترین یارانش هر آنچه در آستین داشت نشان داد و دیگر این هیاهو ها و به در و دیوار زدن ها از سر پریشانی است.
از اینکه احمدی نژاد همچنان رقیبی جدی برای دیگران در انتخابات است شکی نیست. او در سطح توده ها از اقبال نسبی برخوردار است اما این اقبال الزاما ناشی از کارآمدی، تفکر وبرنامه ریزی او نیست. اقبال احتمالی از احمدی نژاد ناشی از درماندگی و انفعال سیاسی جامعه است. جامعه ایران به هزار ویک دلیل بیش از آنکه بینش عمیق سیاسی با خود همراه کرده باشد، در شرایطی بحرانی و سیاست زده قرار دارد و گرفتار معیشت روزمره است.
در حقیقت احمدی نژاد و دوستان او کیفر چنین جامعه ای هستند. حسین بشیریه در آخرین کتابش به نقل از افلاطون میآورد " کیفر کسانی که در سیاست مشارکت نمی کنند آن است که زیر سلطه آدمهای ...(کم خرد) زندگی کنند."
احمدی نژاد در قامت یک فرد مدعی به در و دیوار میزند و جمهوری اسلامی را تهدید به تحریم انتخابات میکند. او به خیالش تابو شکنی کرده و انگشت را بر ضعف جمهوری اسلامی گذاشته است؛ درحالی که این تابو در انتخابات مجلس یازدهم شکسته شد و با مشارکت حداقلی مردم، نمایندگانی اکنون بر مسند قدرت هستند که این انتخاب حداقلی خیلی هم نشان از کاهش مشروعیت خود نمیدانند.
علیرغم همه این موارد، معیار دمکراسی میگوید، کاش احمدی نژاد از سوی شورای نگهبان تایید شود. او در هیچ دادگاهی محکوم نشده است حتی اگر هم که گفته باشد عده ای "جزیره خریدهاند تا در صورت خشم ملت به آنجا فرار کنند. "او به کدام جرم نباید تایید شود واگر هم جرمی مرتکب شده چرا در هیچ محکمه ای، به عنوان مجرم معرفی نشده است؟
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: عصر ایران