به گزارش سایت خبری پرسون، سجاد بهزادی نوشت: انتخاب برخی رهبران سیاسی جهان مانند ترامپ در آمریکا, نتانیاهو در اسرائیل و احمدی نژاد در ایران، اگر چه با صندوقهای رای انجام شده است؛ اما عملکرد سیاسی این افراد نشان می دهد که آنها کمترین اعتقاد را به دمکراسی ونهادهای مدنی در کارنامه خود دارند و بیشترین چالش را با آن داشته اند .همین افراد وقتی که دوباره در معرض انتخاب عمومی جامعه قرار می گیرند. همچنان با اقبال مواجه هستند. آرایی که در انتخابات ایالات متحده به ترامپ داده شد، خیلی کمتر از آرا رقیب او نبود.
حزب نتانیاهو نیز پس از یک دهه، اگر چه شکننده اما همچنان با اقبال جامعه اسرائیل برای تشکیل دولت روبرو است. در ایران نیز بیشتر گروههای سیاسی از احمدی نژاد به عنوان یک رقیب سیاسی پرطرفدار نام می برند و این همان پارادوکسی از قصه سیاست است که من نامش را طنز تلخ و چالش سخت دمکراسی میگذارم.
همان طور که پیش بینی میشد محمود احمدینژاد، رییس دولتهای نهم و دهم، در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. حاشیههای ثبت نام او از پیاده روی با جمعیتی از هوادار تا بالارفتن از نردههای ساختمان وزارت کشور؛ نشان داد، احمدی نژاد تغییر نکرده است و همان پوپولیست گرایی است که میخواهد به هر قیمت در صحنه باشد تا دیده شود.
قدر مسلم اینکه او با هر تیپ وشخصیتی طرفدار دارد و به نظر میرسد در صورت محال؛ اگر شورای نگهبان هم او را تایید صلاحیت کند، یک رقیب جدی برای سایرین باشد. پرسش اساسی این است که چرا باید ناراحت کننده باشد وقتی از دل صندوق رای و دمکراسی، یک شخصیت وتیپ غیر دمکرات بیرون میآید وآیا این چالش مغایر با اصل دمکراسی است؟ مگر دمکراسی در ساده ترین نوع تعریفش؛"روشی معین برای رسیدن به نتایج نامعین" نیست؟ پس چرا انتخاب احمدی نژاد را مقابل دمکراسی میدانیم و ازآن شرم داریم.
شاید پاسخ به این پرسشها را کارل پوپر، فیلسوف آلمانی به ما میدهد که دفاع نیرومندش از لیبرال دموکراسی و امکان ظهور جامعه باز در آثارش ثبت شده است. او میگوید "حقیقت انتخابات دموکراسی، عزل است نه نصب". از نگاه پوپر؛ دموکراسی این سؤال افلاطونی را که «چهکس باید حکومت کند؟»، کنار میزند و به جای آن میپرسد «چگونه باید حکومت کرد؟».
بر این اساس تایید صلاحیت وحتی انتخاب احمدی نژاد برای دست گرفتن قدرت، مسئله دمکراسی نیست. مسئله وچالش زمانی خود را نشان میدهد که افرادی مانند احمدی نژاد، ترامپ و نتانیاهو وقتی که به قدرت میرسند خودخواه می شوند و توانایی حق انتقاد را از جامعه به شدت محدود میکنند و دیگر نمیتوان نه تنها آنها را عزل کرد، بلکه در مواردی دروغ گویی, تناقض و شرارت چاشنی دولتهای آنها میشود.
آنها از طریق دمکراتیک (صندوق رای) انتخاب میشوند اما هرگز به حکومتی دموکراتیک اعتقاد ندارند و نهادها، قوانین و دستگاههایی که از دموکراسی و مدنیت دفاع میکنند را تضعیف میکنند.
شاید فکر کنیم دمکراسی چه توفیری دارد، وقتی از دل صندوق آرا ، ترامپ یا احمدی نژاد بیرون میآید؟ باید گفت این خطاست که دمکراسی را به مجلس و رای و چیزهایی از این جنس، تقلیل دهیم. صندوق رای و پارلمان، دموکراسی را تضمین نمیکند؛ همین طور که در آمریکا تضمین نکرد و ترامپی از آن زائید که به قول داوود هرمیداس باوند، تحلیلگر سیاسی،" به صورت مدام به دموکراسی آمریکا ضربه زد."
در حقیقت کارل پوپر اعتقاد دارد درست است که دموکراسی بدون رای گرفتن از مردم، ممکن نیست اما هر رای گرفتنی، به معنای اجرای دموکراسی نیست.برای دموکراسی شدن، به دستگاه و نظامی نیاز است که از حق و حقوق مردمان، و در ذیل آن حق عزل، پشتیبانی کند و این چالش سخت دمکراسی با تیپ وشخصیتی مانند احمدی نژاد است. تجربه او به ما میگوید که علیرغم کاریزما بودنش برای تودهها وحتی براندازان، هرگز به نهادهای مدنی و برنامه ریزی اعتقاد ندارد.
جهان بینی و تفکر احمدی نژادیسم عاملی مزاحم ومتغییری مخدوش کننده برای دمکراسی است و مانند ترامپ در آمریکا به اعتبار دمکراسی لطمه میزند، حتی اگر این تیپ وتفکر از دل یک دمکراسی ناب و انتخاباتی کاملا رقابتی و سالم بیرون آمده باشد.
اینکه برخی اعتقاد دارند صندوق رای در کشور ما نمایشی است و قیاس آن با انتخابات در سایرکشورها درست نیست و دمکراسی در کشور اساسا وجود ندارد که احمدی نژاد مزاحم و چالش آن باشد مورد نظر این یادداشت نیست و خود قصهی دیگری دارد.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: عصر ایران