به گزارش سایت خبری پرسون، مهدی مطهری نیا در نشست تخصصی و مجازی «آینده کلان و راهبردی جمهوری اسلامی ایران، شرق یاغرب» که به همت موسسه طلوع مهر برگزار شد، گفت: کلان روندهای موجود نشان دهنده یک حرکت فراشتاب گونه در تمام ابعاد زندگی بشر است. در نظام بینالملل پر آشوب و حادثه و رویداد احتمالی که ایران درگیرش است، نمیتوان شاهد ایجاد یک ثبات معنادار در نگارش چشمانداز ۲۵ ساله داشت و روند حرکت را در توافقنامه محبوس کرد.
وی ادامه داد: نظم حاکم بر جهان در حال تغییر است، جهان در آستانه انقلاب صنعتی پنجم قرار دارد و این روند با وجود هوش مصنوعی تسریع شده است. از منظر نظام بینالملل دوره گذار فرسایشی شده است. از جایی که این دوران بحرانزاست باید سریعتر از آن عبور کرد و قدرت های جهانی باید با توجه به فراشتاب نظم جدید آینده جهان را در نظر بگیرند.
این کارشناس مسائل بینالملل گفت: باید بررسی کرد ایران در چه جایگاهی قرار دارد. در چهار دسته ابرقدرت، قدرتهای بزرگ، قدرتهای متوسط و کشورهای ضعیف؛ ایران در دسته قدرتهای متوسط در مکتب تفسیری امنیت است و چین قدرتی فرامنطقهای است که تمایل به ابر قدرت بودن دارد.
وی افزود: مرکز مغناطیسی قدرت در نظام بینالملل دنبال چیرگی و ایجاد فضایی برای جذب و هدایت دیگر کشورها در راستای طیف بار مثبت خود است. قدرتهای بزرگ در مقابل ابرقدرت بار منفی ایجاد میکنند و جهتشان تغییر میکند نه راستا و امتدادشان تا جایگزین مرکز قدرت شوند.
وی بیان کرد: با اینکه در حال حاضر چین و آمریکا در مقابل یکدیگر صف آرایی کردهاند اما انتهایشان در نهایت به هم گره میخورد و جدا نیستند. رقابتی که دارند و سرمایهگذاریهای مشترکی که دارند باعث این امر میشود.
مطهرینیا گفت: چین در حوزه حمکرانی الگو حمکرانی تجدید نظرپذیرانه است با اینکه ساختار اقتدارگرای کمنونیست در آن حفظ شده ولی جهتگیری اقتصادی معنا داری دارد. چین میتواند نمونه موفقی باشد برای بعضی از جوامع باشد که به دنبال حکمرانی نخبهگرا به سبک چینی یا به شکل افراطیتر کره شمالی هستند. در این روابط چند چالش بروز میکند که باید آنها را تبدیل به مسئله و سپس حل کرد تا به بحران تبدیل نشوند.
وی افزود: به علت موقعیت ژئوپولتیک، ایران در گذشته پلی میان شمال و جنوب و در حال حاضر میان شرق و غرب است. همین موقعیت باعث میشود تا چند دهه اخیر روی آرامش را نبیند و هدفی برای بحرانها باشد.
وی گفت: روابط ایران و چین هرگز روابط دو جانبه نخواهد بود و تحت تاثیر تحرکات آمریکا فرار خواهد گرفت. در پنجاه سال اخیر ایران و چین تلاشهایی برای برقراری ارتباط داشتند که به نتیجه نرسیده و علت آن تعارضاتی از جمله تعارضات اعتقادی است. باید بررسی کرد تمسک به چین و رها شدن از آمریکا افتادن از چاله به چاه است یا نه.
مطهرینیا بیان کرد: یکی دیگر از احتمالات حمله آمریکا به خلقه قدرت پکن، تهران و مسکو است که در مقابلش تشکیل شده است. در صورت وقوع این اتفاق تهران بیشترین ضربه را خواهد خورد و فشارها بر تهران افزایش مییابد. ورود ایران به دهلیز روابط شرق و غرب عاملی برای قرارگیری در بحرانهای ناشی از روابط این دو طرف است.
وی تصریح کرد: موضوع دیگر نگاه چین به منطقه است. چین نگاه دست دوم به منطقه دارد. از طرفی روابطش با اسرائیل، مصر و عربستان در سطح بالاتری نسبت به ایران قرار دارد. به علت ماهیت انقلابی ایران نمیتواند اتحاد استراتژیک با چین داشته باشد. باید بررسی کرد ایران اولویت اول چین است یا نه.
وی با بیان اینکه موضوع قابل بررسی دیگر نگاه ایران و چین به توافقنامه است، گفت: چین نگاه دراز مدت متوجه به جنبههای کوتاه مدت دارد. نگاه رئالیسم تهاجمی است وبرای توازن بین قدرتهای منطقه است. نگاه ایران کوتاه مدت معطوف به دراز مدت است.
وی تشریح کرد: ایران از این توافقنامه به عنوان گریزگاه استراتژیک استفاده کرده است. ولی نباید به سرعت تغییر موضع دهد. این تغییر مواضع که در دورههای مختلف تجربه شده در خارج از کشور تحلیل میشود و این برای سیاست خارجی ایران خوب نیست. اگر این روند سریع باشد نتیجه بخش نیست ولی با روندی کند میتوان به نه جنگ و نه مذاکره رسید.
وی بیان کرد: چین اگر میخواست به ایران کمک کند میتوانست درخواست پیوستن ایران به شانگهای را بپذیرد. پنهان کاری متن سند، موقعیت نابرابر دو کشور، اهداف و دیدگاه طرفین عوامل نگرانی مردم است.
سند چشمانداز میتواند قدمی رو به جلو برای ایران باشد
در ادامه نشست، گودرزی با بیا اینکه تحلیلهایی که تاکنون ارائه شده است جنبه تاریخی داشته گفت: تاکنون تجارب نگاه به غرب دغدغه مسئولین ایران را مرتفع نمرده است. چین سابقه تاریخی منفی ندارد و این انتخاب از این جهت عجیب نیست. باید توجه داشت این توافقنامه میتواند ارسال پیامی برای ایالات متحده باشد.
از طرفی به لحاظ تاریخی چین کنشگر موثری در ایران نبوده و ایران را در سیاست خارجی خود مهم نمیدانسته و ابتکارات اقتصادی گذشته ایران با چین بینتیجه مانده. چین در مواردی در سیاست بینالملل خود روشن و واضح عمل نکرده است و در مواردی نیز نتیجه بخش بوده است. کارکرد این توافقنامه وقتی صورت میپذیرد که ایران برنامههای اقتصادی بینالمللی مثل FATF را بپذیرد.
وی با بیان اینکه این سند میتواند قدمی رو به جلو برای ایران باشد گفت: این توافقنامه میتواند ظرفیتهای از دست رفته ژئوپلیتیک ایران را بازگرداند. میتواند راهکاری برای دور زدن تحریمها باشد در صورتی که امکان دارد فشارهای آمریکا را افزایش دهد.
گودرزی با تاکید بر اینکه منطق چین منطق سرمایه است بیان کرد: به شرطی فایده دارد که باعث افزایش سرمایه و امنیت اقتصادی در ایران شود. نباید اجازه دهیم در زمینه زیرساختی ایران کارگاه دیگر کشورها شود.
استعارهها نقش مهمی در دیدگاه جامعه نسبت به سند دارد
در ادامه نشست رضائیان آینده پژوه گفت: سه راهبرد کلان در سیاست خارجی ایران مشاهده شده که شامل سیاست موازنه منفی، سیاست موازنه مثبت و سیاست عدم تعهد بوده است که هر سه با شکست مواجه شده است.
وی ادامه داد: با ظهور قدرت بریتانیا عملا ایران بین دو قطب قدرت قرار میگیرد، روسیه تزاری و بریتانیا. در دوران جمهوری اسلامی شاهد شرق و غرب ایدئولوژیک هستیم نه جغرافیایی. این استعارهها که در گذر زمان رسوب شده باعث دیدگاه حال حاضر مردم نسبت به چین است. در حال حاضر استعاره ذهنی بیشتر مورد بحث است تا خود توافقنامه.
وی با تاکید بر اینکه این توافقنامه در ادبیات آینده پژوهی نه رهنگاشت است نه چشم انداز، گفت: توافقنامه یک حرکت سیاسی و ابزار دیپلماتیک قوی است تا اینکه نگاه اقتصادی داشته باشد.
رضائیان گفت: اولین سناریوی مطرح فراموشی توافق به مرور و بدون اجرا آن است. دوم با توجه به فشارها و حذف شدن نماینده لیبرالیسم در ایران، سیاست جدید مبتنی بر چین که قدرت اقتصادی باقی میماند تجربه خواهد شد. سومین سناریو میگوید این تلنگر باعث بسترسازی برای برگشت به برجام میشود و چین نمیتواند ترقی اقتصادی خود را تکمیل کند.
وی با تاکید بر اینکه باید نگاه سناریویی به سیاست خارجی داشت گفت: اگر مسیری که ترکیه، هند و برزیل شروع کرده است را آغاز کنیم و سعی کنیم تا جایی که میتوانیم سیاست خارجی را مستقل کنیم میتوانیم از تمسک به بلوکهای قدرت جهان رها شویم.